کارگردان بدون امضا
دلیل این موقعیت را میتوان از دو زاویه متفاوت بررسی کرد؛ اول اینکه میتوان به تحلیل تکتک فیلمهای او پرداخت و عناصری را پیدا کرد که باعث برآورده نشدن توقع مخاطبان آثارش شده است یا میتوان از منظری دیگر وارد شد و کل کارنامه فیلمسازی او را پیش رو گذاشت و با نگاهی کلیتر به بررسی مولفههای تکرارشوندهای پرداخت که نشاندهنده امضای او به عنوان کارگردان اثر است البته از این طریق میتوان دریافت در مجموعه آثار دنیبویل تقریبا هیچ مولفه شخصی و امضا به چشم نمیخورد. این فیلمساز انگلیسی از 30 سال پیش (که اولین فیلم خود را ساخت) تا امروز که در کارنامهاش نام بیش از ده فیلم به چشم میخورد، مشغول از این شاخه به آن شاخه پریدن و تجربه داستانها، ژانرها و فضاهای متنوع بوده است. به این ترتیب هیچگاه به خاطر یک نوع داستانگویی خاص و یک دسته مخاطب علاقهمند به ژانری مشخص، محبوبیتی کسب نکرده است.
جذابیت مسابقه تلویزیونی
دوستداران آثار او هم مانند فیلمهایش پراکندهاند و در نتیجه در حالی که به استثنای یک یا حداکثر دو فیلم، باقی ساختههایش قابل قبول و به یادماندنی هستند، ناپیوستگی تماتیک آثارش باعث شده که پیش از دریافت انبوهی جایزه اسکار به خاطر فیلم میلیونر زاغهنشین، تقریبا ناشناخته بماند. در سال 2006 دو کمپانی انگلیسی تولید فیلم از دنی بویل برای خواندن فیلمنامهای دعوت کردند که سایمون بوفوی براساس رمان سوال و جواب(ویکاس سواراپ) نوشته بود. اما بویل علاقهای به ساخت فیلمی درباره مسابقه «چه کسی میخواهد میلیونر باشد؟» نداشت و تنها وقتی راضی شد که فهمید این فیلمنامه، نوشته بوفوی، نویسنده فیلمنامه فولمانتی، یکی از فیلمهای محبوب اوست. بویل فیلمنامه میلیونر زاغهنشین(2008) را خواند و تحت تاثیر چندلایگی داستان آن قرار گرفت و مصمم شد به عنوان هشتمین فیلمش، کارگردانی آن را قبول کند. فیلم نخستین بار نوامبر 2008 در آمریکای شمالی در تعداد محدودی سالن روی پرده رفت. کمی بعد، وقتی نامزدهای اسکار سال 2009 اعلام شد، میلیونر زاغهنشین در کمال تعجب در ده رشته و در تمام عناوین اصلی نامزد شده بود. وقتی در فوریه 2009 مراسم اسکار برگزار شد و این فیلم هشت جایزه از جمله جوایز بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی، فیلمبرداری و موسیقی را دریافت کرد، تعداد سالنهای اکرانکننده فیلم و فروش آن هم در آمریکا و هم در جهان، چند برابر شد. در حالی که اغلب منتقدان جهانی به تحسین فیلم پرداختند، برخی منتقدها و فیلمسازان هندی ارزشهای هنری و داستانی آن را زیر سوال بردند.
رو در رو با منتقدان هندی
قصه یک خطی میلیونر زاغهنشین از پیشپا افتادهترین فیلمهای بالیوود هم کهنهتر و تکراریتر است: پسر جوانی در مسابقهای شرکت میکند که به شکل اتفاقی پاسخ همه سوالها را در زندگیاش تجربه کرده و با یادآوری آن تجربهها تکتک سوالها را جواب میدهد و هم به ثروت عظیمی میرسد و هم به معشوقش.
اما شاهکار دنی بویل در آن است که از این «قصه هندی» که کم از داستانهای جن و پری ندارد، فیلمی چندلایه ساخته که هم بالیوود را هجو میکند و هم ستایش را. فیلمی که از مولفههای فیلمهندی استفاده میکند، اما از آنها برای نمایش عمق جامعه هند بهره میبرد. بویل به شکل معجزهآسایی کدهای مهم و حیاتی هند و سینمایش را در اختیار تماشاگر میگذارد و این کار را با فرم بصری نامتعارف و عجیب، روایت سیال، فضاسازی متقاعدکننده و استادانه، و دیگر امکانات بیانی سینما به سامان میرساند. هرچند نگاه بویل در میلیونر زاغهنشین سطحی و توریستی نیست، اما مثل فیلمسازان مشهور آسیای شرقی دچار شیفتگی به محیط و پسزمینه تاریخی ماجرا هم نمیشود. دوربین او در نمایش فاصله طبقاتی هولناک جامعه هند به هر سو سرک میکشد و ریتم تند تدوین فیلم، چشم و ذهن تماشاگر را مسحور میکند. بویل در تصویر کردن داستان آشنایش هم به حافظه بصری تماشاگرش تکیه دارد و هم از تجربیات پیشین، آشناییزدایی میکند. جوهر درونی میلیونر زاغهنشین در همان فصل رقص و آواز هندی به شکل خلاصه ارائه میشود؛ یک بار به شکل ساختارشکنانه و بار دیگر در پایانبندی فیلم در قالب کلاسیک بالیوودی. دیدن فیلم به تماشای یک نقاشی امپرسیونیستی از نوع کلاسیک و مشهور میماند. نوعی شکوه و طراوت در فیلم هست که تاثیری مثل رها شدن در یک چشمانداز طبیعی سحرآمیز دارد. همچون ورود ناگهانی از سیاهی و کدورت واقعیت به درون منظره خیرهکننده یک قاب نقاشی...
مسعود ثابتی
جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد