در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
دانه کنار جاده نشست و گریه کرد. چند گاو از آنجا عبور میکردند. یکی از آنها پایش روی دانه رفت. دانه با فشار پای گاو داخل زمین فرو رفت. او ناراحت بود که وارد جایی تاریک و نمور شده، اما چارهای جز تحمل نداشت.
چند ماه گذشت. باران بارید. دانه جوانه زد و شاخ و برگهایش از دل زمین بیرون آمد. هر روز بزرگ و بزرگتر میشد تا اینکه کمکم تبدیل به نهالی زیبا شد. گهگاه پرندگان زیبا میآمدند، روی آن مینشستند و آواز میخواندند. دانه دیگر ناراحت نبود. او الان به یک نهال مفید تبدیل شده بود.
چند سال گذشت و هر سال درخت بزرگ و بزرگتر می شد. او دیگر میتوانست میوه بدهد. از این بابت خوشحال بود و حال دیگر میدانست اگر گاهی اتفاقاتی برایش میافتد که ظاهرا چندان خوشایند نیست، حتما دلیلی دارد و او نباید زود ناراحت شود.
او روزی فقط یک دانه بود که قرار بود به شهر برده شود و برای تغذیه مرغ و خروسها فروخته شود. اما سر راه بر زمین افتاد و همین اتفاقات او را از یک دانه به یک درخت تبدیل کرد.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
برای بررسی کتاب «خلبان صدیق» با محمد قبادی (نویسنده) و خلبان قادری (راوی) همکلام شدیم