از تولدشان مدت زیادی نمیگذرد، اما در همین مدت کوتاه در نقش سفیران محیطزیست کشورمان، به نقاط دیگر دنیا هم سفرکرده و علاقهمندان طبیعت را با گونههای در معرض خطر ایران آشنا کردهاند؛ عروسکهایی که به همت دو نفر از دوستداران زمین در کشورمان پا به دنیا گذاشتهاند؛ یک زوج فعال محیطزیست که در عصر غربت زمین و تنهایی حیواناتش، دلشان را از سالها پیش گره زدهاند به طبیعت؛ نمونههایی نادر از نسل انسانهای دلنگران زمین. برای این زن و شوهر دوستدار محیطزیست همه چیز از سالها پیش شروع شده است؛ روزهایی که نوشین نقوی و علی حیاتی هنوز با هم آشنا نشده بودند. نقوی در این باره میگوید: «هرکدام از ما جداگانه در یک سازمان مردمنهاد در زمینه محیطزیست فعال بودیم. خود من روی بازیافت کاغذ و حفاظت از جنگلهای گیلان کار میکردم؛ همسرم هم جداگانه در الموت برای حفظ دریاچه اوان فعالیت میکرد. به واسطه این فعالیتهای زیستمحیطی باهم آشنا شدیم و گروه حافظان طبیعت پایدار را تشکیل دادیم.»
در جریان این فعالیتها بود که گروه آنها یعنی حافظان طبیعت پایدار با یکی از دفترهای فعال سازمان ملل آشنا شد: «اعضای دفتر تسهیلات کوچک محیطزیست جهانی (GEF/SGP) در حال اجرای پروژههای زیستمحیطی زیادی هستند، چون فعالیتهای مارا دیده بودند، به ما پیشنهاد همکاری دادند، پروژه عروسک حیوانات درحال انقراض هم از همین جا شروع شد. این گروه با همکاری بنیاد پروفسور حسابی مشغول اجرای پروژهای در ارتباط با آموزش کودکان بودند و میخواستند وسایل کمک آموزشی از قبیل عروسک و پازل درست کنند؛ وسایلی که کودک با آنها ارتباط برقرار کند و مربی بتواند مفاهیم محیطزیستی را در قالب این وسیلهها به آنها انتقال بدهد. از آنجا که گروه ما با حجمسازی و عروسکسازی آشنا بود، به ما پیشنهاد داده شد هر طرحی را که در این زمینه به فکرمان میرسد به آنها ارائه بدهیم.»
سمندر، گاندو و خرسهای عروسکی همین جا به دنیا آمدند: «از آنجا که ما با کار حجمسازی، طراحی و نقاشی آشنا بودیم، چند طرح را به آنها پیشنهاد دادیم؛ از جمله کار با خمیر کاغذ یعنی ساخت همین حیوانات با خمیر کاغذ که از چند جهت حائز اهمیت بود؛ هم بحث تنوع زیستی و هم بازیافت اما طرحی که مورد توجه قرار گرفت، عروسکهای پارچهای بود که میخواستیم شبیه حیوانات درحال انقراض کشورمان باشد.»
طراحی از روی عکس
آشنا کردن بچههای کوچک با حیواناتی که خیلیها نه اسمشان را شنیدهاند و نه حتی تصویرشان را دیدهاند، هدف اصلی طرحی بود که نوشین نقوی پیشنهاد داد؛ نتیجه این پیشنهاد بررسی تصاویر حیوانات مختلفی بود که این زن و شوهر میخواستند عروسکشان را بسازند: «در جریان این پروژه عکسهای زیادی به دست ما رسید، این عکسها از زوایای مختلف این حیوانات بود چون گونههای ایرانی خصوصیات منحصر به فردی دارند که مختص خود آنهاست. با دیدن این تصاویر به طور دقیق با شکل و شمایل این گونهها آشنا شدیم و بر اساس اطلاعاتی که به دست آوردیم، عروسکها را طراحی کردیم.»
طراحی اولیه عروسکها موفقیتآمیز بود، با این حال پروژه به همینجا ختم نشد و این طرحها برای افرادی که در این زمینه تخصص داشتند فرستاده شد؛ افرادی که این حیوانات را از نزدیک دیده و با جزئیات ظاهری آنها آشنا بودند: «این طرحها در چند مرحله ویرایش شد. مثلا افراد متخصص به ما میگفتند که این حیوان چهارتا انگشت دارد، اما شما تا سه گذاشتهاید یا نکتههای اینچنینی. ما هم این موارد را لحاظ میکردیم تا این که در نهایت طرحی که ارائه کردیم، شبیه گونه واقعی درآمد.»
ارائه طرح عروسکها فقط یکی از اهداف این گروه بود؛ هدف مهم بعدی، ایجاد اشتغال برای افراد جامعه محلی بود که در منطقهای زندگی میکردند که این حیوانات بومیاش بودند: «وقتی طرحها آماده شد، ما به منطقهای که هرکدام از این حیوانات در آنجا زندگی میکردند رفتیم و به افراد جامعه محلی این منطقهها روش دوخت هرکدام از عروسکها را آموزش دادیم، الگوی این عروسکها را هم دراختیارشان گذاشتیم؛ با این هدف که با این کار، این عروسکها هم یکی از صنایعدستیای باشند که گردشگرها از این منطقه با خودشان سوغات میبرند.»
اما چرا جامعه محلی؟ نقوی در جواب میگوید: «این که افراد جامعه محلی را درگیر ساخت این عروسکها کردیم چند دلیل داشت؛ یکی به خاطر این بود که آنها را به وجود این حیوانات در محدوده زندگیشان حساس کنیم؛ میخواستیم نسبت به درمعرض خطر بودن این گونهها آگاه شوند. در مرحله بعدی میخواستیم گردشگران این مناطق با این حیوانات آشنا شوند و البته بحث درآمدزایی برای افراد جامعه محلی و بومی هم مدنظر بود.»
همراه با روش دوخت
نتیجه همه این تلاشها طراحی و ساخت عروسک هشت گونه در معرض خطر و چند گونه حفاظتشده مثل فلامینگو و دلقکماهی بود: «در راستای این سفرها برای طراحی و آموزش ساخت لاکپشت پوزه عقابی و دلفین به قشم رفتیم. برای خرس سیاه به کرمان و برای آموزش ساخت اردک سرسفید و فلامینگو به مهاباد سر زدیم و بسته هرکدام از این حیوانات را که حاوی اطلاعاتی درباره این حیوانات بود، در اختیار افراد جوامع محلی قرار دادیم.»
هرکدام از این بستهها، شامل یک عروسک کامل، یک الگوی بریده شده از پارچه اصلی، یک روش دوخت، یک بروشور و یک کارت شناسه است که به گردن حیوان آویزان میشود؛ کارت کوچکی اسم و مشخصات کامل حیوان مورد نظر را در اختیار استفادهکنندهها قرار میدهد.
بچهها حیوانات را دوست دارند
واکنش بچهها در برابر این عروسکها موضوعی بود که از همان ابتدای کار، ذهن این زن و شوهر فعال محیطزیست را به خودش جلب کرده بود؛ این که بچهها گاندو، لاکپشت یا خرس سیاه را دوست خواهند داشت؟ آنها برای اینکه این واکنش را ببینند اول از بچههای فامیل و دوست و آشنا شروع کردند؛ حالا در خانه بیشتر دوستان و آشنایان این زوج، یکی از این عروسکها به یادگار دیده میشود؛ عروسکهایی که به مناسبتهای مختلف به بچهها هدیه داده شده و با استقبال خوب آنها هم مواجه شدهاند: «این عروسکها خیلی جاها مورد استقبال قرار میگیرند ؛مخصوصا وقتی که ما در نمایشگاهها شرکت میکنیم، توجه بچههای زیادی به این عروسکها جلب میشود؛ مخصوصا عروسک سمندر امپراتور که به خاطر رنگش خیلی چشمگیر است. بچهها همیشه به اشتباه به این عروسک میگویند مارمولک! و ما این اشتباه را اصلاح میکنیم؛ آنها را آگاه میکنیم که این عروسک سمندر امپراتور است، در کجا زندگی میکند، چه چیزهایی میخورد و... این اطلاعات برای بچهها ماندگارتر است.» آشنایی بچههای ایرانی با این گونههای درحال انقراض تنها دستاورد ایده به ظاهر ساده نوشین نقوی و علی حیاتی برای محیطزیست کشورمان نیست. حالا مدتهاست این عروسکها تا مالزی، هند، ترکیه، باکو، انگلیس، استرالیا، آلمان و آمریکا هم رفتهاند. عروسکهایی که قرار است اطلاعات جالبی هم درباره زیستگاه این حیوانات یعنی ایران در اختیار مصرفکنندهها قرار بدهند؛ شاید به همین خاطر است که نقوی میگوید: «همین که توجه همه انسانها ـ فرقی نمیکند ازچه نژاد و فرهنگ و مذهبی باشند ـ به کشور و محیطزیست ما جلب شود، فکر میکنم قدم مثبتی است در جهت حفظ طبیعت منحصر بهفرد کشورمان.»
از انگری بردز تا خرس سیاه آسیایی
عروسکها خیلی ساده دیوار بین مرزها را طی میکنند و مهمانخانهها میشوند؛ خیلی سادهتر، همراه و دوست بچههای کوچکی میشوند که در دنیای کودکانهشان به همه چیز اعتماد میکنند. بچههایی که با بازی با این عروسکها به رشد ذهنی، کلامی و محیطی میرسند و زندگی در دنیای جدیدی را تجربه میکنند؛ دنیایی که نقش اولش آنها و عروسکهایشان هستند. این دنیای خیالی جدید میتواند فرسنگها با آداب و رسوم و فرهنگ کودکان فاصله داشته باشد. عروسکهای خارجی از باربی و باب اسفنجی گرفته تا انگری بردز و پونی کوچولوها دقیقا با همین هدف به وجود آمدهاند. برای کودکان امروز اسامی هیچکدام از این عروسکها ناآشنا نیست. کمتر بچهای است که مدتی را با این شخصیتهای عروسکی مشهور نگذرانده باشد؛ فرقی نمیکند بچهها کجای این دنیای بزرگ زندگی کنند، رد پای این عروسکها در کمد اسباب بازی بیشتر بچههای دنیا دیده میشود. بچههای ایرانی هم از این قاعده مستثنا نیستند و همین موضوع به دغدغه کارشناسان زیادی بدل شده است؛ از نگاه این گروه پیدا کردن اسباببازی جایگزین برای عروسکهای معروف آنور آبی کار سادهای نیست. دارا و سارا بهعنوان نمونههای وطنی، پیشتاز این عرصهاند و مدتهاست به تنهایی بار تهاجم فرهنگی حسابشده غربیها را به دوش میکشند، اما به نظر میرسد با تولد عروسک گونههای در معرض خطر ایران، دست پدرومادرهای ایرانی برای خرید اسباببازی وطنی بازتر شده؛ اسباببازیهایی که جز سرگرمی قرار است بچههای این مرزو بوم را انسانهایی دلنگران محیطزیست بار بیاورند.
جامعه
مینا مولایی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد