با توجه به این که شما به عنوان یک نویسنده و طنزپرداز سالها با تلویزیون همکاری کردهاید، چرا این حضور مداومت ندارد؟ یعنی شما به عرصههای مختلفی میروید و رجوع میکنید؛ مثلا خاطرم هست برای سینما ماوراء هم در مقطعی فیلم دوبله کردید. یعنی دوبله، گویندگی، اجرا، نویسندگی و... این مداری است که شما در آن به صورت رفت و برگشت میروید و میآیید. چرا جایگاه ثابتی برای خودتان انتخاب نمیکنید؛ یک گوشه هنری خوب که مداومت داشته باشد؟
این بخش اصلا به من برنمی گردد. حقیقت این است که من مدیون خداوند هستم، چون استعدادهای گوناگونی ـ که خودم تصور میکنم یا دیگران فکر میکنند ـ در من به ودیعه گذاشته شده است. من کاری در این مورد نکردهام. در بخشهایی میگویند صدایت خوب است، خب گویندگی یا دوبله کردهام. این که شما به دوبله اشاره کردید در برنامه سینما ماوراء، در واقع اواخر فعالیت من در حوزه دوبله بود. من حدود 10، 12 سال در دوبلاژ بودم و در فیلمها و سریالهای زیادی هم گویندگی کرده و هم مدیر دوبلاژ بودهام. شعر میگویم، شعر طنز. بازیگری هم میکنم، حتی اجرای تلویزیونی برنامهای مثل «صندلی داغ» را به عهده میگیرم یا مثل سالهای خوب و خوشی که در رادیو بودم،گویندگی در رادیو را هم دوست دارم. همه آنچه شما مثال زدید؛ بازیگری، اجرا، دوبلاژ و... گزینههایی است که من از ابتدا فکر میکردم میتوانم انجام دهم، ولی این که دیگران هم به چنین قضیهای پی ببرند و قبول کنند که من میتوانم، زمان زیادی صرف شده است. من هرگز اراده نکردهام که مثلا الان از اینجا بروم سراغ دیگری. همه این جابه جاییها اتفاقی بوده است. من همیشه دلم میخواست این کارها را انجام دهم، ولی فکر میکنم خداوند در بهترین زمان، بهترین اتفاقات را برای من رقم زده است. مثلا فرض کنید سالهایی که ما در این کشور فقط دو شبکه رادیویی و دو شبکه تلویزیونی داشتیم و این همه تعدد شبکهها وجود نداشت، رادیو بهترین حوزه بود و من آنجا رشد کردم و خیلی هم خوب بود. بعد از آن دیدم که میتوانم در تلویزیون کار کنم. رفتم و «نوروز 72» را ساختم. مدتها بود کارهای طنز میساختم. زمانی هم احساس کردم دوبله جای ماندن نیست، بنابراین فراموشش کردم.سالگذشته، ماه رمضان، برنامه افطار شبکه یک را اجرا کردم (پس از پنج سال دوری از تلویزیون). الان هم مسابقه ثانیهها را اجرا می کنم. شاید در آینده اگر زمانش مناسب باشد، برنامه هم بسازم. شاید دوباره صندلی داغ راه بیفتد. دلم میخواهد یک برنامه گفتوگومحور داغ تهیه کنم؛ بنابراین در کل میتوانم بگویم این من نیستم که تصمیم میگیرم. فقط به شرایط نگاه میکنم. میگویم الان دیگر در چنین شرایطی این کار را نمیشود کرد، اما آن کار را میشود. بنابراین میروم دنبال بهترین کاری که میشود انجام داد. هرچه پیش آید، خوش آید. فقط خوبی قضیه تغییر در انجام امور مختلف هنری این است که همیشه کاری برای انجام دادن هست. هر وقت بیکار بودم، خب بودم. بالاخره بیکاری خودش یک شغل است! تشکر میکنم از مدیران و مسئولانی که در سالهای بیکاری حال مرا نپرسیدند.
این تغییرات خواسته بود یا ناخواسته؛ یعنی کی خواسته بود و کجا ناخواسته؟
در عرصه اجرا و برنامه طنز رادیویی، برنامههای گفتوگومحور را بعمد نرفتم. خودم دلم خواست نروم. برای این که احساس میکردم یا نمیتوانم حرفهایم را بزنم یا اگر بزنم دچار مشکل میشوم. نه خودم، بلکه برنامه دچار مشکل میشود. دچار مشکل شدن خودم مهم نیست، مهم این است که آدم میآید و زحمتی میکشد و با یک گروه بزرگ برنامهای میسازد، مثلا فرض کنید از برنامه خوشش نمیآید، آن یکی گروه خوشش میآید. خب این وسط برنامه حیف میشود؛ بنابراین میگویم اصلا نمیآیم، اما این که فلان کارگردان من را بخواهد که بروم و بازی کنم اصلا دست من نبوده است. خواستهاند و رفتهام بازی کردهام و خب الحمدلله خوب درآمده است.
سؤالم بیشتر جنبه پیشنهادی دارد، چون شرایط عوض میشود. پتانسیل و قابلیت هنرمندان مختلف را که در نظر میگیریم احساس میکنم فارغ از فضای گفتوگومحوری که شما به دنبال آن هستید، توانایی منحصر به فردی دارید که در یک برنامه مستقل فردی، استندآپ کمدی اجرا کنید؛ کاری که بتدریج وارد فرهنگ ما میشود. من فکر میکنم شما همین طور روی برنامههای مختلف، حرفهایی برای گفتن دارید که هم میتواند انتقادی باشد و هم جذاب. تا به حال به برنامه استندآپ کمدی محور فکر کردهاید؟ به هر حال یک جوری استاد خرناس منتقد را که مشی گلآقایی داشت زنده کرد.
تحت این عنوان نه، ولی من یک بار طرحی دادم به نام «شبی با خرناس» که هفتگی بود. متأسفانه دو قسمت ضبط شد، اما مورد پسند مدیران وقت واقع نشد. طرحی دادم که هرشب قبل از خبر یا بعد از خبر، 10 دقیقه فقط بیایم و حرف بزنم. مثلا فرض کنید، حرف کاردان یا حرف خرناس همین! با هر تیپ و قیافه و آرایشی، فقط 10 دقیقه بیایم و حرف روز را بزنم. اما این هم نشد. میترسم بیشتر توضیح بدهم چون ممکن است یک نفر دیگر این طرح من را از جانب خودش ارائه و تصویب کند و خب انشاءالله موفق باشد. متأسفانه آدمی که بخواهد هر روز حرف بزند، میافتد به روغنسوزی! اما این که شما پیشنهاد کردید، بله میشود من هفتهای یک برنامه را به این شیوه ارائه کنم؛ ولی اگر بدانم میتوانم.
گاهی متأسف میشوم چون یک بیت شعر از حافظ میخوانم میپرسم از کیست، شرکتکننده پاسخ میدهد سهراب سپهری! یا یک شعر نو میخوانم و میپرسم، میگویند خاقانی! این نشان میدهد ما چقدر از فرهنگ و ادبیات خودمان دور شدهایم |
دلتان میخواهد مثل گذشته برنامه سازی را از سر بگیرید و کمی جهتگیری مالی در تولید برنامه داشته باشید؟
من، هم دلم میخواهد برنامه بسازم، هم دلم میخواهد در فیلمهای سینمایی بازی کنم و هم دلم میخواهد برگردم رادیو، با مردم بگویم و بخندم و شاد باشیم. واقعا دغدغه من دغدغه مردم است، دغدغه معاش و روحیه مردم. من دغدغه خودم را ندارم. دغدغه درآمد ندارم. معتقدم رزقکم فیالسماء. شش سال کار نکردم، اما لنگ نماندم. باز هم لنگ نخواهم ماند. من دغدغه برنامهسازی هنری دارم و به خود هنر میاندیشم، نه به درآمدی که از این راه به دست خواهم آورد. البته نه این که بینیاز باشم. اتفاقا خیلی هم نیازمند پولم! بشدت نیازمندم! اگر الان همه زندگی من را جمع کنی، به یک صدم زندگی همقطارانی که سالها بعد از من شروع کردهاند هم نمیرسد. البته به این قضیه افتخار نمیکنم، اما جای افتخار هست که من از هنر برای کسب مال استفاده نکرده ام، فقط برای گذران امورم بوده است. به قول پدر مرحومم، اگر دنیا را با عدالت تقسیم میکردند، بیش از این که الان دارم به من نمیرسید و من راضیام!
بحث ما در مورد مسابقه ثانیههاست. قبول دارید مردم ما نوستالژی زده هستند و این مسابقه به نوعی یادآور مسابقه هفته زندهیاد منوچهر نوذری است. به نظر شما چرا در تولید برنامههای مسابقه محور علمی وقفهای ایجاد شد؛ چون روند مداوم و منطقی نداشتن باعث ریزش مخاطب میشود.
به این دلیل نیست. وقتی مرحوم نوذری این مسابقه را اجرا میکرد ما حداکثر دو شبکه داشتیم، نه اینترنت بود و نه ماهواره. هیچ چیزی نبود و مردم پای مسابقه مینشستند. مردم مینشستند و لذت میبردند. من هم از اجرای این برنامه ثانیهها (البته ضمن ادای احترام به آقای خمسه که قبلا اجرا میکردند) عرض میکنم چند مرتبه نام آقای نوذری را آورده و یادشان کرده و کلمات ایشان را به کار بردهام. به شوخی گفتهام «اونی که تو فیلم بود...» دقیقا همانطور که ایشان میگفت. به هر حال اگر ما حق بزرگانمان را پاس نداریم و به آنها احترام نگذاریم گویی ریشههای خودمان را زدهایم. در هر اجرایی سعی میکنم یاد نوذری را زنده نگاه دارم. ما همیشه باید اگر کاری را اجرا میکنیم که شبیه کار دیگری است، خوب است یادی از آن بزرگ هم بکنیم و حالا این که وقفه حاصل شده است، واقعا نمیدانم چرا. این موضوع را به فال نیک میگیرم و امیدوارم در آیندهای نزدیک این مسابقهها به یک روند تبدیل شوند؛ البته نه لزوما این مسابقه بلکه مسابقههای علمی تلویزیون به سمتی بروند که شرکتکنندگان با آمادگی خیلی بیشتر بیایند.
6 سال کار نکردم اما لنگ نماندم. باز هم لنگ نخواهم ماند. من دغدغه برنامهسازی هنری دارم و به هنر میاندیشم، نه به درآمدی که از این راه به دست خواهم آورد |
یعنی شرکتکنندگان آمادگی علمی کافی ندارند؟
الان گاهی متأسف میشوم، چون یک بیت شعر از حافظ میخوانم میپرسم از کیست، شرکتکننده پاسخ میدهد سهراب سپهری! یا یک شعر نو میخوانم و میپرسم، میگویند خاقانی! این نشان میدهد ما چقدر از فرهنگ و ادبیات خودمان دور شدهایم. امیدوارم این مسابقه بزودی به مسابقه متفاوتی تبدیل شود و حتی بتوانیم برای ورود به آن آزمون بگذاریم تا هرکسی نتواند در آن شرکت کند. یعنی از یک سطح علمی یا از نمرهای به بالا بتوانند در آن شرکت کنند و اگر ادامه پیدا کند خیلی جذاب میشود. حتما هم نباید به این صورت دایرهای اجرا شود که از کی بپرسم و این مسائل. بلکه میتواند اشکال دیگری داشته باشد. این مدل مسابقه تلویزیونی در بیشتر شبکههای مهم تلویزیونی کاملا مرسوم است.
به نظرشما میشود مسابقهها را تفکیک موضوعی کرد؛ یکی سینمایی، یکی ادبی و دیگری شعر؟
در آن صورت جنبه تفریحی و سرگرمیاش را از دست میدهد. الان در این مسابقه همه چیز وجود دارد؛ خنده، شوخی، مهمان و بخشهایی از فیلمها و سریالها. ما در شبهای قدر یا ایام عزاداری، برنامه را به گونه دیگری اجرا کردهایم و خواهید دید. نوع پوشش و فیلمهایی که نشان میدهیم یا سوالاتمان تا حدی به سمت و سوی دیگری میرود، اما در روزهای دیگر، چون ماه رمضان را ماه مهمانی خدا میدانیم، میکوشیم تا جایی که فعلا قابل پخش است، شوخی هم بکنیم. متأسفانه ظرفیت شوخی هم از ما گرفته شده است. برنامه فعلی جنبه تفریح و سرگرمیاش بیشتر است تا مسابقه و فکر میکنم شاید لازم تر باشد، چون برنامه تفریحی کم داریم.
جـــام جــم
علیرضا پورصباغ
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد