آمبولانس که دو مجروح حادثه را برد ظاهرا ماجرا فیصله پیدا کرد، ولی این تازه شروع ماجراست، شروع یک بحث داغ درباره این‌که مگر خوابگاه دانشجویی میدان جنگ است و رابطه مسئولان خوابگاهی و دانشجویان مگر رابطه دو جنگجو.
کد خبر: ۸۱۰۲۲۵
خشونتی ترسناک‌ تر از خشونت

از قبل از چهارشنبه اطلاعی نداریم، اما چهارشنبه هفته قبل که دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی و مشاور روانشناسی دانشگاه علامه در خوابگاه شهید مطهری به جان یکدیگر افتادند، براساس اطلاعیه دانشگاه علامه طباطبایی که در ایسنا منتشر شده است، مشاور دانشگاه، پولی به دانشجو قرض داده که مطالبه‌اش کوره خشم دانشجو را جوشانده و با مشاور خوابگاه دست به یقه‌اش کرده و آن‌قدر بالا گرفته که به زخمی شدن دو دو طرف انجامیده. شاعر چه خوب گفته است که «عنان مال خودت به دست غیرمده / که مال خود طلبیدن کم از گدایی نیست.»

اما موضوع فقط گوش نسپردن به این توصیه نیست که دست همنوع را در سختی و مضیقه گرفتن نیز یک توصیه است، ولی ایراد به این وارد است که چرا رابطه مشاور خوابگاه و دانشجو باید از حد منطقی خارج شود و به رابطه‌ای مالی برسد؟ دانشگاه چه خوشش بیاید و چه نه، پایش در این ماجرا وسط است که نمی‌تواند از دانشجویانی که نیاز مالی دارند حمایت کند و کار به اینجا می‌رسد که می‌بینیم.

حادثه خوابگاه دانشگاه علامه اما وجه دیگری هم دارد و آن واژه روان‌شناسی است که به هر دو مجروح درگیری ربط دارد؛ دانشجوی کارشناسی ارشد روان‌شناسی، مشاور خوابگاه دانشگاه.

خشم یک حس طبیعی است، فقیر و غنی و بی‌سواد و باسواد هم نمی‌شناسد، اما مهم کنترل خشم است و این که نگذاریم افسار پاره کند؛ مگر این جمله طلایی درس‌های روان‌شناسی دانشگاه در مبحث خشم نیست، پس چرا این شاگرد و آن مشاور این جمله طلایی را وقتی عنان تحمل از کف دادند از یاد بردند؟

مشاورکسی است که برای همه دردهای روانی مردم نسخه التیام می‌پیچد پس چرا خود نمی‌تواند درد خویش دوا کند؟ پس چه شد آن همه فوت و فن‌های تئوری برای کنترل خشم و آن همه راه‌حل برای خودکنترلی که در کتاب‌ها تدریس می‌شود؟ آن دانشجوی روان‌ شناسی هم همین طور، او در کلاس‌های روان‌شناسی چه یاد گرفته و وقتی مشاور یک مرکز روان‌ شناسی شود چه نسخه‌ای خواهد نوشت، او که در آزمونی ساده ضربه فنی شده است؟

حادثه خوابگاه دانشجویی این بار جای تاملی عمیق دارد، خشونتی که در این محیط بروز کرد و عاقبت نیروهای پلیس و بقیه دانشجویان جمع و جورش کردند فراتر از یک خشونت معمولی است، این خشم ترسناک است چون از دل محیطی برخاسته که کارش آموزش منطق است.

مریم خباز - گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها