9 سال پس از آن که ایتالیا در این ورزشگاه مقابل فرانسه، قهرمانی جهان را به دست آورد، زمان آن رسید تا حاضران مهمترین اتفاق تمام تاریخ فوتبال را بار دیگر از نزدیک لمس کنند. دیداری که در آن ژاوی برای آخرین شب، پیراهن بارسلونا را تن کرد. شاید هم این آخرین فرصت جیان لوئیجی بوفون برای کسب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا بود، اما مهمتر از همه این اتفاقات، پایان فصل فوتبالی لوئیز انریکه با سهگانه قهرمانی بود.
فینالی خاص
ایوان راکیتیچ، نیمار، آلوارو موراتا و لوئیز سوارز گلزنان فینال برلین بودند؛ عجیبترین مجموعه گلزنانی که فینال لیگ قهرمانان اروپا به خود دیده است. بجز نیمار ـ که دومین فصل حضور را در بارسلونا تجربه میکند ـ همگی اولین فصل حضورشان را در بارسلونا و یوونتوس با گلزنی در فینال لیگ قهرمانان به پایان بردند، اما دستاوردی شاخصتر و شگفتآورتر، تکرار سهگانه قهرمانی بارسلونا در اروپا برای دومین بار بود. وقتی به این قسمت داستان میرسیم باید از یوهان کرایف یاد کنیم؛ مردی که در برلین یک شب فراموشنشدنی را خلق کرد.
دگرگونی بارسلونا
بین سالهای 1956 تا 1992 باشگاه بارسلونا موفق نشد در رقابتهای اروپایی به قهرمانی برسد. آنها نمیتوانستند چهار تیم را بهطور متوالی حذف کنند و به قهرمانی برسند، در حالی که رئال مادرید اولین عنوان اروپایی خود را همان سال 1956 به دست آورد. بارسلونا نمیتوانست بر تیمهایی چون راپید وین، نیس، منچستریونایتد و فیورنتینا غلبه کند تا قهرمانی قاره را به دست آورد، مادرید بارها این کار را در دهههای 50 و 60 میلادی انجام داد. از وقتی کرایف در سال 1988 مربیگری بارسا را به عهده گرفت و طرز فکر، نگاه تکنیکی، روش و فلسفه پیروزی خود را به کاتالانها القا کرد، این تیم موفق شد سال 1992 به قهرمانی اروپا برسد و بهدنبال آن طی 9 سال چهار بار دیگر این عنوان را کسب کند. در ضمن بارسلونا از سال 1992 بجز این پنج قهرمانی، پنج بار دیگر موقعیت قهرمانی را به دست آورد.
هدیه کرایف
تحول جام اروپا به لیگ قهرمانان اروپا در فصل 93 ـ 1992 خیلی چیزها را تغییر داد. این اتفاق باعث شد رقابتها غیرقابل پیشبینیتر شود. از زمان شکلگیری تیم رویایی بارسلونا در اوایل دهه 90 میلادی، فوتبال از شکل دفاعی طاقت فرسای کاتناچیو ـ که بهعنوان یک ذهنیت در تیمها باقی مانده بود ـ شورش وحشتناک هولیگانها و وحشیگریها در وزن زمین فوتبال رهایی پیدا کرد. بارسلونا در آن مقطع نهتنها قهرمانی اروپا را بدست آورد، بلکه روی فوتبال این قاره تاثیر گذاشت و مانند یک شروع مجدد روانی و فلسفی برای فوتبال اروپا بود. در آن دهه برای مدت طولانی، بارسلونا الگوی فوتبال دنیا بود و بیشتر مردم درباره سبک این تیم صحبت میکردند. با این حال به دلیل یا دلایلی، فصل نوسان برای مرد هلندی و آرمانهایش در بارسا فرا رسید و پس از پایان حکومت او در سال 1996، حدود یک دهه دوران سیاه بر بارسلونا حاکم شد. با این حال، کرایف زمانی که اولین قهرمانی اروپا را برای این تیم به ارمغان آورد، استراتژی واحدی را که در روح این تیم به جریان افتاد، به بارسلونا هدیه داد. این استراتژی نهتنها در تیم بارسلونا، بلکه به کودکانی چون ویکتور والدس، کارلوس پویول، ژاوی هرناندز، آندرس اینیستا و جرارد پیکه ـ که آن دوران در لاماسیا تمرین میکردند ـ القا شد. آنها باید از همان زمان یاد میگرفتند چگونه تمرین و از این استراتژی استفاده کنند.
بایرن 1999، یوونتوس 2015
تیمی که در این لیگ قهرمانان به قهرمانی رسید، قدرت مطلق فوتبال اروپا بود و بهترین نمایش خود را در برلین به اجرا گذاشت. بارسا درخشید، سپس در روشنایی خودش غرق شد و بار دیگر درخشید. بارسلونا در حالی به دومین سهگانه قهرمانیاش رسید که جایزه بهترین بازیکن میدان را فرگوسن بهعنوان یکی از اعضای کمیته اجرایی به اینیستا اهدا کرد.
او در منچستریونایتد یک سهگانه را در سال 1999 به نام خود ثبت کرده است؛ سهگانهای که بیش از دیگر سهگانهها در یاد هواداران فوتبال باقی مانده است. در فینال نیوکمپ، بایرن مونیخ تیم برتر میدان بود، اما نتوانست کار رقیبش را تمام کند، اما در فینال اخیر یوونتوس تیم بسیار خوبی بود، برنامهریزی شده کار میکرد، باهوش و پرانرژی بود و اعتماد به نفس بالایی داشت. حتی باوجود گل راکیتیچ در دقیقه سوم، تورینیها همه این ویژگیهای خود را حفظ کردند. در طرف دیگر برخلاف بایرن سال 1999، بارسلونا بسیار کشنده بود و تلاش آنها برای گلزنی در عرض چند ثانیه صورت میگرفت.
از سمپدوریا تا یوونتوس
اتفاقی که در این فینال برای یوونتوس رخ داد، همان چیزی بود که در همه فینالهای اروپایی ـ که بارسلونا یک پای آن بود ـ به وقوع پیوسته بود. اتفاقی که از بازی تیم رویایی بارسلونا در فینال 1992 مقابل سمپدوریا آغاز شد. تشابه تیمی که در فینال 1992 حضور داشت با تیمی که فینال 2015 را فتح کرد، این بود که هر دو مملو از شهامت، میل هجومی و دفاع بموقع بودند، در حالی که این دفاع روش اصلی تیم نبوده است. این همان فوتبالی است که با خلق موقعیتهای بیشمار و سرگرمی تنیده شده و بخش عمدهای از آن از بارسلونای کرایف تاثیر گرفته است؛ شهامت، خلاقیت، ابداع و جنگیدن نفر به نفر. تیم کرایف در فینالی که حضور داشت، نمیدانست باید چگونه به پیروزی برسد، اما تیم کنونی نمیداند باید چه کاری انجام دهد تا به پیروزی نرسد، حتی زمانی که در شرایط ایدهآلی قرار ندارد. بارسلونا در حالی به قهرمانی رسید که طی هفتههای قبل از آن، روزهای پراحساسی را در پی نزدیک شدن به روز جدایی همیشگی ژاوی از جمع آبی و اناریها پشت سر گذاشته بود و به نظر میرسید بر سر همین موضوع انرژی کاملی نداشته باشد، اما با پایان بازی وقتی پیرلو و ژاوی یکدیگر را در آغوش گرفتند، یکی از زیباترین لحظات فوتبال رقم خورد. آن شب نهتنها شب ژاوی، پیرلو، لوئیز انریکه و دیگر ستارههای میدان بود، بلکه شب یوهان کرایف افسانهای هم بود؛ شبی که در آن دو کودکی که در دهه 90 استراتژیهای این مرد هلندی را میآموختند، در آن به تکامل رسیدند و مکمل یکدیگر شدند. پیش از ژاوی و اینیستا، پپ گواردیولا در چنین موقعیتی قرار داشت و توسط کارلوس ناوال به کرایف پیشنهاد شد و بعدها آنقدر در بارسا رشد کرد که به اولین مربی تاریخ باشگاه تبدیل شد که سهگانه را به دست آورده است. پس از پایان دیدار فینال، ناوال آخرین نفری بود که جام را از برلین خارج میکرد. در کنار این نامها باید آندونی زوبی زارتا را اضافه کرد که در ماه ژانویه از باشگاه کنار گذاشته شد. مردی که شایستگی چنین رفتاری نداشت؛ زیرا نباید فراموش کنیم او بازیکنانی چون راکیتیچ، سوارز، نیمار، جرمی متئو و مارک آندره ترشتگن را به بارسلونا آورد. با این حال در جزءجزء همه قهرمانیهای اخیر بارسا میتوانیم نام کرایف را پیدا کنیم. میراث او برای بارسلونا همان چیزی بود که روی هر دو سهگانه این تیم در اروپا اثر گذاشت.
مترجم: عرفان خماند
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد