«چند متر مکعب عشق» به شبکه نمایش خانگی آمد

2 مرغابی در مه!

مهاجرت و ابعاد ناشناخته آن همواره در سینمای ایران جایگاه خاصی داشته است. فیلم‌های زیادی به این مساله و زوایای گوناگون آن پرداخته‌اند. اما در سال‌های معاصر گونه‌ای از این فیلم‌ها با موضوع مهاجرت افغان‌ها ساخته شده است که چند متر مکعب عشق یکی از آنهاست. این فیلم همانند عنوانش مقیاسی است غیرمتعارف و متریک برای میزان عشق دو انسان به هم. دو جوان همزبان اما به لحاظ جغرافیایی بیگانه.
کد خبر: ۸۰۷۷۰۶
2 مرغابی در مه!

مسلما عشق به این شکل و در شرایط پیش آمده در داستان حاوی فراز و نشیب‌های فراوانی خواهد بود. اما برخلاف ضرباهنگ و ریتم تند و گاه مفرح فیلم‌های عشق محور اینجا، فضای سرد، پر از فلز، رقابت‌های انسانی و نورپردازی تیره و کدر و دیالوگ‌های کوتاه بخصوص در نیمه اول فیلم نشان از تقابل عشق و محیط دارد.

شخصیت‌ها هر کدام دارای شناسنامه مشخص هستند و رفتارهایشان مبتنی بر جغرافیا، احساسات و شرایط محیطی است. عبدالسلام نظامی افغان در سکوت و رنج شرایط سخت مهاجرت را تحمل می‌کند و مرونا دختری افغان که دل به پسری ایرانی سپرده است. اما هیچ کدام از آدم‌ها تکلیف خودشان را در شرایط پیرامون نمی‌دانند و ناگزیرند صرفا در یک چرخه تکراری زندگی را بگذرانند و شاید تنها همین رابطه لطیف و انسانی دلیل دلخوشی آنهاست. البته نگاه فیلمساز برخلاف بسیاری از آثار اینچنینی جشنواره‌ای و توریستی نیست و اساسا به دنبال تعریف قصه خود است؛ قصه‌ای مبتنی بر تقابل روابط انسانی با محیط خشن پیرامون و شرایط سیاسی زمانه.

نیمه اول فیلم به شکل زیبایی تصویری است و سکانس‌ها بر اساس زیبایی‌شناسی کنار هم قرار گرفته‌اند. خرده‌داستان‌ها و نقطه‌گذاری‌ها در قصه حرفه‌ای انجام می‌شود و عناصر تصویری و شخصیت‌ها بی‌دلیل وارد قصه نمی‌شوند و استفاده دراماتیک خود را دارند. نماهای متوالی از محیط نوعی حس همراهی با شرایط شخصیت‌های قصه را در مخاطب بوجود می‌آورد.

یکی از نکات قابل ستایش در این فیلم استفاده از اجسام و اشیا به مثابه یک شخصیت است. کانکس‌های فرسوده و بدون استفاده در یک گورستان فلز تبدیل به محل قرار و وعده‌گاه دو شخصیت اصلی قصه می‌شود. این مکان صرفا محلی برای ملاقات دو عاشق نیست بلکه یکی از شخصیت‌های اصلی است. شخصیتی که بی‌ارتباط با شرایط زندگی و مهاجرت مهاجران و محیط پیرامونشان نیست. کانکس‌هایی که بارها در جابه‌جایی غیرقانونی مهاجران مورد استفاده قرار گرفته و حالا گوشه‌ای به حال خود رها شده است تا در پایان بی‌نظیر فیلم نقش اصلی خود را ایفا کند.

سکانس‌های تاثیرگذار و زیبا در فیلم کم نیستند. به عنوان نمونه می‌توان به سکانس زیبای جشن کارگران افغان یا اسفند دود کردن عبدالسلام برای دخترش اشاره کرد. این سکانس‌ها به نظر می‌رسد با شناخت فرهنگ مهاجران افغان و نوع مناسبات آنها طراحی شده و نگاه انسانی و همدلانه بر آنها حاکم است.

یکی دیگر از نقاط قوت فیلم استفاده نکردن از ستاره‌های سینما و گرفتن بازی‌های درخشان از بازیگران کمتر شناخته شده است. ساعد سهیلی، نادر فلاح و حسیبا ابراهیمی (بازیگر افغان) فوق‌العاده‌اند و البته علیرضا استادی در نقش رئیس کارگاه بی‌نظیر است.این بازی‌های روان و بدون ادا به بیان رئالیستی فیلم کمک شایانی می‌کند.

«قصه چند متر مکعب عشق» داستان مهاجرت انسان‌هایی است که هر کدامشان برای خود دارای آبرو و هویت تاریخی هستند اما جبر زمانه وادارشان می‌کند تن به مهاجرت و زندگی در میان درد و رنج بدهند؛ رنجی بی پایان و خردکننده. عبدالسلام جایی در میان تونلی کثیف و تاریک تصمیم می‌گیرد به این شرایط پایان دهد و به کشورش بازگردد اما همیشه عشق غیرقابل پیش‌بینی است. همانند پایان درخشان فیلم که برخلاف بیشتر پایان‌بندی‌ها در سینمای ایران غیرقابل پیش‌بینی و تکان‌دهنده است. تکان‌دهنده همانند زندگی مهاجران و تلخ و غم انگیز.

چند متر مکعب عشق فیلم شریفی است. فیلمی است مبتنی بر احترام به مخاطب و قصه‌گو. قصه‌ای روان و صمیمی. در قسمتی از فیلم آدم برفی مرحوم مهدی فتحی می‌گوید: «حکایت ایرونی‌ها تو فرنگ مثل افغان‌ها تو ایرونه» و گاهی سینما چقدر خوب به یادمان می‌آورد در پس تمام این مهاجرت‌ها و گاه نگاه‌های تحقیر آمیز فقط عشق باقی می‌ماند.

بهرنگ ملک‌محمدی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها