به همین بهانه، این هفته، با او و فیلمنامهنویس (ماهان حیدری) و کارگردان این فیلم (تارا اوتادی) به گفتوگو نشستهایم تا در کنار بحث درباره این فیلم، نگاهی به پدیدههای اخیر مانند حواشی سریال «در حاشیه» و استقبال از پروژه «سین هشتم» و افزایش آمار بیماریهایی مانند سرطان و ایدز و... بپردازیم.
بهتر است گفتوگو را از فیلمنامه آغاز کنیم. گویا فیلمنامه «پنج تا پنج» از یک نمایشنامه اقتباس شده. درست است؟
ماهان حیدری: بله، از نمایشنامه «پنچری» اثر ارزشمند «فردریش دورنمات» آلمانی که اولینبار استاد گرانقدر تئاتر، حمید سمندریان، آن را به فارسی ترجمه کرد. وقتی نگاهی به فیلمهای مطرح تاریخ سینما میاندازیم، میبینیم بسیاری از شاهکارهای سینمایی جهان بر پایه ادبیات ساخته شدهاند و اقتباس از ادبیات نمایشی و داستانی یکی از اصلیترین شاخصههای فیلمهای موفق در دنیا محسوب میشود؛ مثلا «دوازده مرد خشمگین» رجینالد رز که سیدنی لومت آن را به تصویر کشیده یا «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (دیوانهای از قفس پرید) کن کیسی که میلوش فورمن آن را به یک شاهکار سینمایی تبدیل کرده. در ایران هم کارگردانهای مطرحی مانند داریوش مهرجویی، بهمن فرمانآرا و ناصر تقوایی آثار درخشانی را بر پایه ادبیات نمایشی و داستانی خلق کردهاند، بنابراین برداشت آزاد از یک شاهکار ادبی میتواند فیلمنامهای وزین خلق کند. به نظر من یکی از درخشانترین آثار نمایشی دورنمات، نمایشنامه «پنچری» است که پس از مطالعه، هیجانی را در من ایجاد کرد که به نگارش این فیلمنامه منتهی شد. خوشبختانه در این مسیر خانم اوتادی هم با من هم عقیده و همراه بود.
قاعدتا کارگردانی این فیلم با توجه به سوژه خاصی که دارد، آن هم بهعنوان تجربه اول، سخت بوده. با توجه به این که در این فیلم به زندگی یک پزشک پرداختهاید، نگران بازتابها و انتقادها نبودید؟
تارا اوتادی: راستش من از انتقاد نمیترسم و همیشه دوست دارم با منتقدانم گفتوگو کنم. ضمن اینکه یکی از وظایف هنر را نقد کردن میدانم. نمیشود ذات و اصل هنر را برای اینکه کسی ناراحت نشود، زیر سوال برد.
ماهان حیدری: اجازه بدهید من این نکته را هم به صحبتهای خانم اوتادی اضافه کنم که ما در این فیلم درباره یک پزشک حرف نمیزنیم، بلکه زندگی و رفتار یک شخصیت را زیر ذرهبین میبریم که پیش از هر چیزی یک مفسد اقتصادی است؛ از آن آدمهایی که تمام تلاششان این است که به هر قیمتی شده، ره صدساله را یکشبه طی کنند.
رضا کیانیان: ببینید، به نظر من در وهله اول باید بین فعالیت سیاسی و اجتماعی فاصلهای قائل شویم و به همه چیز از منظر سیاسی نگاه نکنیم؛ مثلا گران شدن نان، فینفسه، یک مسئله سیاسی نیست، بلکه یک موضوع اجتماعی است. ما باید برای حل خیلی از مشکلاتمان تلاش کنیم که فرهنگ اجتماعیمان را ارتقا دهیم و سعی کنیم انتقادپذیر باشیم. پیش از انقلاب از یک کارگردان پرسیدند چرا همیشه از کلاهمخملیها و فواحش فیلم میسازی؟ گفت: «چون فقط همین دو صنف هستند که سندیکا ندارند و شکایت نمیکنند.» واقعیت این است که در غرب رسانهها به راحتی از رئیسجمهور، وکلا، پزشکان و بقیه اصناف انتقاد میکنند یا با آنها شوخی میکنند و کسی هم به آنها خرده نمیگیرد. بالاخره هر کسی میتواند ایرادهایی هم داشته باشد. ما آدمها که معصوم نیستیم. در این فیلم هم به هیچ وجه شخصیت پزشکان زیر سوال نرفته، بلکه درباره یک پزشک خاص بحث شده که خطاهای آشکاری در زندگیاش دارد. ما باید بیاموزیم که از هم انتقاد کنیم و ناراحت نشویم.
به نظرتان این فرهنگ را چگونه میتوان گسترش داد؟
رضا کیانیان: به نظرم این رسالت شماست که این فرهنگ را جا بیندازید و در این مورد شما میتوانید بسیار کمک کنید. مثلا در مورد همین آخرین سریال مهران مدیری (در حاشیه) که به نظرم ضعیفترین کارش هم بود، میتوانستید جور دیگری برخورد کنید.
مثلا چطور؟
رضا کیانیان: مثلا میتوانستید در هفتهنامه «سلامت» از چند پزشک و جامعهشناس و مهران مدیری و نویسندگان سریال دعوت کنید تا با هم صحبت کنند تا در نهایت به نتیجهای برسند که معقول و غیرخشمگینانه باشد. اینطوری مردم هم در جریان قرار میگرفتند و میتوانستند در بحث شرکت کنند. بالاخره ما باید یاد بگیریم که با هم حرف بزنیم وگرنه جامعه پیشرفت نخواهد کرد و درجا خواهیم زد.
و برگردیم به فیلم «پنجتاپنج».
رضا کیانیان: بله، من به کارهای فردریش دورنمات بسیار علاقهمندم و وقتی دیدم آقای حیدری نمایشنامه «پنچری» را به فیلمنامه تبدیل کردند که بسیار هم کار سختی است، از آن استقبال کردم چون توانسته بودند به خوبی روح اثر را حفظ کنند.
شما کار با جوانان را دوست دارید؛ اینطور نیست؟
رضا کیانیان: همینطور است، چون با وجود آنها پنجرههای تازهتری باز میشود. خانم اوتادی و گروهشان از هیچ ارگان دولتیای کمک نگرفتهاند و فیلمشان را ساختهاند. خب، این موضوع خیلی خوب است. این یعنی سربرآوردن بخش خصوصی و باید از این اتفاقها در سینمای ما بیشتر بیفتد.
انتخاب بازیگران بر چه اساسی بود؟
تارا اوتادی: این کار بیشتر برعهده ماهان حیدری بود اما من در تمام طول کار این شانس را داشتم که از نظرهای موثر آقای کیانیان هم استفاده کنم و این اتفاق بزرگی برای من بود که داشتم اولین کارم را در سینما میساختم. آقای کیانیان یکی از ستونهای سینمای ما هستند و تجربههای ایشان در پیشبرد کارمان بسیار مهم بود و چقدر خوب است که افرادی مانند آقای کیانیان بتوانند تجربههایشان را در اختیار دیگران بگذارند.
رضا کیانیان: در همه جای دنیا وقتی کسی بازنشسته میشود، اولین کاری که میکند، این است که خاطرات و تجربههایش را مینویسد، در حالی که در ایران اینطور نیست و همهچیز سینهبهسینه به ما رسیده و حتی خیلی وقتها وقتی آدمهای باتجربهای از دنیا میروند، تمام دانستههایشان را با خودشان میبرند و مجبور هستیم راه آنها را دوباره خودمان طی کنیم و تجربه کنیم و این اصلا خوب نیست. مردم همیشه تشنه دانش هستند و برای همین باید سعی کنیم تا جایی که میشود، تجربههایمان را در اختیار نسل بعد قرار دهیم.
ماهان حیدری: درباره انتخاب بازیگران وقتی با آقای کیانیان صحبت میکردیم، پیشنهاد ایشان این بود که بنا بر خط اصلی فیلمنامه، بهتر است که در چهار نقش مکمل ایشان، هنرمندانی به ایفای نقش بپردازند که چهرههایشان در سینما چندان شناخته شده نباشد، بنابراین سراغ شاعران درخشانی مانند شمس لنگرودی، احمدرضا احمدی، سید علی صالحی و محمدعلی سپانلو رفتیم و در نهایت افتخار حضور شمس لنگرودی نصیب ما شد. سپس سراغ صداهای ماندگار رفتیم و سعادت همراهی تورج نصر و محمدعلی دیباج را پیدا کردیم و در نهایت علیاصغر شهبازی به ما پیوست که وجود پربرکتش هدیه خداوند بود برای ما و این فیلم.
رضا کیانیان: به نظرم سیری که این فیلم دارد، جالب است؛ از این نظر که بازی از یک شوخی به یک جدی وحشتناک و بعد به یک جدی ترسناک و دوباره به یک شوخی تبدیل میشود و به همین دلیل، قصه پر از تعلیق و جاذبه است.
آقای کیانیان! میگویند شما برای بازی در فیلم «خانهای روی آب» که در آن هم نقش یک پزشک را ایفا کرده بودید، چیزی حدود 15 کیلوگرم وزن اضافه کردید. درست است؟
رضا کیانیان: بله، درست است. البته در همه جای دنیا بازیگران این کار را میکنند تا حسشان را بهتر بتوانند با بازیشان انتقال دهند وگرنه با استفاده از گریم یا جلوههای ویژه هم میشود از این کارها کرد. یادم میآید وقتی وزنم بالا رفت، برای مدتی دچار افسردگی شدم؛ افسردگی از جنس دکتر «سپیدبخت». این از تاثیر درونی! بعد از مدتی هم دیگر نمیتوانستم خم شوم و بند کفشم را ببندم! وقتی این موضوع را با آقای فرمانآرا (کارگردان) مطرح کردم، گفتند برای همین است که کفش بیشتر آدمهای چاق بند ندارد. این هم از تاثیر بیرونی! به هر حال هر روز که وزنم بالا میرفت، حالم هم بدتر میشد.
از رفتارهای اجتماعی شما و نقشهایی که بازی کردهاید، اینطور به نظر میرسد که حوزه سلامت یکی از دغدغههای شماست. درست است؟
: بله، همینطور است. چندی پیش که در همایش سرطان با حضور دکتر هاشمی، وزیر بهداشت، شرکت کرده بودم، به ایشان گفتم حالا که عنوان کردهاید سرطان در ایران سیر صعودی داشته، چه خوب است درباره ایدز هم روشنتر از گذشته حرف بزنید و از حضور و بروز این بیماری هم پردهبرداری کنید؛ چه خوب است که در مدارسمان درباره رفتارهای پرخطر به بچههایمان هشدار بدهیم، چرا که در حال حاضر کمتر کودکی است که از این قبیل مسائل بیخبر باشد، آن هم با توجه به وفور شبکههای ماهوارهای که خیلیها دارند آنها را تماشا میکنند. من معتقدم که آموزش و پرورش ما باید در این زمینه فعالانهتر عمل کند و از پاک کردن صورت مساله دست بردارد.
تارا اوتادی: واقعیت این است که حوزه سلامت و پزشکی، حوزه بسیار حساس و حساسیتبرانگیزی است. ما در این حوزه با جان آدمها سر و کار داریم و برای همین است که مساله اخلاق پزشکی و همدلی کادر درمان با بیماران و خانوادههایشان اینقدر اهمیت دارد. اگر یک پزشک نتواند به اخلاق حرفهای خود پایبند باشد، اعتماد بیمار و خانوادهاش نسبت به پزشک مخدوش میشود و این میتواند روند درمان را مختل کند، چرا که اعتماد به طبیب، یکی از اجزای فرآیند درمان است.
به نظر شما باید چه کار کنیم که حال و روزمان بهتر شود؟
رضا کیانیان: باید در ابتدا سعی کنیم حال بقیه را خوب کنیم تا حال خودمان هم خوب شود. وقتی من درست در خیابان رانندگی نکنم، این باعث میشود فشار مضاعفی روی دیگران بیاورم و آنها را عصبانی کنم، در حالی که اگر همه روی خط خودشان حرکت کنند، نه تصادفی پیش میآید و نه دعوایی میشود. من فکر میکنم همه چیز از خودمان آغاز میشود.
تارا اوتادی: چند وقت پیش، تحقیقی روی چند تا از محلههای تهران و اصفهان انجام شد و یک خط آسمانی را در نظر گرفتند و روی این خطوط به جای نقطه، نت موسیقی قرار دادند و بعد که موسیقی را نواختند، موسیقی محلههای اصفهانی نت آرام و ملایمی داشت، در حالی که نت محلههای تهران بسیار گوشخراش و آزاردهنده بود. میخواهم بگویم گاهی آنقدر انرژیهای منفی دور و برمان زیاد است که نمیتوانیم حال خوبی داشته باشیم.
ماهان حیدری: سلامت روانی و سلامت جسمانی در راستای هم قرار دارند. من فکر میکنم آرامش نداشتن و اختلالات سلامت روان باعث میشود سلامت جسمانی هم مختل شود. معضلات اقتصادی و آلودگی هوا هم مزید بر علت است. به نظرم هر فردی باید در حیطه اثرگذاری خودش رفتار سالمی داشته باشد تا به این ترتیب، سلامت اجتماعی بیشتری تجربه کنیم.
آقای کیانیان! چندی پیش هنرمندان زیادی دور هم جمع شدند و جوایزشان را برای کمک به کارتنخوابها حراج کردند که شما نیز یکی از آنها بودید. ممکن است درباره این کارتان توضیح دهید؟
رضا کیانیان: بله، در ابتدا این کار را خانم رخشان بنیاعتماد شروع کردند و بعد از ایشان هم هنرمندان دیگری این کار را ادامه دادند و در طول یک ماه به اندازه یک موزه جوایز سینمایی جمع شد. من قبل از عید پیشنهاد کردم که یکسین به هفت سینمان اضافه کنیم: «سین هشتم؛ سرپناه» و این حرکت به «سین هشتم» معروف شد. هنرمندان همیشه در همه جای دنیا در اصلاح و پاکی جامعه پیشقدم بودهاند چون هنر زشتی را برنمیتابد و با زیبایی زنده میماند. به نظرم انجام کارهای زیبایی از این قبیل باعث میشود که حالمان خوب و خوبتر شود. (محبوبه ریاستی/ هفته نامه سلامت)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد