او که پس از 10 سال حضور در میلان، در سال 2011 به یوونتوس آمد، در حالی فوتبال خود را در تورین ادامه داد که خیلیها عنوان میکردند روزهای خوبش تمام شده است، اما پیرلو ثابت کرد همه آنها اشتباه فکر میکردند و حالا نهتنها با یوونتوس به چهارمین قهرمانی پیاپی سری آ دست پیدا کرده، بلکه به دنبال یک قهرمانی دیگر در اروپاست. پیرلو که سال 2006 توسط فابیو کاپلو مورد توجه قرار داشت و با پیشنهاد رئال مادرید روبهرو شده بود، اکنون در بانوی پیر لقب «پروفسور» را یدک میکشد و شاید تصمیم داشته باشد همین جا فوتبالش را به پایان ببرد، گرچه با پیشنهادهایی از تیمهای لیگ برتری روبهروست و شاید بخواهد تجربه جدید در روزهای آخر فوتبالش داشته باشد. وی امروز تولد 36 سالگی خود را جشن میگیرد؛ مردی که از او به عنوان یکی از بیروحترین بازیکنان فوتبال دنیا یاد میکنند؛ نه گریه میکند، نه خیلی میخندد، اما میگوید احساسات زیادی دارد و پیش از بازی رئال مادرید هم عنوان کرده بود به دنبال احساس جدیدی است. او پس از تثبیت قهرمانی یوونتوس در بازی مقابل سامپدوریا تمام تلاش خود را کرد که اشکهایش را نگهدارد. او در پاسخ به خبرنگاران که از وی درباره گریهکردنش پرسیده بودند، گفت «گریه؟ نه، نه فقط موقع جشن قهرمانی ضربهای به چشمم خورد. من فقط خوشحال هستم و امیدوارم این حس چند روز بعد بار دیگر تکرار شود».
کار هندسی پیرلو
پیرلو فوتبالیست عجیبی است. در عین ادب و بزرگی، رفتار و شخصیتی دارد که به نظر میرسد آدم بیخیالی است، اما اینگونه نیست. در پس این چهره بیتفاوت و سرد، مردی قرار دارد که گویی زندگیاش با موفقیت عجین شده است؛ چیزی که از او یک فوتبالیست خاص خلق کرده است. فوتبالیستی که هرچه به روزهای پایانی دوران ورزشیاش نزدیکتر میشود، بیشتر استعدادهای خاص خود را بروز میدهد. چندی پیش مهمترین بازیکن کنونی تیم یوونتوس و تیم ملی ایتالیا کتابی از زندگی خودش چاپ کرد که در آن از رازهای فوتبالش پرده برداشته بود. «به روشهای مختلفی به یک بازی نگاه میکنم. من نگاه وسیعی به کل زمین بازی دارم. این کمک میکند تا تصویر بزرگتری داشته باشم. دیگر هافبکها فقط به روبهرو و مهاجمان نگاه میکنند، اما من فقط روی فضای میان خودم و آنها تمرکز میکنم و میتوانم با توپ در این فضاها کار کنم. این بیشتر یک کار هندسی است تا تاکتیکی. فضاها برایم بزرگتر هستند». هندسه؟ یکی از شاخههای علم ریاضی که در آن با اشکال، اندازه، موقعیت نسبی اشکال و ویژگی فضا سر و کار داریم. وقتی در هر ورزشی، با بهترینهایش حرف میزنید، متوجه میشوید که همه آنها درک بالایی از هندسه داشته و آن را دوست دارند. هندسه از هر دقیقه ورزش آنها و پیچیدگیهایش اطلاعات میدهد؛ پیچیدگیهایی که آنها برطرف میکنند و به نابغه ورزش خود بدل میشوند. میشوند استاد فضاشناسی. کاری که پیرلو انجام میدهد پس به او هم میتوان لقب «استاد» را نسبت داد. یک مهندس واقعی.
دوری از تکرار
هافبک خلاق و بازیساز یوونتوس، از نسل خاصی از بازیکنان فوتبال ایتالیا برآمده است. او میگوید متفاوت است؛ عمیق فکر میکند و شاید یک فیلسوف هم باشد. برای همین کتاب خودش را منتشر کرده است؛ کتابی که فقط خاطراتی از زندگی نیست؛ بلکه نگاهش به زندگی و آینده هم در آن آمده است. «به هیچ بازیکنی در گذشته و حال نگاه نمیکنم که فکر کنم آنها شبیه من بودند و هستند. فرضم بر این است که همیشه وقت وجود دارد، اما من دنبال این نیستم که در یک کلونی زندگی کنم. این چیزی نیست که بتواند برایم جالب باشد». او هرگز نخواسته تا کسی مانند پیرلو باشد و خودش هم مانند بازیکن دیگر. این در حالی است که اگر شما به کمپهای تمرینی فوتبال بروید و با بازیکنان جوان صحبت کنید همه آنها علاقه دارند بازیکنانی چون مسی، رونالدو یا اینیستا باشند. کودکان هم که دنبال اسطورههای خود هستند و میخواهند تکرار آنها باشند. هر انسانی متفاوت است، شیوه زندگی خودش را دارد و آرایش ژنتیکیاش مختص خودش است اما پیرلو برایش اینکه زندگیاش را صرف پرستش ستارههای فوتبال کند، غیرمعمول بوده است. این شاید درسی برای بازیکنان جوان باشد؛ درسی که میگوید: «اگر میخواهید بهترین باشید، پس میتوانید باشید.»
یک انتخاب مهم
پیرلو در حالی وارد دنیای فوتبال شد که در سنین نوجوانی دوران تلخی داشت. اطراف او را افرادی احاطه کرده بودند که به پشتکار و استعدادش حسودی میکردند و البته مهمتر از آنها پدر و مادری بودند که هیچ علاقهای نداشتند پسرشان به فوتبال فراتر از یک سرگرمی نگاه کند و دائم در برابر پیشرفت وی، سنگاندازی میکردند. او باید در روزهایی که برای تیم 14 سالههای برشا بازی میکرد، برای آیندهاش تصمیم مهمی میگرفت. یا باید از فوتبال خارج میشد و به آنها که از وی متنفر بودند اجازه میداد پیروز شوند. یا اینکه از احساساتی که عادت کرده بود بروزشان ندهد، استفاده کند و از تنفری که دارد برای انرژی تبدیل شدن به یک فوتبالیست حرفهای بهره ببرد. او بازی کردن را انتخاب کرد. او چیزی را تغییر نداد و به همان کاری ادامه داد که دوست داشت انجامش دهد. کاری که او را به بزرگی میرساند. او میدانست بازیکن بزرگی میشود و اجازه نداد والدینش و بازیکنان حسود، مانع رسیدن به آرزویی بشوند که او میخواست به آن برسد. این مقطع برای پیرلو دورانی بود که باید تصمیم میگرفت میخواهد بماند و بازیکن بزرگی شود یا اینکه خارج شود و در سطح یک بازیکن متوسط باقی بماند. این چیزی است که خود درباره آن میگوید: «گزینه اول برایم هوشمندانهتر بود و چیزی بود که باعث میشد من در مسیر مستقیم حرکت کنم». این لحظهای بود که پیرلو از یک پسر جوان به یک مرد تکامل یافت. او انتخاب کرد و البته یک مسیر سخت را انتخاب کرد. او مسیر بزرگی را انتخاب کرد و احساس تنفر همتیمیها و والدینش را پذیرفت. او مسیر سختی و انزوا را برگزید. حالا این را در نظر بگیرید که بازیکنان جوان کنونی کدامیک حاضر هستند چنین مصائبی را تحمل کنند؟ وقتی شما ستاره باشید و محیط اطرافتان کاملا بیرحم باشد. این شرایط میتواند از شما یک کاراکتر قوی بسازد، اعتماد به نفس راسخ ایجاد کند و استعدادتان را پرورش دهد و به سطح بالاتری برساند. بزرگی تنها میتواند از میان لحظات سخت و بیرحم به دست آید. وقتی کسی بخواهد مهمترین امتحان زندگیاش را پاسخ دهد، وارد این لحظات میشود. پیرلو از این امتحان عبور کرد تا به جایگاه کنونیاش برسد. او آنقدر به خودش اعتماد داشت که میدانست برای غلبه بر تنفرها شجاعت کافی را دارد. این برای هر کسی آسان نیست. تولدت مبارک استاد، فیلسوف و آقای بیروح!
THE4THOFFICIAL / مترجم: عرفان خماند
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد