در آخرین روزهای هفته گذشته هنگامی که بارش باران بهاری در تهران آغاز شده بود، کسی تصور نمیکرد در گوشهای از این هیاهوی پایتخت و در بوستان قیطریه، فرشته کوچکی تلخی تنهایی را به آغوش گرفته است.
در آن شب دو پسر جوان که برای تفریح به این بوستان رفته بودند، هنگام خروج از آنجا متوجه عروسکی در میان شمشادها شده و با کنجکاوی به سمت آن رفتند، اما در کمال ناباوری با نوزاد پسری روبهرو شدند. نوزاد لباس کهنهای به تن داشت و به خوابی عمیق فرو رفته بود.
آنها با مشاهده این نوزاد ترسیده و خواستند محل را ترک کنند اما دلشان به حال او سوخت. یکی از آنها نوزاد را در آغوش گرفت و متوجه شد او حرکتی ندارد و به نظر میرسد بیهوش است.
قنداق نوزاد را گشت تا شاید نام و نشانی از او و خانوادهاش پیدا کند، اما بینتیجه بود. آنها اطراف را جستجو کردند تا شاید ردی از والدین کودک پیدا کنند، اما تلاشهایشان به سرانجامی نرسید. تصمیم گرفتند نوزاد را به خانهشان ببرند و روز بعد دنبال خانوادهاش بگردند که دریافتند ضربان قلب نوزاد کند میزند. این دو جوان بلافاصله در تماس با سامانه اورژانس، موضوع را گزارش دادند. دقایقی بعد آمبولانس آژیرکشان وارد محوطه شمالی بوستان قیطریه شد.
یکی از امدادگران به سمت دو جوانی که نوزاد را پیدا کرده بودند، رفت و او را تحویل گرفت. او پس از معاینه نوزاد متوجه شد وضع جسمانی او خوب نیست و جانش در خطر است. به همین دلیل نوزاد را به بیمارستان شهدای تجریش تهران منتقل کردند.
پزشکان بیمارستان با تحویل گرفتن نوزاد 20 روزه تلاش برای نجات او را آغاز کردند تا این که متوجه شدند این نوزاد شکنجه شده و ضربهای سخت به سرش خورده است.
مسئولان بیمارستان موضوع را به پلیس گزارش داده و در ادامه آن دو جوان که نوزاد رها شده را پیدا کرده بودند، به کلانتری احضار شده و ماجرای یافتن نوزاد را باز گو کردند.
با ثبت اظهارات این دو جوان، پروندهای تشکیل و تحقیقات برای یافتن هویت این نوزاد و شناسایی والدین وی آغاز شد. این نوزاد که از مرگ نجات یافته، در بخش مراقبتهای ویژه کودکان بیمارستان شهدای تجریش تهران بستری و تحت درمان است.
به گزارش جامجم، ماموران ابتدا احتمال نوزادربایی را مطرح و موضوع را به کلانتریهای سطح شهر گزارش کردند تا اگر خانواده نوزادی شکایتی را در این زمینه ارائه کردهاند، شناسایی شوند، اما با گذشت چند روز معلوم شد پروندهای مبنی بر کودک ربایی ثبت نشده است بنابراین با توجه به این که نوزاد لباس کهنهای به تن داشته، پلیس احتمال میدهد این نوزاد توسط والدینش سر راه گذاشته شده است. با این حال تلاش برای یافتن والدین وی ادامه دارد.
شاید اگر این دو جوان تهرانی آن شب در بوستان قیطریه این نوزاد را نجات نمیدادند، او تا سحرگاه دوام نمیآورد و جانش را از دست میداد، اما تقدیر الهی این بود که کودک زنده بماند.
در صورت پیدا نشدن والدین این نوزاد، مسئولان بیمارستان او را پس از بهبود حالش تحویل بهزیستی میدهند.
معصومه ملکی - گروه حوادث
چرا کودکان سرراهی میشوند
به طور کلی بچههایی سر راه گذاشته میشوند که خانوادههایشان دچار مشکلات معیشتی باشند یا فرزند به دنیا آمده حاصل ارتباطات خارج از عرف باشد.
اینگونه خانوادهها اغلب نوزادان را ساعاتی پس از تولد یا یکی دو روز بعد از تولد در مقابل مکانهای زیارتی یا محلههای بالای شهر رها میکنند تا فرد نیکوکاری با یافتن این کودکان، آن را به خانهاش ببرد و برای وی سرپناهی جدید بنا کند تا شاید این کودک سرنوشت بهتری داشته باشد. زمانی که این کودکان سر راه گذاشته میشوند افرادی که آنها را پیدا میکنند باید آنها را به مراکز ادارات بهزیستی تحویل دهند، چون اداره بهزیستی متولی نگهداری کودکان سر راهی است.
از این رو این کودکان در اختیار شیرخوارگاههایی که زیر نظر سازمان بهزیستی اداره میشود، قرار میگیرند سپس حمایتهای بعدی برای ادامه زندگی این بچهها انجام میشود، اما انجمنی مثل «انجمن حمایت از حقوق کودکان» قریب به 20 سال است که فعالیت خود را آغاز کرده است.
این انجمن بیشتر کارهای خدماتی و آموزشی برای کودکان بیسرپرست و بدسرپرست را مد نظر دارد. اگر کودکی در خانواده مورد خشونت خانوادگی قرار بگیرد انجمن از طریق وکلای حقوقی برای حمایت از این کودکان وارد عمل میشود و به احقاق حق آنها میپردازد.
ثریا عزیزپناه - رئیس هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد