«ای انسان‌های متمدن و عاقل، احساس غرور نکنید. عقلی که مدعی آنید و به آن می‌بالید، لحظه‌ای برای مختل شدن و از میان رفتنش کفایت می‌کند. واقعه‌ای غیرمنتظره، احساس هیجانی شدید و ناگهانی در روح، یکباره معقول‌ترین و ذکاوتمندترین انسان را به فردی غضبناک یا سفیه تبدیل خواهد کرد.»
کد خبر: ۷۹۴۸۹۰
خشم در برابر خِرَد

این نقلی که فوکو در کتاب «تاریخ جنون» از «مته» پزشک اهل ژنو یاد می‌کند، تذکاری تأمل‌برانگیز در باب مساله کنترل خشم و تبعات بی‌اعتنایی به لزوم غیرقابل انکار آن است. چه، خروج خشم از حیطه اختیار آدمی و ناتوانی در کظم غیظ، مرز میان انسان ذی‌شعور و انسان فاقد قوای عقلانی را از میان برمی‌دارد و به بیانی دیگر خرد انسانی را با توحش حیوانی جایگزین می‌کند. حال، اگر مصاف این کشمکش درونی نه میدان کارزار یا حتی کوچه و خیابان، که خانه و خانواده یعنی مأمن و مأوای انسان باشد آن‌وقت مساله، اهمیتی دوچندان می‌یابد که نمی‌توان بسادگی از کنار آن گذشت. موضوع خشم و خشونت در خانواده موضوعی است که نه تنها از منظر اخلاق فردی و اجتماعی، که بیشتر از منظر امنیت روحی و سلامت روانی افراد جامعه حائزاهمیت است و همین امر، لزوم اعتنای ویژه و توجه درخور به این مهم را گوشزد می‌کند.

خشم نهان

روزگار غریبی است. از یک طرف اوضاع و احوال جامعه، شرایط زمانی و مکانی، و اقتضائات زیستن مدرن، طاقت‌ها را بیش از پیش، طاق کرده و آستانه تحمل افراد را به حداقل ممکن رسانده، طوری که انسان این عصر به بیان کافکا «خستگی‌اش به خستگی گلادیاتوری از جنگ برگشته می‌ماند. کارش گردگیری گوشه‌ای از میز یک مستخدم اداره بوده است.» (فرانتس کافکا، یادداشت‌های روزانه) و از طرف دیگر رواج تزویر، ریا و تظاهر در جهان امروز، مرز نیک و بد را تشخیص‌ناپذیر کرده یا دست‌کم به کلافی پیچیده و سردرگم بدل ساخته، چنان‌که سخت می‌توان گفت چه زمانی با مراعات کردنمان داریم اخلاقی عمل می‌کنیم و چه هنگامی مراعاتمان صرفاً ریشه در ضعف و خشم پنهانمان دارد. کامو بیان قابل تأملی در این باب دارد. می‌گوید: «من معتقدم که باید نیرومند و خوشبخت بود تا بتوان به تیره‌بختان کمک کرد. آن بدبختی که زیر بار زندگی شخصی خود به زانو درآمده است، نمی‌تواند به هیچ‌کس مدد کند. بر عکس کسی که بر خود و بر زندگی خود مسلط است می‌تواند واقعاً بخشنده و بزرگوار باشد و براستی چیزی به دیگران بدهد. مردی را می‌شناختم که زنش را دوست نداشت و از این امر رنج می‌برد. تا آن‌که روزی تصمیم گرفت، از راه ترحم، زندگی خود را وقف همسرش کند. اما از آن روز زندگی زن بیچاره، که تا آن‌زمان باری قابل تحمل بود، مبدل به جهنم واقعی شد. متوجه هستید که فداکاری و از خود گذشتگی مرد، تمام و کمال بود. امروزه مردان و زنانی از این دست هستند که زندگی خود را وقف بشریتی می‌کنند که چندان دوستش ندارند. این عاشقان عبوس، ازدواجشان برای روزهای تیره زندگی است نه روز‌های آفتابی. پس با تعجب می‌بینیم که جهان چهره خوشایندی ندارد و مشکل است که بتوان در آن خوشبختی خود را اعلام کرد.» (آلبر کامو، مقاله «چرا به تئاتر می‌پردازم‌»)

اقتضای زمانه

یکی دیگر از علل رواج خشونت پنهان و عیان در روابط خانوادگی جوامع امروزی، سبک زندگی مدرن است که فارغ از ارزشگذاری، اقتضائات خاص خود را دارد. به موازات بازتر شدن فضای جامعه و گسترش آگاهی‌ها در عصر انفجار اطلاعات، فردیت انسان‌ها اصالتی بی‌سابقه یافته و همین امر، امکان همزیستی افراد با یکدیگر را، که زندگی زناشویی و خانوادگی مهم‌ترین مصداق آن است، با مشکل مواجه ساخته است. بعلاوه، رفتارهای عاطفی نیز به تبعیت از کاهش نیازهای عاطفی یا تحت الشعاع قرار گرفتن این نیازها در مقایسه با احتیاجات دیگر، تنزل پیدا کرده و روز به روز کم‌رنگ‌تر شده است. در چنین شرایطی پیداست که همزیستی مسالمت‌آمیز امری خلاف عادت یا نادر و استثنائی تلقی می‌شود و زندگی‌های زناشویی اگر به جدایی نینجامند، عمدتا یا بر خشم نهان تکیه دارند، آن‌چنان که در بیان کامو اشاره شد، یا این‌که خشم عیان و خشونت کلامی و رفتاری بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی خانوادگی افراد محسوب می‌شود، که این هردو ـ هم از منظر حیات فردی و حیات اجتماعی ـ به مراتب ویرانگرتر از جدایی و تنهایی است.

کارل پوپر در این خصوص می‌نویسد: «در جامعه امروز افراد بسیاری هستند که هیچ یا تقریبا هیچ تماس نزدیک شخصی [با دیگران] ندارند و در گمنامی و انزوا و در نتیجه ناشادمانی به سر می‌برند. اما گرچه جامعه به صورت انتزاعی درآمده است، ساختمان زیست‌شناختی انسان چندان تغییری نکرده است. آدمیان بعضی نیازهای اجتماعی دارند که نمی‌توانند آن نیازها را در جامعه انتزاعی برآورده کنند... آدمیان هنوز گروه‌های واقعی تشکیل می‌دهند و وارد همه اشکال تماس‌های اجتماعی واقعی با یکدیگر می‌شوند و می‌کوشند به هر نحو که می‌توانند نیازهای اجتماعی عاطفی خویش را برآورند. اما بیشتر گروه‌های اجتماعی در یک جامعه باز امروزی (به استثنای برخی گروه‌های خانوادگی خوشبخت) نمی‌توانند بخوبی این جای خالی را پر کنند؛ زیرا طریقی برای یک زندگی مشترک به‌دست نمی‌دهند...»

پوپر در ادامه با ناگزیر خواندن این وضع پیش آمده و لزوم کنار آمدن با آن در مسیر پیشرفت آگاهی مدرن، تصریح می‌کند: «این ناآسودگی و این فشار،‌ نتیجه فروریختن جامعه بسته است که هنوز هم بویژه در ایام دگرگونی اجتماعی در روزگار ما احساس می‌شود. این فشار محصول تلاشی است که زندگی در جامعه‌ای باز و تا حدی انتزاعی دائما از ما می‌طلبد ـ ثمره جد و جهد برای پیروی از عقل و چشم پوشیدن از دست‌کم بعضی از نیازهای عاطفی اجتماعی و سر پای خود ایستادن و مسئولیت قبول کردن است. به اعتقاد من، ما باید این فشار را تحمل کنیم زیرا بهایی است که باید در ازای هر افزایشی در دانش و شناخت و عقل و انصاف و همکاری و همیاری بپردازیم و در نتیجه در ازای بیشتر شدن احتمال بقا و ازدیاد جمعیت. بهایی که باید برای انسان بودن بپردازیم.» (کارل ریموند پوپر، جامعه باز و دشمنان آن، ترجمه عزت‌الله فولادوند، ص ۳۸۱ و ۳۸۴)

حیات معقول

می‌بینیم که برخی همچون پوپر، در مجموع با وضع موجود ابراز موافقت دارند و باوجود اذعان به کاستی‌های انکارناپذیرش، آن را بهای ناگزیر پیشرفت مدرن می‌دانند و این پیشرفت را نیز در مسیر حیات معقول و زیستن مبتنی بر خرد عنوان می‌کنند؛ اما در مقابل کم نیستند آنهایی که مزایای زیستن مدرن را حقیرتر از آن می‌دانند که بشود بهای سنگینی همچون از میان رفتن پیوندهای عاطفی را هزینه ناگزیر آن دانست و به پرداخت این هزینه مفتخر بود. اینان برآنند که مدرنیته ادامه منطقی تاریخ حیات بشر نیست و حتی اطلاق وصف «پیش» در واژه ارزشگذارانه «پیشرفت» نیز خود محل تأمل است و چه بسا بتوان گفت که آرمان مدرنیته در کلیت معنادار حیات انسانی به‌واقع «پس» است و نه «پیش».

در مجموع می‌توان گفت اگر انسانیت بشر به خرد اوست و امتیاز او اختیار و آزادی برخاسته از انتخاب عقلانی است، هر آنچه مخالف با این مابه‌التمایز بنیادین باشد حرکت در مسیر تنزل آدمی خواهد بود، حال این بیراهه می‌تواند خشونت عیان و تحمیلی ریشه‌دار در سنت‌های جوامع بسته باشد یا خشونت نهان.

آزاد جعفری / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها