زنی شکم خود را با قیچی پاره کرد
زن 50 سالهای که پس از 30 سال زندگی از شوهرش طلاق گرفته و به تهران آمده است، در مسافرخانهای به قصد انتحار شکم خود را با قیچی پاره کرد.
این زن که طیبه نام دارد و در بیمارستان سینا تحت معالجه قرار گرفته است، به خبرنگار ما گفت: 30 سال بود که با شوهرم زندگی میکردم، اخیرا از زندگی با او سیر شده بودم. دلیل این عمل را هم نمیدانستم، دلم میخواست خودم کار کنم و تنها زندگی کنم و روی هیچ مردی را نبینم. با اینکه شوهرم مرد زحمتکشی بود و مرا اذیت نمیکرد، از او طلاق گرفتم. او در آخرین دقایقی که در محضر میخواست مرا طلاق بدهد گریه میکرد و به من میگفت آخر عمری مرا تنها نگذار ولی من به گریه او توجهی نکردم و از او جدا شدم. 3000 تومان پول داشتم آن را برداشتم و به تهران آمدم تا از اینجا به مشهد بروم. در مسافرخانهای در میدان راهآهن اتاقی را اجاره کردم و تصمیم گرفتم چند روز در تهران بمانم و نزد دکتری خودم را معالجه کنم.
رفتار مردهای دیگر
پریروز که نزد دکتر رفتم در آنجا زنی را که سروکله اش خونآلود بود دیدم که علت را پرسیدم گفت شوهرم مرا کتک زده است. پرسیدم چرا کتک زده، گفت به من میگوید برو کلفتی کن. پول آن را به من بده بخورم. چون به حرفش گوش نمیکنم مرا میزند و با وجود این حاضر نیستم از دست او شکایت کنم و به همین جهت نزد دکتر خصوصی برای معالجه زخمهایم میآیم تا کسی نفهمد.
طیبه میگفت فداکاری این زن مرا به یاد شوهرم که مرد خوبی است انداخت. دیروز به حمام رفتم در آنجا زنی منتظر نوبت بود که ناگهان مردی وارد حمام شد و پس از چند کلمه صحبت ناگهان برآشفت و تا میتوانست آن زن را کتک زد و از حرفهایی که به هم میزدند معلوم بود که آن مرد شوهر زن بوده و از وی میخواست تا انگشتر طلایش را بفروشد و قمار کند چون این زن موافقت نکرد، شوهرش او را کتک زد.
طیبه گفت روز بعد چند منظره دیگر از این قبیل دیدم و خوبی شوهر بر من مسلم شد و فهمیدم که بیجهت از او طلاق گرفتهام. این فکر بهقدری مرا ناراحت کرد که تصمیم به خودکشی گرفتم و با قیچی شکم خود را پاره کردم.
این زن در بازجویی گفته است که اگر او را با شوهرش آشتی ندهند خودکشی خواهد کرد. پرونده این حادثه به دادسرای ناحیه 3 فرستاده شده است.
پسربچه معتاد همسایگان را به تنگ آورد
وضعیت مختار پسربچهای که معتاد به سیگار است هماکنون نقل محافل و مجالس مردم گیلان شده است.مادر مختار به خبرنگار ما گفت: از وقتی بچه ما سیگاری شده، هزینه ما دو برابر شده است، چون هم باید پول سیگار را تامین کنیم و هم اینکه او به سبب سیگاری بودن بنیهاش کم شده است و مدام سرفه میکند و مریض است و خرج دوا و دکترش برای ما قوزبالایقوز شده است.بچههایی به سن و سال مختار، اسباببازی میخواهند و کافی است از برابر دکانی بگذرند و چشمشان به اسباببازی بیفتد و لج بگیرند، اما مختار از این نظر وضع خوبی دارد و هر بار که ما به کپورچال میآییم فقط به هر زحمت است او را از کنار سیگارفروشیها عبور نمیدهیم. چون کافی است چشمش به انواع سیگار بیفتد و لج بگیرد و در آن صورت ما مجبور خواهیم بود برای او سیگار بگیریم.برای مختار نوع سیگار فرق نمیکند، اما هر چه تندتر باشد آن را با میل بیشتر دود میکند. در خانه همیشه یکی باید مواظبش باشد و جا سیگاری و کبریت او را حاضر کند تا او داد و هوار راه نیندازد و بعد هم باید مواظبت کند که مختار کبریت مشتعل و ته سیگار روشن را به روی حصیر نیندازد. چون با وضعی که روستاهای گیلان دارد کافی است یک چوب کبریت مشتعل و یک ته سیگار روشن خانهای را به آتش بکشد.
معتاد شدن به سیگار علاوه بر خرج زیاد برای ما ایجاد سرشکستگی هم دارد چون جرات نداریم با همسایههای سیگاریمان رفت و آمد کنیم و مهمان سیگاری به خانه دعوت کنیم یا به خانه کسی که سیگار و قلیان و چپق میکشد برای مهمانی برویم.
اگر مهمان به خانه ما بیاید همین که سیگاری بیرون آورد باید به مختار تعارف کند چون در غیر این صورت داد و هوار مختار به آسمان میرود و روزگار همه را سیاه میکند و اگر مهمان یا میزبان چپقی یا قلیانی باشد اگر پک به چپق یا قلیان بزند، باید پک دیگر را هم به مختار تعارف کند و منظره مختار با آن قد کوچکش که قلیان میکشد واقعا ما را در برابر مردم شرمنده میکند.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد