بازار کتاب پر از کتابهای تحلیلی درباره تاریخ ایران، پر از نظریه رشد و انحطاط و پر از ایدههایی درباره این سوال مهم است که «ما چگونه ما شدهایم؟» اما ادعای این نوشته این است که این سوال اساسا اگر هم سوال روشنفکرانه و خاصی باشد، فقط مربوط به روشنفکران و خواص نیست و مردم هم وقتی میگویند: اصلا ما همه مون اینجوری هستیم! یا میگویند: ایرانی جماعت فلان است و بهمان یا میگویند: ایرانی زیربار زور نمیرود و چنین است و چنان... دارند درباره همان سوال میاندیشند و چون ساده هستند و عجله دارند، پیش از تأمل درباره پرسش، با تجربههای ساده خود به آن جواب میدهند. فیلم «صحنههای خارجی» درباره همین سوالات همیشگی و همگانی است، پس برای همین این فیلم که در گروه هنر و تجربه نمایش داده میشود، فیلمی برای همه است هر چند که ظاهر و گروه اکرانش به نظر متفاوت از این حکم هستند.
«صحنههای خارجی» داستان درسی است که باید صحنههای خارجی به آدمها بدهد، اما نمیتواند، پس این درس را آدمها از انزوا میگیرند. داستان ملتی که شهر دارد اما زندگی شهری ندارد، شهر میسازد اما به شهر نمیاندیشد، با فضای عمومی بیگانه است و به همین دلیل هرچه بیشتر آگاه میشود در انزوا و فردیت فرو میرود، هر چه بیشتر نیاز به آگاهی پیدا میکند بیشتر مجبور میشود خود را در تنهایی و انزوا حبس کند. داستان زندگی جمعی، شهروند بودن و ارتباطی که نوعی همسازی و هم کلامی را میسر میکند.
روایت فیلم بسیار متفاوت و تازه است. تلفیقی از فانتزی، داستان، مستند و مقاله، که مقاله در سخنرانیها و راوی محور بودن تبدیل به عنصری میشود که عناصر دیگر را به هم مربوط میکند و قوام میبخشد. فیلمی که بیشتر از هر چیزی در گونهای است که ژان لوک گدار فرانسوی هم در آن گونه بسیار فیلم ساخته و اصلا آثار اخیرش همه در اینگونه بوده است، فیلمهایی که به آنها «فیلم مقاله» (film essay) میگویند. اما صحنههای خارجی وامدار فیلمساز دیگری هم هست، «وودی آلن»، اینکه لحن فیلم در بیشتر مواقع شوخ و شنگ و سرحال است و مدام همه چیز را دست میاندازد و موقعیتهای خندهدار در باب موضوعات جدی درست میکند از همین وامگیری از وودی آلن ناشی میشود.
ادای دین به وودی آلن در فیلم علیرضا رسولی نژاد تا آنجا پیش میرود که آلن در فیلم او حاضر میشود و با همان صدای آشنای اصغر افضلی درباره ایران حرف میزند. درباره ما ایرانیها که چگونه هستیم و دوست داریم باشیم. وودی آلن در صحنههای خارجی ایرانی میشود!
داستان فیلم از این قرار است که مردی میانسال آپارتمانش را در اختیار شایان و شارلین (دو برادرزادهاش) قرار میدهد و برای آنها یک مسیر تعیین میکند با میزان زیادی یادداشت، کتاب و فیلم؛ با وودی آلن، سیدجواد طباطبایی، مراد فرهادپور، محمد قائد، موسی غنینژاد و... شایان و شارلین درباره معماری، سینما، طبقه متوسط و بسیاری چیزهای دیگر میخوانند و به بینش میرسند، بینشی شاید درباره جهانی که ایرانی بودن برای آنها ایجاد کرده است و در نهایت تصمیم میگیرند، فیلمی تجربی براساس ایدههای عموی خود بسازند. فیلمی به نام «صحنههای خارجی.»
داستان غریبی است برای تماشاگری که عادت به الکی خندیدن و الکی گریه کردن دارد. برای ما ایرانیهای ملودرام... اما این غریب بودن با توجه به ساختار و جاذبه تجربی و صمیمی فیلم و تلفیق نرم انواع ـ در ظاهر ـ تلفیق ناپذیر سینما، جذابش کرده است. تماشاگری را که شما باشید صحنههای خارجی از تجربه متفاوت خود پشیمان نمیکند. بعد از فیلم چیزی دست شما را میگیرد که مهمتر از همه آن چیزهایی است که تا به حال دست شما را گرفته است.
علیرضا نراقی / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد