فاکتوری که از یکدیگر متفاوتشان میکرد و قابل تمایز، چگونگی بازتاب حس مادرانه بود؛ بعضیهایشان خیلی مهربان بودند، برخی بیشتر نگران، گروهی هم شاکی و گلهمند از روزگار، گاهی هم عصبی میشدند، گاهی و البته بندرت ناله و نفرینی هم شنیده میشد؛ در نهایت اما بند وجودشان را به بند دل فرزند گره زده بودند، همه مادر بودند، گیرم که در عالم فیلم و سریال و مجموعه نمایشی.
بازیگران زن ایرانی گاه چنان واقعی و حسی به نقش مادر جان میبخشیدند که برای بیننده کاملا واقعی و ملموس به نظر میرسید. چند نفر از این بازیگران حتی به نماد مادر در تلویزیون و سینما تبدل شدند و شاید حتی بسیاری از تواناییها و قابلیتهای هنریشان در پس این کلیشه پنهان ماند. امروز بسیاری از آن بازیگران نقش مادر، دیگر در میان ما نیستند و این مقال هم یاد و ذکر خیر و ادای دینی است به زحمات و تلاشهایشان در راستای نشان دادن گوشهای از مهربانیها و مادرانههای مادران ایرانی.
مهربان و نگران: مرحوم حمیده خیرآبادی چه در تلویزیون و چه در سینما به نوعی با نقش مادر مهربان، اما همیشه نگران عجین و همراه شده بود. اوج کار او را میتوان در سریالهای «پدرسالار» و «خانه سبز» مثال آورد و در سینما گلدرشتترینشان البته «اجارهنشینها»ی داریوش مهرجویی. خیرآبادی شمایل و شاخصههای یک مادر پر محبت و دلواپس فرزندان را به بهترین وجه به تصویر میکشید و همین توانایی بود که او را بازیگر ثابت همین شخصیت کرده و حتی به دام کلیشه و تکرار انداخته بود. این بازیگر پیشکسوت تا قبل از درگذشتش در بامداد سی و یکم فروردین 89 در هشتاد وشش سالگی و به علت کهولت سن برای بسیاری از بازیگران ایرانی مادری کرد. حمیده خیرآبادی را اگر مادر تمام هنرپیشگان ایرانی بنامیم به بیراهه اغراق و غلو راه کج نکردهایم. او در فیلمها و مجموعههایی مانند زرد قناری، شب بیست و نهم، جیببرها به بهشت نمیروند، هنرپیشه، کلاهقرمزی و پسرخاله، مرد آفتابی، توکیو بدون توقف، یادداشتهای کودکی، همه فرزندان من، کهنهسوار، آپارتمان و مزد ترس مادر بود. مرحوم خیرآبادی یک مادر تمام عیار بود.
با صفا و اهل دل: ایفای نقش مادر در فیلمی از علی حاتمی، رقیه چهره آزاد را برای همیشه ماندگار کرد؛ در تاریخ سینمای ایران و در یاد و حافظه فیلمدوستان. مادری که از آسایشگاه سالمندان به خانه خود بازگشته بود تا ایام کوتاه قبل او فوتش را در آن بگذراند و البته حلقه اتصالی شود و نخ تسبیحی برای فرزندانش که همه از هم دور بودند و گریزان. مادر فیلم «مادر» حاتمی غیر از تمام شاخصهها و ویژگیهای معمول، یک زن اهل دل و صفا هم بود. چهره آزاد پیش از فیلم مادر در دیگر اثر ماندگار مرحوم حاتمی «سوتهدلان» نقش مشابهی را بازی کرده بود که به علت محور نبودن، آنچنان که باید و شاید به چشم نیامد و مورد توجه قرار نگرفت. او در سریال مرضیه برومند «آرایشگاه زیبا» هم نقش مادری را بازی میکرد که فقدانش تمام ارتباطات تازه شکل گرفته میان دو خانواده را محو کرد و یک وصال را به محاق برد. نقشآفرینی چهره آزاد در قالب شخصیت یک مادر سنتی و مهربان البته فقط به این دو سه اثر محدود نشد و در فیلمها و سریالهایی همچون الو! الو! من جوجوام! و این خانه دور است تکرار شد. بازی او در فیلم مادر آنچنان هنرمندانه بود که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره هشتم فیلم فجر را در هشتاد و یک سالگی برای او به ارمغان بیاورد و رقیه چهرهآزاد مسنترین بازیگری باشد که سیمرغ را به خانه ببرد.
مستبد و متفاوت: جمله شیخی که در عالم واقع مادر آتیلا پسیانی بود در آثار نمایشی وجهه و بعد دیگری از مادران را به نمایش گذاشت؛ مادری که برای نجات فرزندش از مخمصه به هر دری میزد و هر بهانهای را مستمسک قرار میداد. نقطه اوج بازتاب چنین شخصیتی از مادران در سریالهای پدرسالار و پاییز صحرا نمود بیشتری داشت؛ در اولی مصمم بود که دخترش را از چنگال یک پدرشوهر دیکتاتور برهاند و در دومی، مادری بود که پسر را در چنگال همسرش اسیر میدید و به هر ریسمانی چنگ میزد، اخلاقی و غیر اخلاقی تا فرزند را به دامان خودش بازگرداند. او این شخصیت را در سریال تولدی دیگر و فیلمهای لیلا و همسر دلخواه من هم دوباره تکرار کرد.
زندهدل و حاضرجواب: پرویندخت یزدانیان؛ بازیگری که به واسطه پسر کارگردانش، کیومرث پوراحمد قدم در راه بازیگری گذاشت و با وجود دیرآمدن و نقشآفرینی در آثاری حتی کمتر از تعداد انگشتان دو دستماندگار شد. پوراحمد در زمان ساخت سریال قصههای مجید ترجیح داد که از مادرش برای نقشآفرینی شخصیت بیبی ـ که همان مادربزرگ مجید بود و نقش مادری را برای او ایفا میکرد - بهره ببرد. مرحوم یزدانیان غیر از یک فیلم و سریال، «مهریه بیبی» اصغر هاشمی و «مدرسه مادربزرگها» به کارگردانی غلامرضا رمضانی، فقط در فیلمها و سریالهای پسرش جلوی دوربین رفت؛ قصههای مجید، شرم، صبح روز بعد، سفرنامه شیراز، نان و شعر، خواهران غریب و سر نخ. او در اغلب این آثار نقش مادری سنتی و مهربان را بازی میکرد که گاهی اوقات رگههایی از شیطنت و رندی را هم میشد در شخصیتش رویت کرد. یزدانیان که همه بازیهایش با لهجه اصفهانی مالوفش همراه بود نوعی حاضرجوابی و سر بزنگاه بودن را هم چاشنی کارش میکرد و معمولا نتیجه دلچسب و مخاطبپسندی را در پایان به بیننده ارائه میداد. مادر زندهدل و دلشاد تلویزیون و سینمای ایران در روزهای آغازین سال ۱۳۹۱ پس از یک دوره ابتلا به بیماری آلزایمر، بدرود حیات گفت.
مصلح و صبور: مرحوم نیکو خردمند ماورای فعالیت گستردهاش در صنعت دوبله در عرصه بازیگری هم ایفاگر نقش مادرانی بود که اغلب مهربان بودند و دوراندیش و در شمایل یک مصلح و ترمیمکننده ظاهر میشدند. او در «دزدهای مادربزرگ» مهدی صباغزاده برای سه جوان دزد مادری کرد و صبوری، تا سر به راه شوند و به راه مستقیم بازگردند. در سریالهای دبیرستان خضراء، کت جادویی و همسایهها هم کم و بیش همین نقش مادر مهربان و متین را تکرار کرد. اما در «آوای فاخته» بهمن زرینپور طرحی نو در انداخت و در نقش متفاوت ظاهر شد؛ مادری که به واسطه حضور بازگشت برادرش پس از سالها به کشور برای اموالش احساس خطر میکند و موقعیت خود و فرزندانش را در خطر میبیند. نقشآفرینی او در فیلم «خانه خلوت» و در قالب شخصیت یک زن صبور که برای شوهر غمگین و عاصی نویسندهاش هم همسری میکرد و هم مادری، همچنان خاطرهانگیز و به یاد ماندنی است. مرحوم خردمند دو بار برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن در جشنواره فیلم فجر شد. او آبان 88 در هفتاد و هفت سالگی و در بیمارستان ابن سینای تهران درگذشت.
غیر از بازیگران فقیدی که کمی مفصل به آنها پرداختیم جا دارد یادی کنیم از دیگر هنرپیشگان زنی که طی سالهای متمادی در نقش مادران ایرانزمین در جلوی دوربین ظاهر شدند و از خود نشانهها و یادگارهای با ارزش بر جای گذاشتند و این روزها دیگر در میان ما حضور ندارند. بازیگرانی همچون فرخلقا هوشمند، مهری مهرنیا، پروین سلیمانی، پروین میکده و... .
محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد