امسال هم حوادث رانندگی رکورددار بود و بیش از 15 هزار نفر از هموطنان جان خود را در تصادفات از دست دادند. سال 93 در حالی روزهای پایانی خود را سپری میکند که در این سال شاهد سوانح تلخ هوایی بودیم که در مهمترین حادثه 45 مسافر پرواز تهران – طبس مردادماه جان خود را در میان شعلههای آتش از دست دادند.
در کنار این حوادث تلخ، امسال رکورد خوبی در بخشش قاتلان بر جا ماند و قاتلان بسیاری زنده از پای چوبه دار به زندان بازگشتند و قهرمان شمشیربازی و دوستش هم با تلاش پلیس از دست گروگانگیران نجات پیدا کردند. در پرونده این هفته تلخ و شیرینهای سال 93 را مرور کردیم که در ادامه میخوانید.
آزادی قهرمان شمشیربازی پس از 108 روز
پنجم اردیبهشت 93، اشرار به خودروی حامد صداقتی، قهرمان شمشیربازی و دو همراهش حمله کرده و پس از قتل یکی از آنها به نام محمد غفاری، دو نفر دیگر را به گروگان گرفتند. آدمرباها برای این که به پول درخواستی خود زودتر دست پیدا کنند، تصمیم گرفتند تصاویر دو گروگان را در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر کنند تا خانوادهشان راضی به پرداخت 5000 دلار شوند. همین موضوع باعث شد که پلیس دست به تحقیقات گستردهای بزند و سرانجام با گذشت 108 روز از وقوع حادثه در روزهای پایانی مرداد امسال مخفیگاه دو مرد آدمربا شناسایی و هر دو مرد بلوچ دستگیر شدند و به این ترتیب گروگانها نجات یافتند. با آزادی گروگانها، آنها تحویل خانوادههایشان شده و متهمان برای ادامه تحقیقات در اختیار پلیس آگاهی قرار گرفتند. متهمان که در اجرای نقشه اخاذیشان ناکام مانده بودند، در بازجویی اعتراف کردند که فقط به قصد اخاذی به این گروگانگیری دست زدهاند. متهمان روانه زندان شدند تا بزودی در دادگاه محاکمه شوند.
تهران گرفتار در توفان
توفان زمانی که شروع به وزیدن میکند دیگر هیچکس و هیچ چیز نمیتواند جلویش را بگیرد و به هر آنچه که در مسیرش است، آسیب میزند. دیگر برایش فرقی نمیکند جان میگیرد یا خانهای را بر سر ساکنانش آوار میکند. هر شهر و کشوری در جهان از توفان که یکی از بلایای طبیعی است در امان نیست. عصر دوازدهم خرداد امسال توفان شدید در تهران همه را غافلگیر کرد. این توفان با سرعت 120 کیلومتر بر ساعت شروع به وزیدن کرد و محلههای غرب و شمالغرب تهران را درهم نوردید. وحشت بر پایتخت سایه افکنده و گرد و غبار همه جا را فرا گرفته بود. آسمان سیاه و تار شد و امدادگران و آتشنشانان به حالت آمادهباش درآمده و به کمک 15 مصدوم شتافتند. پنج نفر در این توفان کشته شدند و درختان شکسته خیابانها را بستند. «غافلگیر شدیم» تنها پاسخ دستگاههای مسئول درباره تلفات این حادثه بود.
مرگ در سرای سالمندان و معلولان
یکی از تلخترین حوادثی که آن را پشتسر گذاشتیم مربوط به روزهای پایانی تیر امسال بود که مرد سالخوردهای در یک مرکز نگهداری از سالمندان استان گلستان به قتل رسید. براساس اعتراف دو متهم پرونده تنها پیرمرد خواستهاش یک نخ سیگار بود که بشدت توسط آنها کتک خورد و کشته شد. راز این جنایت هولناک در دوربین مداربسته محل حادثه پنهان بود که ماموران در بازرسی از این دوربینها راز جنایت را فاش کردند.
با دستگیری دو مرد متهم که از خدمه این آسایشگاه بودند، مشخص شد پیرمرد از آنان درخواست یک سیگار کرده و حاضر نمیشده به اتاقش بازگردد. به همین دلیل متهمان با او درگیر شده و بشدت کتکش زدند.
دومین حادثه مرگبار اوایل دی امسال در یک مرکز شبانهروزی نگهداری از معلولان در شهرستان پاکدشت که به نام پدربزرگ معروف بود، رخ داد و جان سه معلول را گرفت. ماجرا از آنجا آغاز شد که 30 نفر از مددجویان این آسایشگاه پس از خوردن غذا بدحال شده و دچار مسمومیت شدید شدند. پرستاران مستقر در این مکان به درمان آنها پرداختند که تلاششان بینتیجه ماند.
بنابراین در تماس با اورژانس ماجرای مسمومیت آنها را گزارش داده و با حضور امدادگران اورژانس در محل حادثه، بیماران به بیمارستان منتقل شدند که پزشکان موفق به نجات 27 نفر از آنها شدند، اما سه نفر دیگر که مردان میانسال بودند به دلیل مسمومیت شدید فوت کردند.
با گزارش موضوع این حادثه تلخ به بازپرس کشیک ویژه قتل دادسرای پاکدشت و دستور قضایی وی، تحقیقات در رابطه با ابعاد این پرونده آغاز شد تا اینکه کارشناسان اداره بهداشت پس از بررسی روی نمونه غذاهایی که این افراد استفاده کرده و مسموم شده بودند، نظر دادند غذاها مسموم بوده و همین موضوع باعث مرگ این سه نفر شده است.
بخشش جان
ایثار و از خود گذشتی واژه بسیارمهمی است که شاید هر کسی نتواند آن را معنا کند، اما در میان همین انسانهای خاکی افرادی هستند که برای نجات جان دیگران از جان خود میگذرند.
یکی از این افراد فداکار، معلمی به نام کاظم صفرزاده چهل ساله بود که سرمشق معلمان لرستانی است. او در مجتمع شبانهروزی امام جعفر صادق (ع) در منطقه ویسیان که میعادگاه دانشآموزان عشایری بود درس میداد. این معلم بیست و هشتم مهر امسال زمانی که یکی از دانشآموزان عشایریاش زخمی شده و نیاز به درمان فوری داشت در یک شب توفانی سوار بر خودروی خود همراه دو دانشآموز دیگر راهی خرمآباد شد اما درمیانه راه طعمه سیلاب شدند و جان باختند. سه روز بعد از حادثه اجساد سه دانشآموز پیدا شد، اما اثری از آقا معلم نبود. سرانجام با تلاش امدادگران جسد معلم فداکار در منطقه زهرا کار در 35 کیلومتری جنوب خرمآباد پیدا شد.
فداکار بعدی ستوان سوم عمار رشنوادی مددکار اجتماعی پلیس شهرستان ملکشاهی استان ایلام بود که روزهای پایانی دی امسال هنگام بازگشت از محل کارش متوجه شد یک خودروی زانتیای مشکی از مسیر جاده منحرف شده و از روی پل به پایین سقوط کرده بود. آتش ماشین را در بر گرفته بود و مامور جوان با مشاهده این صحنه جانش را به خطر انداخت تا راننده خودرو نجات پیدا کند. پل حدود دو متر ارتفاع داشت. بنابراین مامور جوان به پایین پرید و به سمت خودروی مورد نظر رفت. درهای خودروی زانتیا در جریان تصاف قفل شده بود. با سنگ چند ضربه به شیشه زد اما نشکست. در ادامه تلاش خود آنقدر با سنگ به در سمت شاگرد زد تا بالاخره در باز شد. راننده در میان صندلی و فرمان گیر افتاده و زخمی شده بود. پلیس جوان بسختی او را نجات داد و چند لحظه بعد خودرو منفجر شد.
هر معلمی جای من بود، برای نجات جان دانشآموزانش جان خود را به خطر میانداخت . آنها امانتهایی نزد ما هستند که باید مراقب آنها باشیم.
این بخشی ازاظهارات معلم فداکاری به نام امیر صادقی چهل و شش ساله بود که شانزدهم دی امسال برای نجات جان شش نفر از دانشآموزانش جان خود را به خطر انداخت و تا یک قدمی مرگ پیش رفت، اما زنده ماند و توانست درس عشق را برای دانشآموزانش معنی کند. او وقتی توفان کلاس درس را بر سر دانشآموزان آوار کرد، جانش را به خطر انداخت و ستون آوار شد تا دانشآموزان از کلاس خارج شوند.
سال بخشش
بیست و ششم فروردین امسال مادر داغدار وقتی قاتل فرزندش را در شهرستان نور بخشید، نمیدانست پس از این گذشت موجی از بخشش در کشور آغاز میشود. امسال رکوردی در بخشش قاتلان بر جا ماند و قاتلان بسیاری زنده از پای چوبه دار زنده به سلولهای خود بازگشتند.
تعدادی از قاتلان مانند جوان بندرعباسی طعم مرگ را چشیدند و ثانیهای بعد از اجرای حکم بخشیده شدند و اولیای دم برخی مقتولان دیه فرزندشان را صرف امور خیریه کردند.
غائله گلپایگان
دی ماه امسال غائله گلپایگان به تیتر یک صفحه حوادث روزنامهها تبدیل شد. سه برادر تبهکار زمانی که پلیس را در تعقیب خود دیدند دست به جنایتهایی تلخ زدند.
مرد اعدامی که منصور نام داشت همراه دو نفر از برادرانش باند تبهکاری را از سال 1384 تشکیل داده و به سرقتهای سریالی از طلافروشیها دست میزدند. آنها دیماه امسال پس از سرقتهای مسلحانه چند دستگاه خودروی مدل بالا وارد شهرستان گلپایگان استان اصفهان شده و پنج نفر را از جمله یک پدر و پسر، جانشین فرمانده انتظامی گلپایگان و سرباز وی و مامور اداره راهنمایی و رانندگی را به شهادت رساندند. در جریان عملیات پلیسی برای دستگیری سارقان فراری یکی از آنها کشته شد. در ادامه تجسسهای پلیس، مخفیگاه یکی از آنها در شهرستان فولادشهر استان اصفهان شناسایی شد که در جریان عملیات دستگیری آنها یکی از سارقان کشته شد. یکی از برادران به نام منصور هم دستگیر شد. منصور که همراه برادرانش مرتکب قتل ده نفر و سرقت 50 کیلو طلا شده بودند، در داگاه انقلاب اصفهان به اعدام در ملأعام محکوم شد و به این ترتیب با اعدام او در میدان کارگر گلپایگان پرونده زندگی این سارق هم بسته شد.
چهارقلوهای رکورددار
زمانی که صاحب فرزندی نمیشوی همیشه آرزویت این است که خدا خانهات را با تولد فرزندی گرمتر کند، اما زمانی که متوجه میشوی صاحب سه تا پنج فرزند شبیه هم میشوی بسیار خوشحالی از اینکه پدر و مادر میشوید، اما از طرف دیگر غم نان و هزینه بزرگ کردن این کودکان روی دل سنگینی میکند.
نمیدانی چگونه با حقوق بخور و نمیر میتوانی از آنها مراقبت کنی و هزینههای زندگیشان را تامین کنی اما همیشه از قدیم گفتند، روزی بچه با خودش میآید. امسال هم تولد چند قلوها خبرساز شدند. یازدهم مهر امسال زن بیست و سهسالهای در زایمان اول خود در شهرستان مانه و سملقمان استان خراسان شمالی صاحب یک پسر و سه دختر شد. دومین چند قلو بیست و نهم آبان امسال به دنیا آمدند و زوج مشهدی صاحب دو دختر و دو پسر به وزنهای یک تا 5/1 کیلوگرمی شدند. سومین چهار قلوزایی اوایل دی امسال و در شهرستان زاهدان خبرساز شد که در آنجا مادر سی ساله صاحب سه دختر و یک پسر شد، اما یکی از نوزدان دختر به دلیل نارس بودن فوت کرد.
اسیدپاشیهای سریالی
خبر ابتدا در شبکه مجازی منتشر شد و پس از مدتی مقامات قضایی و انتظامی آن را تائید کردند. اسیدپاشیهای سریالی بر روی زنان و دختران در اصفهان. چهار دختر و زن جوان از سوی مردی موتورسوار قربانی اسیدپاشی شده بودند. تنها نقطه مشترک قربانیان، راننده بودن آنها بود. نام این چهار زن هم در فهرست قربانیان اسیدپاشی قرار گرفت و پس از گذشت شش ماه هنوز عامل این اسیدپاشی دستگیر نشده و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
بعد از این ماجرای سریالی اسیدپاشی در شهرهای دیگر هم اتفاق افتاد تا اینکه مدیر یکی از بیمارستانهای تهران قربانی انتقام کور با اسید شد. در این حادثه پزشکی برای انتقام از مدیر بیمارستان اقدام به اسیدپاشی کرد که خیلی زود دستگیر شد.
البته در آخرین روزهای امسال نخستین حکم قصاص اسیدپاشی، 56 سال بعد از تصویب قانون آن اجرا شد. در این پرونده مردی در شهر قم قربانی سناریوی همسرش شد. پنج سال بعد از این حادثه حکم قصاص اسیدپاش اجیر شده در زندان رجاییشهر اجرا شد.
مرگ 11 زندانی در میان آتش و دود
عصر سیزدهم مرداد امسال شعلههای آتش ناگهان زندان مرکزی شهرکرد در استان چهارمحال و بختیاری را فراگرفت و زندانیان برای خاموش کردن شعلههای آتش هر چه پتو داشتند، روی آتش انداختند که این کار آنها باعث شدت آتشسوزی شد.
مسئولان زندان با اطلاع از این حادثه به خاموش کردن شعلههای آتش پرداخته و دقایقی بعد شعلههای آتش مهار شد.
امدادگران 15 مجروح را نجات داده و به بیمارستان منتقل کردند. این در حالی بود که 11 نفر از زندانیان در میان شعلههای آتش و دود جان باختند. اجساد آنها نیز با دستور قضایی به پزشک قانونی منتقل شد. با دستور دادستان شهرکرد، تحقیقات پلیس و مسئولان زندان برای شناسایی عامل این حادثه مرگبار آغاز شد تا این که ماموران در بازبینی از دوربینهای مداربسته نصب شده در زندان متوجه شدند کسی که دست به این جنایت هولناک زده است، یکی از زندانیان بوده است. وی بازجویی شد و اعتراف کرد به عمد زندان را به آتش کشیده است. این درحالی هست که متهم در برابر مجازات سنگینی قرار گرفته است.
سفر بیبازگشت
از حوادث تلخی که همیشه و تا مدتهای طولانی در ذهن هر فردی میماند، سقوط هواپیما و کشته شدن افرادی است که در سانحه هوایی جان میسپارند و خانوادههایشان مرگ آنها را باور ندارند و همچنان امید دارند که روزی آنها بازگردند. امسال هم شاهد سوانح تلخ هوایی در کشور بودیم. نوزدهم مرداد سقوط هواپیمای آنتونف 140 در حوالی فرودگاه مهرآباد، حادثهای مرگبار را رقم زد. هواپیما با 48 سرنشین تهران را به مقصد طبس ترک کرد، اما دقایقی بعد بهدلیل از کار افتادن موتورش در بلوار شیشه مینا سقوط کرد.
امدادگران و آتشنشانان بسرعت با دریافت گزارش این حادثه خود را به محل رسانده و عملیات نجات را آغاز کردند. آنها فقط توانستند 9 نفری را که زخمی شده بودند، نجات داده و به بیمارستان منتقل کنند اما 39 نفر در جریان این حادثه سوختند و سفرشان بیبازگشت ماند. شش نفر از زخمیها هم در بیمارستان جان باختند.
سرانجام پس از بررسیهای تحصصی کارشناسان نظر دادند که نقص فنی علت سقوط هواپیما بوده چون کنترل نکردن مسیر و از کار افتادن موتور هواپیما به این سقوط منجر شده است.
دومین سانحه هوایی در سیزدهم بهمن امسال در شهرستان رامسر رقم خورد و در آن یک خلبان ایرانی و تازهداماد عربستانی در جریان پرواز تفریحی هواپیمای دو نفره آنها سقوط کرد و هردو کشته شدند و برای عروس جوان خاطرهای تلخ از ماه عسل برجا گذاشت. ماجرا از آنجا آغاز شد، یک زوج عربستانی که تنها چند روز از زندگی مشترکشان گذشته بود برای ماه عسل تصمیم گرفتند به شهرستان رامسر سفر کنند.
آنها با پرواز هوایی به تهران آمده و از آنجا به رامسر رفتند. تازهداماد به یک مرکز اجاره هواپیماهای تفریحی رفت و همراه یک خلبان ایرانی، پرواز بر آسمان رامسر را آغاز کرد که دقایقی بعد از پرواز از صفحه رادار خارج شده و هواپیمای تفریحی سقوط کرد و سرانجام اجساد هردوی آنها با گذشت بیش از یک هفته از وقوع حادثه در دریا پیدا شد.
سومین حادثه هوایی، هفتم اسفند امسال رخ داد و مربوط به سقوط بالگرد سازمان مدیریت بحران در ارتفاعات دربند بود که به کشته شدن سه نفر در این سانحه منجر شد. بررسیهای اولیه نشان میداد بالگرد برای بررسی اوضاع جوی به پرواز درآمده بود که به دلیلی نامعلوم سقوط کرد.
تنها قاتل سریالی سال 93
ماجرای این قتلها از سال 92 زمانی در دستور کار، کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی کردستان قرار گرفت که خانوادهای با حضور در این مرکز از گمشدن دخترشان خبر دادند. بررسیها نشان میداد این دختر برای خرید، خانه را ترک کرده و دیگر خبری از او نشده است.
جست و جوی پلیس برای شناسایی ردی از سرنوشت این دختر جوان ادامه داشت تا این که اوایل اردیبهشت سال 93، ماموران ردپای مردی را در این پرونده کشف کردند. بنابراین او به عنوان تنها مظنون پرونده تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و اوایل مرداد امسال دستگیر شد. زمانی که او به پلیس آگاهی منتقل شد، ابتدا اظهارات متناقضی را بیان کرد تا این که در ادامه بازجوییهایش اعتراف کرد دختر جوان را به بهانه ازدواج فریب داده و با انتقال وی به خانهاش او را کشته و طلا و پولهایش را دزدیده و گریخته است.
ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند او جسد دختر جوان را در خارج از شهر دفن کرده است. ماموران زمانی که همراه متهم به آنجا اعزام شدند و محل را بازرسی کردند با استخوانهای دو دختر روبهرو شدند.
زمانی که این استخوانها به پزشکی قانونی منتقل شد و مورد آزمایش قرار گرفت، مشخص شد که بخشی از این استخوانها متعلق به مقتول و دیگری متعلق به دختر دیگری بوده است.
تحقیقات از این متهم به قتل ادامه داشت تا این که او اعتراف کرد استخوانهای کشف شده متعلق به دختر دیگری بوده که وی او را نیز به بهانه ازدواج فریب داده، کشته و جسدش را دفن کرده است.
در ادامه تجسسهای پلیسی، متهم به قتل اعتراف کرد که در قتل زن دیگری نیز به شیوهای مشابه دست داشته که او را نیز سال 92 به قتل رسانده است. هویت این قربانی هم از طریق آزمایش دی.ان.ای شناسایی شد.
مهدی مراد طلب / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: