شرق: رحیمی برای احمدینژاد آواز خواند
محمدرضا رحیمی در بند عمومی زندان اوین در حالی که کنج زندان کِز کرده و دارد از لای میلههای در به بیرون نگاه میکند، زده زیر آواز و همبندیهاش دورش حلقه زدند و دارند آه میکشند. اشاره رحیمی به این است که چرا احمدینژاد نشست خانه، کسی نرفت دنبالش ولی من نشستم خانه، آمدید دنبالم و آوردیدم اینجا؟ رحیمی به دلواپسان اشاره میکند و میگوید چی شد؟ ما که همه دلواپس هم بودیم. چی شد حالا که هوای من پس است شما دلتان واپس نمیشود؟ من مگر جگرگوشه شما نبودم؟ حالا که پس افتادم پس کجایید ای دلواپسان؟
رحیمی اشاره میکند
کسی که به حبس برده این عاشقوُ، نمیدونه چشمای تو پشتمه/ با ایما اشاره رسوندن به تو که جُرمم گرهکردن مُشتمه.
در اینجا رحیمی به چشمهای مشایی اشاره میکند که رحیمی را چشم زده و با ایما اشاره به مشایی که باعث دوری رحیمی و احمدینژاد شده دارد پیام خاصی میدهد. گویا با دست هم دارد پیام خاصی را به احمدینژاد میرساند که چون ما تصویر را نمیبینیم نمیتوانیم حدس بزنیم.
رحیمی دکتر میرود
روزایی که وقت ملاقاتیه شیشه ضخیم کرده این دوریوُ / تو از پُشت شیشه نگاهم کن وُ منم دست میذارم رو دستای تو، تو گوشیرو بردار وُ چیزی بگو؛ بگو کوچهمون رو به آزادیه، بگو؛ دلخوشم کن به راست و دروغ، خرابه بگو؛ رو به آبادیه.
اینجا وقت ملاقاتی است و همه خانوادهها با پای خسته سربالایی اوین را بالا رفتهاند تا دقایقی عزیزانشان را ملاقات کنند. اما رحیمی همینطوری زل زده به در و کسی اسمش را صدا نمیزند. هی به نگهبان میگوید: «دکتر نیامد؟» نگهبان میگوید «بهداری تعطیله الان. دکتر رفته ناهار بخوره. برگشت میبرمت پیشش.» رحیمی میگوید: «دکتر احمدینژاد را میگویم.» نگهبان میگوید: «چیزی نیست نگران نباش. اینجا آدم خیالاتی میشود.»
رحیمی احمدینژاد میشود
چه دیواری افتاده بین منوُ تو وُ آدمایی که پیش منن. همه لیلیها مثل تو نیستن، خیلیها قید مجنونرو - این تو - زدن.
در اینجا دیگر شب شده و همه را دارد به شکل احمدینژاد میبیند که به او پشت کردهاند.
رحیمی میخوابد
شبیه یه تنهایی واقعیتو فصل بهارم گُل کاشیه. میخوام حس کنی درد این آدموُ؛ که از متن رفته توی حاشیه.
اینجا رحیمی میگوید چی شد محمود؟ مگه نگفتی بهار میاد عشقو میاره؟ چی شد بهار؟ الان وسط بهار من کاشی حموم دارند میکارند. منتها چون کسی نیست جواب رحیمی را بدهد خودش به خودش جواب میدهد که ایبابا هشتسال رسما حاشیه بودیم فکر کردم متنم. الان که تو حاشیهم چرا خیال میکنم متنم؟ حتما احمدینژاد الان داره سند دانشگاه ایرانیان رو میبره که وثیقه بذاره و من رو آزاد کنه. مطمئنم. که در این لحظه باقی همبندیها با درآوردن صدای شیشوهشتکی از او میخواهند بگیرد بخوابد تا آنها هم بخوابند. پایان.
آرمان: سلام من پماد اکسیدوزنگم!
باور کنید سالها بود به خودم شک کرده بودم، یعنی احساس میکردم با اینکه هر روز آتش میگیرم اما فقط در حد بوی سوختگی دچار جراحت میشوم، کمی بعد به دنبال تحقیق درباره این موضوع رفتم و متوجه شدم که بدن بنده به صورت خودجوش پماد سوختگی اکسیدوزنگ تولید میکند، هرچند این قضیه تا امروز قطعی نشده بود، اما به محض اینکه امروز علیرضا زالی رئیس سازمان نظام پزشکی گفت«فقر و سوختگی با یکدیگر رابطه تنگاتنگ دارند» صحت و درستی نظریه اینجانب اثبات شد.
بنده انتقاد دارم
بنده با اینکه یک طنزنویس ساده هستم اما واقعا گاهی اوقات منتقد میشوم و نسبت به برخی از اخبار واکنش نشان میدهم(حالا ممکنه شما به این واکنشها بخندید، اما باور کنید من حرفم رو جدی میزنم!) به هرحال در اخبار خواندیم که در حال حاضر از هر دو فارغ التحصیل یک نفر بیکار است(نمیشه منکر این یکی شد، یکی از اون دو نفر، اون بیکاره، خود منم!) خب شنیدم این خبر باعث میشود بنده انتقاد خودم را به این صورت بیان کنم؛ الف- کمه! شله، هرچی ما میریم پیشتر و پیشتر، بیکاری باید بشه بیشتر و بیشتر! ب- قطعا یکی از اون دو نفر که شاغله، غلامحسین الهامه! ج- باز گلی به جمال دوستان عدالتمحور سابق که حدود 10 هزار نفر فارغالتحصیل کارشناسی ارشد را برای کارهای خدماتی استخدام میکردند، باغبان مهندس مکانیکم آرزوست! د- برو حالشو ببر هم حدی دارد، باور کنید برو حالشو ببردانمان تکمیل شده، بسه دیگه.
تو مو بینی و من پیچش مو!
یکی از پایگاههای خبری، سوالی را با عنوان«آیا کفاشیان اصولگرا است یا اصلاحطلب» مطرح کرده، ظاهر و صورت ایشان و خندهها و لبخندهایشان نشان میدهد که اصلاح طلب هستند، اما راندمان کاری شان و نتایجی که پس از حضور نامبرده در فدراسیون فوتبال به دست آمده، نشان میدهد که استاد کفاشیان اصولگرا هستند!
پس چه کسی خودرو وارد کند!؟
اوضاع در بحث واردات خودرو به قدری قمر در عقرب شده است که فقط آقا اسکندر را کم داشتم که از وضع موجود ناراضی باشد و شکایت کند، در پی اظهارنظر حسین بیگلری عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس مبنی بر اینکه«هرکسی نباید خودرو وارد کند» آقا اسکندر ضمن ابراز گلایه از ایشان گفت« حالا ما شدیم هرکسی؟ حالا که نوبت به ما رسید چاه خشکید؟ چطور تا دیروز هرکسی میتونست خودرو وارد کنه،الان نمیتونه؟ اصلا من با همه تون قهرم!»
سیاست روز: فردوسی غارتگر بازداشت باید گردد
درپی سرنگونی مجسمه فردوسی در شهرستان «سلماس» جمعی از عوامل استکبار جهانی و آمریکای جهانخوار با صدور نامه اعتراضی به این مساله اعتراض کردند.
«ننجون» به نمایندگی از عموم ملت ایران با محکوم کردن این نامه اعتراضی ایادی وابسته به سران فتنه و جریان انحرافی و رونمایی از نیمه پنهان «فردوسی» از دادستان محترم کل کشور تقاضا دارد با دستگیری این شاعر خودفروخته، صلابت و بیطرفی خود را نشان بدهد.
برخی از اتهامات «فردوسی طوسی» به این شرح است:
یک) ایشان با مدرک جعلی «حکیم» از دانشگاه «هاروارد شعبه طوس» اقدام به کلاهبرداری و فریب افکار عمومی کرده است.
دو) ارتباط وی با دربار شاه خائن و درباریان کاملا مشخص است و ظاهرا کتاب ضاله «شاهنامه» را هم در وصف شاه معدوم نوشته است.
سه) وی در داستان «سودابه» و «سیاوش» مردم را به رابطه نامشروع، ترغیب و عفت عمومی را لکهدار کرده است.
چهار) اقتصاددانان قرن پنج هجری اعتقاد دارند وی با راهاندازی جنگهای پیدرپی به افزایش نرخ تورم کمک کرده و گویا در مقطعی نیز به دلیل همین جرایم به زندان افتاده و با «اردشیر بابکان زنجانیان» نیز همسلولی بوده است.
پنج) نامبرده در ماجرای قتل «سهراب» به دست پدرش «رستم» این ماجرای خانوادگی را به جنگی تمامعیار مبدل کرده و به بهانه «نوشدارو» به اردوکشی خیابانی رو آورده و آب به آسیاب دشمن ریخته است.
شش) وی در یکی از شعرهایش به صراحت میگوید:«بسی رنج بردم در این سال سی» و به صورت علنی به سیاهنمایی و تشویش اذهان عمومی دست میزند و وضعیت کشور را رنجآلود و بحرانی جلوه میدهد.
هفت) فردوسی طوسی با توهینهای قومیتی به برادران «تورانی» سعی در مشوب کردن اذهان عمومی داشته که اسناد و مدارکش موجود است و در صورت لزوم تقدیم خواهد شد.
هشت) آنچنان که از اشعار ایشان بر میآید وی فردی دائمالخمر بوده و باید پیش از محاکمه رسمی ابتدا شلاق بخورد.
کیهان: ناو (گفت و شنود)
گفت: انهدام ماکت ناو آمریکایی در رزمایش دیروز سپاه باعث حیرت مقامات آمریکایی و اروپایی شده است.
گفتم: چرا؟!
گفت: میگویند این ماکت دقیقا به اندازه و ابعاد 333 در 77 متر ناو هواپیمابر نیمیتس آمریکا طراحی شده است و میتواند پاسخ ایران به تهدید نظامی آمریکا باشد.
گفتم: حضرت امام(ره) خطاب به آمریکا فرموده بودند، روزی میرسد که فرزندان انقلاب ناوهای شما را به قعر اقیانوس میفرستند.
گفت: رژیم صهیونیستی بدجوری از این رزمایش به وحشت افتاده و جیغ میکشد.
گفتم: دو تا کامیون با هم تصادف کرده بودند، یک «مینیماینر» اون طرف خیابون، از ترس مثل بید میلرزید!
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد