سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
این درک و فهم او را به این امر رهنمون کرد که این دنیا و لوازم آن تصادفی آفریده نشده و همه چیز دارای نظم است. نظم و قانون موجود در طبیعت همراه این درک که او به سوی مقصدی خاص رهنمون است، اندیشه وجود آفریدگاری برای این عالم را در فکر و ذهن او رقم زد و این اندیشه را بعثت انبیاء تثبیت کرد.
انبیاء راه حقیقی را به انسان نشان دادند و بر احساس او مبنی بر وجود خداوند و عبادت او صحه گذاشتند. از اینرو آنها برای مردم آشکار کردند خداوند به مردم نزدیک است، مردم باید او را عبادت و او اجابتکننده و راهنمای آنهاست. «و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند [بگو] من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم. پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.»(186/2) از طرفی انبیاء به مردم گوشزد کردند که لب و اساس دین، عبادت و پرستش خداوند است؛ زیرا از این طریق است که آدمی میتواند به خداوند نزدیک شود و این در حالی است که انبیاء معتقد بودند عبادت خداوند باید از روی آگاهی صورت گیرد؛ زیرا در نزد خداوند آگاهانه عبادت کردن در مقام همان اندیشهکردنی است که در قرآن بسیار از آن سخن رفته است. از اینرو میتوان عبادت را به دو روش آگاهانه و ناآگاهانه تقسیم کرد. این کار از آن روی انجام میگیرد که عادات ناپسندی همچون وسواس در عبادت که بعضا در پرستش خداوند دیده میشود به کناری نهاده شود و خداوند فقط به دلیل آنکه شایسته عبادت است، پرستیده شود. از اینرو به منظور یافتن راهی برای از بین بردن وسواس در عبادت به بسط و توضیح این دو روش اقدام میشود.
عبادت آگاهانه
در روش آگاهانه پرستش و عبادت خداوند بر مبنای اندیشیدن است؛ چراکه در نظر خداوند اندیشیدن از عبادت بدون تفکر والاتر است. از اینروست که در احادیث آمده است: «یک لحظه تفکر از صد سال عبادت برتر است.» در قرآن آیات زیادی به اندیشیدن اختصاص یافته و همواره خداوند جایگاه کسانی را که تفکر میکنند نسبت به کسانی که اهل اندیشیدن نیستند، بالاتر میداند. پس اندیشیدن درباره اینکه انسان به چه منظوری آفریده شده و در این دنیا چه میکند، از اهمیتی اساسی برخوردار است: «آیا در خودشان به تفکر نپرداختهاند خداوند آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق و تا هنگامی معین نیافریده است و [با این همه] بسیاری از مردم لقای پروردگارشان را سخت منکرند.»(8/30) حتی کوچکترین اتفاق ساده در طبیعت باعث میشود این افراد درباره حقیقت و چرایی آن با خود اندیشه کنند: «به وسیله آن کشت و زیتون و درختان خرما و انگور و از هرگونه محصولات [دیگر] برای شما میرویاند قطعا در اینها برای مردمی که اندیشه میکنند نشانهای است.» (11/16)
چنین عبادتی عبادت سوداگران و معاملهکنندگان نیست، زیرا در این روش فرد تقاضایی از خداوند ندارد و قصد و هدف وی از عبادت صرفا از آن جهت است که او خداوند را شایسته پرستش میداند. عبادت این فرد مصداق آن حدیث حضرت علی(ع) است که فرمودند: «من خداوند را نه از روی ترس از جهنم و نه به طمع بهشت میپرستم؛ بلکه عبادت من از آنروست که خداوند شایسته عبادت است.» مناجات خمس عشره در مفاتیحالجنان که به شش بخش: مناجات توبهکنندگان، مناجات شکوهداران، مناجات ترسندگان، مناجات امیدواران، مناجات مشتاقان و مناجات شاکرین تقسیم شده است، به آن جناب منسوب است. محتوای هرکدام از این مناجات یا دعاها که یکی از ارکان عبادت محسوب میشود، بیانگر نوع نگرش فرد سراینده آنهاست.
عبادت ناآگاهانه
پرستش در عبادت ناآگاهانه از روی بیتوجهی انجام میشود، زیرا فرد نسبت به وظایف دینی خود رغبت چندانی ندارد و عبادت وی در اثر عادت صورت میگیرد که این عامل خود بیتوجهی نسبت به عبادت را در پی دارد. پس وسواس در عبادت در این مقوله جای میگیرد. البته باید توجه داشت که وسواس خود یک بیماری است که اگر کسی به آن مبتلا شود، باید در پی درمان برآید، اما وسواس در عبادت از آن روی به وجود میآید که فرد از روی شوق، خداوند را عبادت نمیکند و عبادت او یا از ترس نکیر و منکر است یا ترس از آتش جهنم. بهعنوان مثال دیده میشود کسی درباره چگونگی وضو گرفتن دچار شک و تردید میشود و او به یاد نمیآورد که در ابتدا به روی کدام یک از دستان خود و به چه صورتی آب ریخته است. وسواس او ممکن است به تعداد سجدهها یا حتی سلامهای نماز نیز سرایت کند و این عمل باعث میشود او بارها آنها را تکرار کند. عبادت از روی عادت که به بیتوجهی به اعمال دینی ختم میشود، باعث به وجود آمدن چنین وسواسهایی است. همانطور که پیشتر گفته شد در عبادت چنین فردی شوقی دیده نمیشود و او بهعنوان مثال نماز خود را به آخر وقت موکول میکند و همیشه از اطرافیان خود میپرسد که آیا نمازشان را خواندهاند و اگر پاسخشان مثبت باشد، به حال آنها غبطه میخورد.
وسواس در عبادت در نتیجه نادانی نسبت به دین و اعمال دینی به وجود میآید و بسادگی از بین نمیرود. به منظور از بین بردن وسواس در عبادت باید ابتدا افکار فرد اصلاح شود و اصلاح افکار نیازمند فرهنگسازی است. برای درمان چنین افرادی باید تصویری جامع از آفریدگار و هدف زندگی ترسیم کرد تا بلکه به این وسیله شوق عبادت در آنها افزایش یابد.
باید به چنین افرادی متذکر شد که دنیا تصادفی آفریده نشده و برای این منظور میتوان آنها را به خواندن قرآن و تعمق در معنای آیات تشویق کرد. چنین راهکارهایی پیش از این نیز کاربرد داشته و هنوز هم سودمند است. داستان بایزید بسطامی در کتاب «تذکرهالاولیا» که درباره نماز خواندن وی است، بیانگر شوق و عبادت آگاهانه اوست. شبی او قصد داشت نماز عشاء بخواند ولی هر بار که نماز تمام میشد، با خود میگفت این نماز نمازی شایسته نیست و باید نمازی بهتر از این خواند. این کار وی آنقدر ادامه یافت تا صبح شد و او با خداوند خود چنین راز و نیاز کرد که نماز وی در خور خداوند نبوده و خداوند وی را از بینمازان بداند.
انسان از نشانههای موجود در طبیعت همچون نظم دریافت دنیا هدفمند است و آفریدگاری دارد. بعثت پیامبران این تفکر را بسط داد و به انسان گوشزد کرد تا درباره چگونگی و چیستی طبیعت تفکر کند. این اندیشیدن او را به سوی پرستش آگاهانه سوق داد تا بلکه به این وسیله از عادات ناپسندی همچون وسواس در عبادت به دور باشد و تا آنجا که میتواند به خداوند نزدیک شود.
هما شهرامبخت / جامجم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد