روزنامه خندان

دوباره قیر و قیف

روزنامه خندان

شقایق کوهی و شورای آرد و نان!

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۶۸۸۲۵
شقایق کوهی و شورای آرد و نان!

شرق: چرا دیگر با کسی راه نمی‌آییم

حسن روحانی گفت: «نقد در فضای آزاد و امن امکان‌پذیر خواهد بود.» ما متوجه نشدیم الان ما نقد نمی‌کنیم فضا آزاد و امن نیست یا الان ما نقد نمی‌کنیم فضا آزاد و امن است یا الان فضا آزاد است اما امن نیست یا فضا امن است اما آزاد نیست یا اصلا واقعا چه‌کاری است که باید نقد کنیم؟ یعنی شما فکرش را بکن. چرا همه می‌خواهند نقد کنند؟ ما می‌گوییم اصولا چه‌کاری است؟ یکی می‌خواهد یک‌کاری کند ما چی‌کار بهش داشته باشیم؟ آیا ما خوشمان می‌آید وقتی داریم یک‌کاری می‌کنیم یکی بیاید بالاسرمان و هی بگوید اینطوری نکن، آنطوری نکن؟ خوب نیست دیگر.

می‌رود توی مخ آدم. بعد آدم قاطی می‌کند می‌زند زیر میز می‌گوید اصلا خودت انجام بده. شما نگاه کنید به تاریخ معاصر، هر مدیر و مسوولی را نقد کردند یا زد زیر بازی یا بعد که بازی را خراب کرد انداخت تقصیر منتقدان. کار درست را آقای دکتر مهندس احمدی‌نژاد انجام داد که همان اول هرچی منقد اقتصادی بود را از دانشگاه بیرون کرد. الان اینطوری که دولت روحانی دارد کار می‌کند و هی می‌گویند این‌ور را بپا نمالی آن‌ور را بپا نریزی، فردا که اقتصاد و اینا هم خراب شد، می‌اندازند تقصیر ما. ما به این نتیجه رسیدیم دیگر انتقاد نکنیم.

به قول شاعر اگر دیدی مقام مسوول و چاه است اگر خاموش بنشینی به‌نفع خودت است. این از این. در همین وانفسا روحانی گفت: «باید بدانیم که به کجارفتن مهم است نه‌اینکه دونفر چگونه راه می‌روند.» حالا اینقدر به راه‌رفتن ظریف و کری توی خیابان می‌پردازند که از فردا یک ون گشت‌ارشاد پشت ظریف راه بیفتد برود این‌طرف و آن‌طرف. ما می‌گوییم بگذارید این جوانان راحت باشند، چه ظریف باشند چه زمخت. بعد هم خدا را شکر. ما به بچه‌های ٢٠ساله می‌گفتیم الان شما خیلی باحالید و آزادی دارید زمان ما اینطوری نبود و ما می‌خواستیم قرار خواستگاری بگذاریم با طرف در دوتا خیابان موازی به‌صورت همزمان قدم می‌زدیم. مثلا من از توی خیابان انقلاب راه می‌افتادم طرف مربوطه همزمان از توی جمهوری شروع می‌کرد به قدم زدن. بعد که فضا باز شد، توانستیم در یک خیابان اما در دو پیاده‌رو در دو طرف خیابان با هم قدم بزنیم. بعد می‌گویم ‌ای جوانان، ‌ای نوجوانان آیا می‌دانید ما موقع قدم‌زدن در جوانی چه حالی داشتیم؟ می‌گویند نه. بعد من می‌گویم همین حال ظریف را. یعنی یا نمی‌گذاشتند قدم بزنیم یا اگر قدم می‌زدیم بعدش اینقدر سین‌جیم می‌کردند که مجبور می‌شدیم ازدواج کنیم و دیگر با کسی راه نیاییم.

آرمان: پرسپولیس زلزله؟!

این روزها آدم جرات نمی کند شعار«پرسپولیس زلزله» را بخواند، چون با هر بار خواندن این شعار بیم آن می رود که در منطقه اوین و حوالی آنجا زلزله رخ بدهد و فاجعه انسانی به بار بیاید، اتفاقاتی که در این چند سال در پرسپولیس رخ داده را به صورت مورد به مورد بررسی می‌کنیم، تا دلیل خطرات احتمالی این شعار را متوجه شوید:

1- با حضور قدرتمند مدیر عاملان و سرپرست اسبق این تیم در زندان اوین، می توانیم امتیاز این باشگاه را به زندان اوین واگذار کنیم، جلسات باشگاه هم توی بند زندانیان چک و مهریه تشکیل می شود(یعنی حالشو ببریدها!).

2- امیررضا خادم را توجیه کنیم که سنی از ایشان گذشته و بهتر است زیر و یه خم گرفتن را بی‌خیال شود، تا بیست سال پیش زیر و یه خم کشتی گیر کوبایی را می‌گرفت، الان زیر و یه خم پرسپولیس را می‌گیرد، چه کاریه؟!.

3- با نتایجی که تیم فوتبال پرسپولیس می گیرد ظاهرا حمید درخشان در راستای ساده زیستی قصد دارد قیمت این باشگاه را از 290 میلیارد تومان (اعتماد به نفس دوستان را دریابید!) به قیمت یک سطل ماست برساند.

4- تیم فوتبال پرسپولیس را به صورت دائم به لیگ مالدیو منتقل کنیم تا شاید آنجا بتواند قهرمان شود.

5- چهار فقره آدم فوتبالی بالای سر تیم بیاوریم، آخر کسی که فامیلی اش«سیاسی» است، معلوم است که نمی تواند فوتبال را مدیریت کند، تصور کنید نام مدیرعامل باشگاه منچستر یونایند«مستر پولتیک!» بود، خب منچستر آنوقت حریف تیم تشتک‌سازی کپرآباد هم نمی شد، از ما گفتن!

واقعا من دیه گو آرماندو مارادونا هستم؟

اصراری که در فیلم ها جشنواره امسال در کشیدن سیگار وجود دارد، آدم را به آه و افسوس وا می دارد، یعنی کارگردانان محترم کشور ما از سینمای اگزیستنسیالیست (کلمه سختی بود، غلط دارد به بزرگی خودتان ببخشید، فکر کنید یک یونانی بخواهد بگوید به ضرس قاطع!) همین سیگار کشیدن را یاد گرفته اند، الان اگر بازیگر نقش«آ تقی» در زندان نبود می توانست برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول و دوم مرد شود.

بعد کارگردانی فیلمی می سازد به نام«من دیه گو آرماندو مارادونا هستم» اولا دیگه آرماندو مارادونا الان چند سال است که دیگر خودش نیست! دوما مارادونا شوخی موخی حالیش نمی شود و می آید و با تفنگ درب و داغان تان می کند، سوما همین کارها باب می شود که پس فردا یک کارگردان اروگوئه ای فیلمی به نام«به جان خودم من علی اکبر استاد اسدی نیستم» بسازد و سر شوخی را با آدم باز کند. نکته بعدی داستان فرش قرمز و لباس های عجیب و غریب دوستان است که هیچ ارتباطی با محتوای فیلم ها و کیفیت آنها ندارد، فرض کنید امسال کارخانه سیتروئن از مدل قدیمی ژیان مجددا رونمایی کند، فرض کردید؟ حالشو ببرید!

مزه آلودگی هوا به خاکشه!

ظاهرا آلودگی هوا در استان خوزستان قدری با معرفت‌تر و داش مشتی تر و داداش فرمونی تر از آلودگی هوا در دیگر کلانشهرهای کشور است، آلودگی هوای شهر اهواز که از بس خاکی است که دیگر شورش را در آورده و باعث تعطیلی ادارات و مدارس این شهر شده، در عین حال مدیران و مسئولین محترم این شهر هم به شدت خاکی و با مرام هستند و برای جلوگیری از افزایش میزان گرد و غبار عمرا اگر فعالیت یا اقدام خاصی انجام بدهند، از قدیم هم گفته اند«مزه آلودگی هوا خاکه یا به خاکشه» یا یک چیزی توی همین مایه ها!

موخره: همینطوری بی ربط با موضوع عرض کنم، جناب حداد عنوان کرده اند«شخصا به ممیزی معتقدم» و این تبدیل شد به قابل پیش بینی ترین جمله ای که تا به حال شنیده ایم، ممیزی هم ضمن تشکر از ایشان گفت«می تو!» به فارسی یعنی«منم همینطور!»

کیهان: فروش (گفت و شنود)

گفت: اعتراف هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق اوباما درباره تشکیل و راه‌اندازی تروریست‌های داعش از سوی آمریکا، با اعتراض شدید برخی از رسانه‌ها و محافل حقوق بشری غرب روبرو شده است.
گفتم: چرا حالا؟!

گفت: برای اینکه عوامل اروپایی و آمریکایی داعش بعد از شکست در سوریه و عراق قصد بازگشت به کشورهای غربی را دارند و خطر عملیات تروریستی این کشورها را تهدید می‌کند.
گفتم: چشمشان کور، باید آن روزها که با ترتیب دادن نشست‌های پی‌درپی در پایتخت‌های اروپایی و عربی از تروریست‌های داعش حمایت‌های مالی و تسلیحاتی می‌کردند به فکر این روزها می‌بودند!

گفت: حیوونکی‌های زبون بسته نمی‌دونستند که چاه‌کن همیشه ته چاهه!
گفتم: چه عرض کنم؟!... یارو رفته بود الاغش رو بفروشه، چند لحظه خوابش برد. وقتی بیدار شد، دید افسار الاغ به گردن خودشه و الاغ وایستاده و داره پول می‌شمره!

سیاست روز: شقایق کوهی و شورای آرد و نان!

جراید: طناب دار «صدام حسین» به حراج گذاشته شد.
با توجه به خبر فوق کدام یک از اشیای زیر به زودی به حراج گذاشته می‌شود؟
الف) لنگه چپ جوراب شوهر عمه رهبر کره شمالی
ب) استکان لب پریده بابک زنجانی
ج) تنبان در حد نو برادر محمود خاوری (مراسم حراج در کانادا برگزار می‌شود.)
د) آبروی نداشته‌ ننجون و عوامل استکبار جهانی و شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار

وزیر کار: دولت تدبیر زنان را نه مساله بلکه بخش مهمی از راه‌حل توسعه می‌داند.
به نظر شما این جمله در چه راستایی بیان شده است؟
الف) تحکیم روابط با نسوان
ب) کوبیدن مشت محکم به دهان دشمنان
ج) فرار از اعلام آمار بیکاران
د) ارتباط شقایق‌های کوهی با شورای آرد و نان!

هواشناسی: فردا هوای تهران بارانی و برفی خواهد بود.
خبر فوق یادآور کدام یک از کارتون‌های زیر است؟
الف) بل و سباستین
ب) حنا دختری در مزرعه
ج) دختری به نام نل
د) چوپان دروغگو

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها