به گزارش جامجم، شامگاه هفتم دی امسال مردی سراسیمه وارد اداره یکم پلیس آگاهی تهران شد و از سه مامور قلابی که او را ربوده و به خانهاش در غرب تهران دستبرد زده بودند، شکایت کرد.
شاکی با معرفی خود به عنوان فروشنده سنگهای قیمتی به افسر بازجو گفت: عصر در حال استراحت در خانه بودم که زنگ در به صدا درآمد.
مدیر ساختمان از من خواست به پارکینگ خانه بروم. زمانی که به پارکینگ رفتم دو مرد را دیدم که در حال گفتوگو با مدیر ساختمان بودند. مدیر ساختمان با مشاهده من گفت که این دو نفر با شما کار دارند. به سمت دو مرد غریبه رفتم که آنها مدعی شدند، ماموران یکی از پایگاههای پلیس امنیت هستند و باید خانه مرا بازرسی کنند. من هم به گمان این که آنها پلیس هستند اجازه ورودشان به خانه را دادم. آنها سلاح، دستبند و اسپری اشکآور همراه داشتند و پس از ورود به خانه، در را قفل کرده و سلاحشان را به سمتم گرفتند.
وی ادامه داد: آنها مدعی بودند من یک قاتل فراریام و از هشت سال پیش به اتهام قتل یک دختر جوان در تعقیبم هستند که پس از جستجوی فراوان مخفیگاهم را پیدا کردهاند و اکنون باید مرا بازداشت کرده و با خود ببرند. هرچه گفتم اشتباه میکنید و من قاتل نیستم و دختر کشته شده را نمیشناسم، بیفایده بود. آنها سپس اعضای خانواده و کارگر خانه را به داخل اتاقی برده و با زندانی کردن آنها با تهدید، کلید گاوصندوق را گرفته و طلا، سنگهای قیمتی، پول، لپتاپ و دیگر اموالم را که 500میلیون تومان ارزش داشت، به سرقت بردند.
ردپای یک آشنا در سرقت مسلحانه
این مرد افزود: آنها سپس دست و چشمانم را بسته و مرا در حوالی بزرگراه فتح از خودرو به بیرون پرت کردند. صدای یکی از آنها به مردی به نام رضا که پیش از این کارگرم بود، شباهت داشت. زمانی که نجات یافتم، توانستم به کمک یک راننده عبوری به خانهام بازگردم و خانوادهام را که در یک اتاق زندانی شده بودند نجات دهم.
در این مرحله پروندهای تشکیل شد و به دستور بازپرس احمد بستانزاده تحقیقات کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی برای شناسایی و دستگیری مامورنماهای مسلح آغاز شد. آنها با حضور در خانه شاکی به تحقیق از اعضای خانواده وی و خدمتکار پرداختند که همگی گفتههای مالباخته را تائید کردند. در ادامه تحقیقات ماموران در بازرسی از ساختمانی که محل حادثه بود، متوجه شدند متهمان فراری در جریان فرارخود، دوربینهای مداربسته آنجا را با خود برده اند تا تصویری از خود بر جا نگذارند.
دستگیری یکی از متهمان
با توجه به این که شاکی احتمال میداد یکی از متهمان فراری همان کارگر سابقش باشد، تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد و پس از چند روز ماموران او را در جنوب تهران شناسایی و دستگیر کردند.
متهم روز گذشته با انتقال به شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران در جریان بازجوییها گفت: مدتی در مغازه شاکی که در زمینه خرید و فروش سنگهای قیمتی فعالیت میکرد، کار کردم. بعد از آن با توجه به وضع مالی خوب او تصمیم گرفتم اموالش را سرقت کنم. موضوع را با دو نفر از دوستانم در میان گذاشتم که آنها با اجرای نقشهام موافقت کردند. من درخودروی پرایدم که در خیابان پارک بود، ماندم و همدستانم با جعل عنوان پلیس وارد خانه شاکی شده و سرقت را انجام دادند. اموال در دست همدستانم ماند و قرار بود پس از فروش آن بخشی از پول را به من بدهند که دستگیر شدم.
با صدور قرار قانونی برای متهم، او برای ادامه تحقیقات دراختیار کار آگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. جستجوی پلیس برای دستگیری دو همدست دیگر متهم و کشف اموال سرقتی ادامه دارد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: