در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
از اولین روز استقرار امام خمینی در مدرسه علوی، سیل جمعیت برای دیدن رهبر انقلاب از گوشه و کنار کشور راهی تهران شد تا با ایشان دیدار کنند.
موقعیت مدرسه علوی به گونهای نبود که پذیرای این همه جمعیت باشد بناچار مدرسه رفاه برای بازدید عموم انتخاب شد. طبقه اول مدرسه، محل دیدار امام با علاقهمندانش بود و شورای انقلاب در طبقه دوم به برگزاری جلسات اقدام میکرد.
دولت بختیار در حالی که آخرین نفسهای خود را میکشید بیرمق و کمتوان بعد از مواجهه با این استقبال عظیم در حالی که در بهت و حیرت به سر میبرد برای این که به لحاظ تبلیغاتی جو موجود را به نفع خود تغییر دهد به ترفندهایی پناه برد، از جمله این که سعی در القای این مطلب داشت که استقبال میلیونی از امام ساخته و پرداخته ذهنهای جنجالساز و شایعهآفرین است. بختیار در همین خصوص اعلام کرده بود: طرفداران آیتالله خمینی میتوانند فریاد بزنند، غوغا کنند، توهین کنند. این چیزی را ثابت نمیکند، اما این که چند میلیون نفر برای استقبال از آیتالله به تهران آمدند مبالغهآمیز است.
امرای ارتش نیز برای نشان دادن صلابت و اقتدار خود در روزهای پایانی عمر نظام شاهنشاهی به صرافت افتادند و در بیانیههای متعدد به تهدید آنچه عوامل اغتشاش و اخلالگران میخواندند، پرداختند. در یکی از این اعلامیهها ذکر شده بود: اگر آیتالله خمینی برخلاف قانون اساسی اقدام کند آنها واکنش نشان خواهند داد.
جو انقلابی شهرستانهای مختلف کشور را فراگرفته بود. در بسیاری از شهرها، مردم که نسیم آزادی را استشمام میکردند در حمایت از امام خمینی و اعلام انزجار از رژیم شاهنشاهی اقدام به برگزاری راهپیمایی و تظاهرات کردند.
در تهران حدود هفت تا ده هزار نفر در دانشگاه تهران تجمع کرده و به شعار دادن پرداختند. محور اکثر شعارها علاوه بر حمایت از نهضت اسلامی و انقلابی مردم، ترغیب و تشویق نیروهای مسلح برای پذیرش دعوت انقلابیون بود. در همین اجتماع شایع شده بود تیپ یک زرهی لشکر 81 شاهآباد همبستگی خود را با نهضت اعلام کرده است.
شایعه دیگری حکایت از این میکرد که 42 نفر از افسران وظیفه گارد شاهنشاهی در لویزان به علت اعتصاب غذا در مخالفت با رژیم شاهنشاهی و حمایت از انقلاب اسلامی تبعید شدند.
صحت و سقم این اخبار چندان مشخص نبود. در چنان فضایی، هر خبری که به نوعی با حوادث انقلاب پیوند داشت در جهت ایجاد جو ملتهب در جامعه موثر بود.
در اندیمشک، رضاییه (ارومیه)، اصفهان، کرمان، تربتجام، سمنان و اهواز، تجمعاتی برگزار شد و بسیاری از این اجتماعات از سوی عناصری بینام و نشان که به چماقداران و طرفداران رژیم شاهنشاهی موسوم بودند و عمدتا شامل اراذل و اوباش منطقه میشدند به خاک و خون کشیده شد. در درگیریهای سنگسر و شهمیرزاد از توابع سمنان 2 نفر کشته و یک نفر مجروح شدند.
آمار شهدا در تربتجام یک نفر و 12 زخمی، در اصفهان دو نفر، در کرمان یک نفر و در رشت یک نفر بود. در تهران نیز حاصل درگیریها 12 نفر مجروح بود.
در این درگیریها برخی از عناصر رژیم نیز به هلاکت رسیدند. در تهران خبر رسید که یک مامور شهربانی، همچنین سرهنگ معتمدی از اعضای بلندپایه ساواک ترور شدند.
این اتفاقات نشان میداد که ملت ایران روزهای سختی را برای به ثمر رسیدن انقلاب خود در پیش دارد. عوامل رژیم در این فکر و خیال بودند که رویدادهای فعلی مشابه حوادث و اتفاقات سال 32 و وقایع 28 مرداد است. شاید این انتظار را داشتند که بعد از گذشت مدتی کوتاه، محمدرضا پهلوی با همیاری عوامل داخلی و خارجی و بهرهگیری از همه امکانات مالی و نظامی مغرورانه به خاک ایران مراجعت کند و دوباره قدرت از دست رفته را بازیابد و بیش از گذشته به قلع و قمع مخالفان خود بپردازد. از این رو برخی از نیروهای دولتی و نظامی درصدد بودند تا آخرین لحظات از نظام شاهنشاهی دفاع کنند.
نکته قابل توجه این که دولتهای خارجی نیز گرچه این بار بیش از گذشته از حرکت خروشان ملت ابراز نگرانی میکردند، اما در عین حال از اظهارنظر جدی درخصوص وقایع ایران خودداری میکردند.
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در این باره اعلام کرد: اظهارات ضدآمریکایی امام خمینی هنگام ورود به تهران هیچ تغییری در مواضع آمریکا نسبت به ایران نداشته است. وی افزود: علاقه ما بازگشت نظم و ثبات به ایران است.
اما این واکنشها در عزم و اراده ملت کوچکترین اثری نداشت. همه خواهان تغییر رژیم بودند و بارها تمایل خود را نسبت به برقراری نظامی مبتنی بر اسلام در راهپیماییهای خود اعلام کرده بودند.
با وجود همه سختیها و مشکلاتی که انقلابیون در اولین روزهای ورود امام به میهن داشتند، سخنان بنیانگذار انقلاب تنها آرامبخش دلهای ملتهب آنان بود.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد