همین فجایع نگاه بسیاری از رسانهها، کشورها و نهادهای بینالمللی را بر عملکرد این گروه متمرکز کرده و به خیلی از اخبار دیگر که به خودی خود بسیار مهم است کمتر پرداخته میشود. یکی از این مسائل، موضوع فلسطین و جنایاتی است که رژیم اسرائیل، در حال ارتکاب آن است و رژیم صهیونیستی را میتوان بزرگترین برنده بازی داعش در خاورمیانه دانست. شیخ نعیم قاسم، معاون دبیر کل حزبالله لبنان نیز معتقد است گروه تروریستی داعش، همچون سدی است که در راه مقابله با اسرائیل قرار گرفته و به حاشیه امنی برای این رژیم تبدیل شده است. وی در گفتوگویی که با مجله اینترنتی العالم انجام داده، آمریکا و عربستان سعودی را از حامیان داعش معرفی میکند. مشروح این گفتوگو را میخوانید.
ابتدا بفرمایید آیا این حرف درست است که حزبالله به این دلیل در سوریه حضور دارد که داعش و گروههای تکفیری به لبنان آمدهاند؟ حال آنکه برخی میگویند اگر شما وارد سوریه نمیشدید شاید تکفیریها هم به لبنان نمیآمدند.
تکفیریها در جهان عرب و اسلامی همه جا حضور دارند. آنها ادامه تفکرات القاعده هستند که در افغانستان و در مقابل اشغال این کشور از سوی اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد. تکفیریها البته تحت کنترل آمریکا و عربستان سعودی هستند و این مساله جدیدی در دوره ما نیست. اینگونه افراد برنامهای دارند که وقتی ابوبکر البغدادی خلافت خودش را اعلام کرد، کاملا آشکار شد. درواقع ما در برابر یک برنامه داعشی قرار داریم که ربطی هم به حضور ما در سوریه یا دیگر تحولات منطقه ندارد.
داعش از تحولات سوریه که ازسال 2011 شروع شده بود سوءاستفاده کرد و با جمعآوری تمام امکانات خود از حدود هشت کشور، در سوریه توانست برخی شهرهای این کشور را محل تمرکز و نقطه شروع عملیات خود قرار دهد. در برخی مناطق عراق هم وضع مشابه سوریه به وجود آمده بود که این تشکیلات توانست از آن سوءاستفاده کند. هنگامی که داعش و برخی گروههای دیگر به لبنان حمله کردند، ما از همان موقع دریافتیم اینها باید بخشی از همان برنامه باشد که برای سیطره بر تمام کشورهای عرب و ازجمله لبنان طراحی شده است. از اینرو باید گفت حضور حزبالله در سوریه، اقدامی بود در جهت منع داعش و اینکه نتواند در لبنان اثرگذار باشد، نه برعکس آن چنان که برخی میگویند. درواقع این حضور حزبالله نبود که داعش را به لبنان کشاند. بلکه داعش بخشی از برنامه آمریکایی ـ سعودی برای سرنگون کردن نظام سوریه و تغییر نقشه منطقه و ایجاد یک خاورمیانه جدید بود.
حزبالله همیشه میگوید هدف اساسیاش مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی است، اما برخی معتقدند مقابله با تکفیریها موجب تضعیف قدرت حزبالله برای مقابله با دشمن صهیونیستی خواهد شد. یعنی این مساله با هدف اساسی حزبالله تناقض دارد. شما چگونه این مساله را توجیه میکنید؟
ما تاکید داریم هدف اساسی حزبالله مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی است. این هدفی است که تغییر نکرده و هرگز هم تغییر نخواهد کرد، اما مقابله حزب الله با تکفیریها به این خاطر است که تکفیریها بهعنوان مانعی و عقبهای ظاهر شدند تا از پشت به مقاومت ضربه بزنند و راه کمکرسانی به سوریه را مسدود کنند. بر این اساس باید با این مانع که راه مقاومت را بسته بود، برخورد میشد. مقابله با این گروهها در همین حد بوده است. مقابله با تکفیریها یک هدف قائم به ذات نیست، بلکه هدفی است در مسیر رسیدن به آن هدف اصلی که مقاومت و مبارزه با رژیم صهیونیستی باشد. اگر ما با تکفیریها مقابله نمیکردیم آنها به لبنان آمده بودند و وارد مناطق مختلف میشدند و یک فتنه یا جنگ داخلی به راه میانداختند. در نتیجه قدرت مقاومت ضعیف میشد و از مقابله با اسرائیل بازمیماند. کدامیک از این دو بهتر بود؛ اینکه ما با تکفیریها مقابله کرده و این مانع را از سر راه برداریم یا اینکه بگذاریم تا آنها به داخل کشور آمده و خانههای ما را هدف قرار دهند و مقاومت را به کلی تعطیل کنند؟ ما تصمیم گرفتیم با آنها مقابله کنیم تا راه برای رسیدن به آن هدف اصلی باز شود. بر این اساس بود که ما عمل کردیم و این با هدف ما هیچ تناقضی ندارد، بلکه حتی موجب تقویت آن نیز خواهد شد.
در مورد پرونده سوریه بگویید. سقف حضور نظامی حزبالله در این کشور تا کجاست؟ آیا هدف شما صرفا دفاع از اماکن مقدس است یا اینکه قصد دارید با فرستادن رزمندگان خطر را از لبنان دور کنید؟ هدف شما دفاع از نظام سوریه هم هست؟
هدف اعلام شده و عملی حزبالله از حضور در سوریه در دو مورد اساسی خلاصه میشود؛ اول حمایت از مقاومت و برنامهاش و اینکه نگذارد ضربهای بر آن وارد شود. هدف دوم اما حمایت از اماکن مقدس است. اهداف دیگری که برشمردید در اولویت ما نیست. آری وقتی به قصد حمایت از مقاومت وارد عمل میشویم، این طبیعی خواهد بود که ما در کنار ارتش سوریه و نظام این کشور و در مقابل تکفیریها و آمریکاییها و دیگرانی باشیم که بهدنبال ویران کردن سوریه هستند. بر این اساس سقف حضور ما در سوریه همان چارچوب حمایت از مقاومت است. بنابراین حضور ما در چارچوب دخالت در امور داخلی سوریه یا نظام حاکم بر این کشور نیست. همچنین ما نمیخواهیم در انتخاب آینده ملت سوریه دخالتی داشته باشیم یا تعیین کنیم که رابطه بین نظام و مخالفان چگونه باید باشد.
اگر شبه نظامیان خارجی از سوریه بیرون بروند، آیا حزبالله نیز از این کشور خارج میشود؟
بحث اصلی در مورد مساله سوریه درباره یک برنامه است نه افراد یا برخی جزئیات دیگر. در سوریه برنامهای برای ویران کردن این کشور جریان دارد که برای خودش راهکارهایی دارد و نیروهایی را از خارج برای حمایت از این برنامه وارد این کشور کردهاند. طبیعی است اگر این برنامه متوقف شود، زمینه برای دیگر راهحلهای سیاسی در سوریه نیز فراهم شود. پیدا کردن راهحلهای سیاسی باید از سوی خود سوریها باشد. این حرفی است که ما بارها تکرار کردهایم.
راهحل مسائل سوریه به ما ارتباطی ندارد، چون پیدا کردن یک راهحل مطلوب به عهده خود سوریهاست. از اینرو بحث اینکه اگر شبهنظامیان دیگر از سوریه خارج شوند، حزبالله هم خارج میشود بحث درستی نیست. چون مساله بر سر این یا آن گروه نیست. بلکه بحث بر سر یک برنامه است. آیا برنامه تخریب و ویران کردن سوریه متوقف خواهد شد یا خیر؟ آیا تمایل به رویکرد سیاسی پیدا شده است؟ آیا شرایط برای آن فراهم شده و سوریها امکان آن را پیدا کردهاند که با آزادی کامل بتوانند سرنوشت خودشان را تعیین کنند؟ قطعا در صورت تحقق چنین چیزی دیگر هیچ نیازی به هیچ طرف دیگری در سوریه نیست.
حضور تکفیریها در لبنان اکنون چگونه است؟ آیا آنها توانستهاند به اهدافشان برسند؟
حضور تکفیریها در لبنان محدود است. آنها تلاش کردند تا جایی که میشد از برخی مسائل سوءاستفاده کنند تا یک محیط مناسب برای خود پیدا کنند، اما تلاشهای آنها تاکنون به نتیجه نرسیده و نتوانستهاند حمایتی برای خود جلب کنند. بله، البته آنها توانستند ابتدای کارشان به برخی گروهها در جاهایی انگیزه بدهند تا یک حمایت سیاسی از آنها بشود. چون برخی نیروهای سیاسی لبنان تصور کردند میتوانند از تکفیریها سوءاستفاده کنند و برای پیش بردن اهداف و برنامههایشان از آنها بهرهبرداری کنند، اما بزودی همه گروههای سیاسی این موضوع را فهمیده و آن را برملا کردند. بخصوص در منطقه طرابلس و شمال لبنان که موجب شد کارشان رسوا شده و قدرت محدودشان را همه ببینند. آنها بجز چند انفجار و عملیات خرابکاری و ارسال برخی خودروهای انفجاری کار دیگری نتوانستند انجام دهند. در واقع آنها با این کارها ماهیت خودشان را بیشتر نشان دادند و ثابت کردند یک گروه تروریستی تکفیری هستند نه یک جریان سیاسی که مردم از آنها حمایت کنند. به این دلیل ما تکفیریهای لبنان را یک مجموعه کوچک خرابکاری میدانیم نه بیشتر و نه کمتر.
آیا به نظر شما لبنان میتواند از وحدت ملی خود در مقابله با تروریستها و تکفیریها پاسداری کند؟ حزبالله تا کجا حاضر است از حقوق خود برای تحقق این وحدت ملی کوتاه بیاید؟
بله. به اعتقاد ما لبنان میتواند از طریق وحدت ملی خود با تروریسم و تکفیریها مقابله کند. این مساله تاکنون بارها اثبات شده است. حزبالله نیز در همه این مراحل مشارکت داشته است. اگر همکاری حزبالله با نیروهای سیاسی دیگر نبود دولت وحدت ملی کنونی شکل نمیگرفت. اگر همکاری حزبالله با دیگر گروهها نبود، ما شاهد ثبات کنونی و استقرار امنیتی لبنان نبودیم. اگر افشاگریهای حزبالله نبود و مردم عاملان خرابکاریها را نمیشناختند، هرگز ارتش لبنان نمیتوانست در همه اماکن حضور داشته باشد و لبنانیها به این صورت فراگیر از نیروهای ارتش حمایت نمیکردند. بنابراین روندی را که حزبالله در پیش گرفته است، تاکنون موجب تقویت وحدت ملی لبنان شده است. این فکر تازه یا رویکرد جدیدی نیست. ما هر کاری را که برای تقویت وحدت ملی لبنان لازم باشد انجام خواهیم داد.
باتوجه به اظهارت خلیفه داعش که گفته بود عربستان سعودی را هم هدف قرار خواهد داد آیا میتوان انتظار داشت سعودیها دیدگاه خودشان را درباره تحولات منطقه بخصوص در رابطه با حوادث سوریه تغییردهند و به دنبال راهحل دیگری باشند؟
عربستان سعودی در وضع خطرناکی قرار دارد. این کشور حالا از طرف داعش هم تهدید شده است. داعش برنامهای دارد که طبق آن نظام سعودی باید سرنگون شود. البته داعش برای همه جا همین برنامه را دارد. چنان که در عراق و سوریه نیز شاهد آن هستیم. مقامات سعودی آهسته آهسته دارند همین خطر را بیخ گوش خود نیز احساس میکنند و برای همین داعش را در فهرست گروههای تروریستی قرار دادند. تهدید عربستان یک تهدید جدی است، حتی اگر به این باور داشته باشیم که داعش از عربستان برخاسته و در فضای این کشور رشد کرده باشد. به هر حال این خطری برای آینده عربستان خواهد بود. اما هنوز هیچ نشانهای حاکی از تغییر سیاست عربستان در قبال سوریه ملاحظه نشده است. آنها موافق یک راهحل سیاسی بین نظام و مخالفان نیستند و همچنان خواستار سرنگونی نظام حاکم بر سوریه هستند. شاید اندکی بعد در اینباره تغییراتی پیدا شود.
آیا به اعتقاد شما مطالبی که درباره اختلاف بین عربستان و آمریکا در مورد مسائل منطقه گفته میشود درست است یا خیر؟
درباره برخی جزئیات بین آمریکا و عربستان سعودی اختلافهایی وجود دارد. اما اساس کار این است که آمریکا سیاستهای مختلفی را در منطقه به اجرا میگذارد و عربستان سعودی نیز نمیتواند از چارچوب این سیاستها خارج شود. به طور کلی نوعی هماهنگی همیشگی بین این دو کشور وجود داشته است و سعودیها طبق تصمیمات آمریکا عمل میکردهاند. در عین حال برخی اختلافات جزئی وجود دارد که برای مثال در کنفرانس ژنو2 برای سوریه دیدیم. چون سعودیها این کنفرانس را قبول نداشتند و بهدنبال راهحل نظامی در سوریه بودند. حال آنکه آمریکاییها اطمینان نداشتند از طریق راهحل نظامی بتوان مشکل سوریه را حل کرد، بخصوص اینکه گروههایی در مقابل نظام سوریه قرار داشتند که تکفیری بودند.
آمریکا به دنبال تشکیل یک گروه مخالف معتدل یا میانهرو در سوریه بود. به دلیل همین اختلافات بود که آمریکا تشکیل کنفرانس ژنو2 را به تعویق انداخت، اما سه ماه بعد آمریکا تصمیم گرفت این کنفرانس را برگزار کند و عربستان هم در آن حضور پیدا کرد. این یک نمونه است که حتی اگر اختلافی هم بین آنها باشد در نهایت این دیدگاه آمریکاییهاست که ترجیح داده میشود. عربستان سعودی بهدنبال یک راهحل کاملا نظامی در سوریه است و میخواهد کشورهای اروپایی هم دخالت نظامی کرده و نظام سوریه را سرنگون کنند. حال آنکه آمریکاییها مساله را اینطور نمیبینند و اعتقاد دارند این کار بیفایده است. تشکیل یک ائتلاف نظامی علیه سوریه هم امکانپذیر نیست، چون روسیه و چین آن را وتو خواهندکرد. دست زدن به چنین اقدامی برای آمریکا خطرناک است. بنابراین حتی اگر اختلافاتی هم بین عربستان و آمریکا وجود داشته باشد در نهایت تصمیمگیری به عهده آمریکاست.
باتوجه به تغییرات به وجود آمده، آینده منطقه را چگونه میبینید؟
الان چنان که میبینید تغییراتی در تعدادی از کشورهای منطقه به وجود آمده است. بعد از سرنگون شدن دیکتاتورها در مصر و تونس و لیبی دیدیم که چه تحولاتی در یمن به وجود آمد یا سوریه دچار بحران شد یا در بحرین سرکوبها استمرار پیدا کرد. در سایر کشورها نیز مصیبتهای دیگری به وجود آمد که همچنان استمرار دارد. درواقع ما در منطقهای هستیم که از یک سو بنبست فلسطین ادامه داشته و مقابله با پروژه رژیم صهیونیستی ادامه داشته و در کل خطر اسرائیل بر تمام منطقه سنگینی میکند. این امر موجب شده کل منطقه در یک حالت بیوزنی باشد و نتواند آیندهاش را ترسیم کند. از سوی دیگر، تکفیریها که همه کشورها را تهدید میکنند. به این خاطر بصراحت باید گفت روشن نیست آینده منطقه چگونه خواهد بود. تنها چیزی را که میتوانیم تاکید کنیم این است که مستبدان و فاسدان یکی بعد از دیگری سرنگون خواهند شد. همچنان نشانه قیامها در سراسر منطقه مشاهده میشود، اما موانع و دشواریها و دخالتهای خارجی و اثرگذاری اسرائیل نیز وجود دارد.
به نظر شما حوادث سوریه بر مساله فلسطین تاثیری منفی گذاشته است؟
قطعا. زیرا برخی گروههای فلسطینی در قضیه سوریه به موضعگیریهای اشتباهی افتادند. همین مساله موجب شد تا شکافی بین نظام سوریه و گروههای فلسطینی به وجود آید. بخشی از گروههای فلسطینی از این طریق حمایت سیاسی مهمی را از دست دادند. از سوی دیگر شرایط سوریه به گونهای درآمد که این کشور دیگر نتوانست از مقاومت فلسطین به شکلی مطلوب حمایت کند. از سوی دیگر وقتی صدای تکفیریها بلند شد دیدیم صداهای دیگری هم به موازات آن بلند شد. صداهایی که خواستار سازش با اسرائیل بود و این یک تحول غمانگیز، منفی و خطرناک برای کل منطقه است. ما بر این باوریم که حوادث سوریه اثری منفی بر قضیه فلسطین گذاشته و نگاهها را از خطرهایی مانند شهرکسازی صهیونیستها و نقض هر روزه قوانین از سوی اسرائیلیها در بیتالمقدس منحرف ساخته است. اسرائیل همچنان به شهرکسازیهای خود ادامه میدهد. این رژیم دارد واقعیت جغرافیایی و جمعیتی بیتالمقدس را به کلی عوض میکند.
همه اینها خطرهایی واقعی است که تحتالشعاع حوادث سوریه قرار گرفته و کسی به آنها توجه نمیکند. تحولات سوریه به اسرائیل فرصت داد تا بدون هیچ واهمهای به جنایات خود ادامه دهد. چون احساس میکند عامل بازدارنده یا بازخواستکنندهای در کار نیست.
درباره لبنان و انتخابات ریاست جمهوری آینده چه میگویید؟ حزبالله بر نامزدی سرهنگ میشل عون تاکید دارد، حال آنکه طرف دیگر یعنی جریان 14 مارس همچنان بر عدم پذیرش او اصرار میورزد. آیا شما حاضر به تغییر نظر خود هستید؟
حزبالله بوضوح نام نامزد خود را اعلام کرده است. ما هیچ طرح دیگری نداریم. کسی که بخواهد دنبال فرمول دیگری غیر از نامزدی میشل عون برود باید با خود او در اینباره صحبت کند و به نتیجه برسد، اما در رابطه با ما باید بگویم هیچ مرحله دوم یا پنهان یا مخفی نداریم. ما در یک مرحله مواضع خودمان را برای نامزدی میشل عون اعلام کردیم. درباره سایر امور هم میشود بحث کرد.
آیا حزبالله برنامهای برای بالا بردن سطح آگاهی لبنانیها درباره خطر تکفیریها بخصوص در بین اهل سنت لبنان دارد؟ آیا اهل سنتی که طرفدار حزبالله هستند تا به حال توانستهاند نقش مثبتی در مقابله با خطر تکفیریها داشته باشند؟
تکفیریها خطری هستند که همگان آن را احساس میکنند. تکفیریها برای شیعیان و اهل سنت و حتی مسیحیان و دروزیها خطر به شمار میروند. این خطری برای لبنان و کل منطقه است. حتی خطری برای دولتهای اروپایی و آمریکایی است.
بنابراین نباید گفت تکفیریها حزبالله را تهدید میکنند؛ زیرا حزبالله بخش محدودی از کل منطقه و جهان اسلام است و تکفیریها همه جهان را تهدید میکنند. طبعا وقتی ما درباره خصوصیات لبنان حرف میزنیم باید بگویم الان دیگر فرقی ندارد و همه لبنانیها اعم از آنها که از حزبالله حمایت میکنند یا آنها که حمایت نمیکنند، خطر داعش را احساس کردهاند. درواقع اکنون دیگر پرده از چهره تکفیریها برداشته شده است.
حتی حزبالمستقبل که یک گروه سیاسی دیگر در صحنه سیاسی لبنان است، این خطر را گوشزد میکند. این نشان میدهد مساله مقابله با تکفیریها یک موضوع کاملا عمومی برای همه لبنانیها شده است و این تصور مقابله با تکفیریها را آسانتر میکند. آنها هم احساس میکنند خطری همگان را تهدید میکند، بنابراین اجازه نخواهند داد تکفیریها گسترش پیدا کرده یا بر تحولات لبنان اثر بگذارند.
مجله اینترنتی العالم / مترجم: محمد علی عسگری
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد