دروغ، آزادی، حقیقت

آدمیان برای بسیاری از اصول اخلاقی خود که به آن پایبند هستند، نظریه و تعریفی مشخص ـ هر چند شخصی و غیرقابل تعمیم ـ ندارند.
کد خبر: ۷۵۹۲۲۲
دروغ، آزادی، حقیقت

آنها اغلب بر حسب مجموعه‌ای از احساسات و عواطف داده شده، موروثی و رفتارهای غیرارادی آنچه را که درست می‌دانند انجام می‌دهند، حتی در بسیاری از موارد متکی بر باوری که خود دارا هستند و از آن حرف می‌زنند عمل نمی‌کنند، بلکه به اجبار یا از روی ناخودآگاه تصمیم می‌گیرند و دست به عمل می‌زنند؛ در میان این باورهای مغشوش و رفتارهای فکر نشده و بی‌پشتوانه، پاره‌ای اعمال آنها مثبت و پاره‌ای دیگر مخرب است.

به همین دلیل خواندن و تامل عمیق روی اموری روزمره و در ظاهر ساده، الزامی و برای بیشتر آدم‌ها حتی اگر کتابخوان نباشند، جذاب و هیجان‌انگیز است.

دروغ یکی از اساسی‌ترین و همه‌گیرترین چالش‌های آدم‌ها در زندگی روزمره و عادی آنهاست. شاید کمتر آدمی را روی زمین بتوان پیدا کرد که ارادی یا غیرارادی، بزرگ یا کوچک، مصلحت‌آمیز یا شریرانه دروغ نگفته باشد.

سام هریس، نویسنده کتاب دروغ / اراده آزاد که مجموعه دو جستار او در این دو موضوع مهم و همیشگی است؛ که در شروع جستارش در باب دروغ می‌گوید: دروغ گفتن به دیگران از آن خودکرده‌های بی‌فکرانه‌ای است که بیشترین صدمه و رنج را به بار می‌آورد، بی‌آن‌که اصلا در آن موقعیت ضرورتی ایجابش کرده باشد، دروغ عمده‌ترین آفتی است که زندگی ما را به‌سوی آشفتگی می‌راند. هریس با این ادعا به این سمت می‌رود که حتی دروغ مصلحت‌آمیز عملی خلاف و آسیب‌زاست. تکیه هریس فقط به مساله اخلاق نیست، بلکه نتیجه‌گیری او در منع دروغ - اگر هم برمبنای سنت فلسفی اخلاقی بخوانیمش - به اصولی بیشتر علمی، جهان‌شناسانه و عقلانی برمی‌گردد که ریشه در نظم طبیعی امور دارد. او دروغ را منشأ آشفتگی و درهم‌ریزی نظم طبیعی جهان و زندگی انسان در آن می‌داند. نویسنده تلاش کرده است با تشریح موقعیت‌های مختلف و تامل در آنها اهمیت و ضرورت صداقت را نشان دهد.

در بیشتر کتاب‌ها و رسالات حتی متفاوت و گاه رادیکال در باب اخلاق هم کمتر دیده شده که چنین دروغ گفتن تقبیح شود و اینچنین نویسنده از در استدلال عقلانی برای مطرود بودن این عمل درآید. هریس که خود نوروفیزیولوژیست است، یکی از افراطی‌ترین رویکردهای فلسفی ممکن را در تحکیم راستگویی و طرح دروغ ارائه کرده است.

او در تعریف دروغ می‌نویسد: هر دروغی زاده باور داشتن به چیزی و عامدانه القای چیز دیگری به طرف مقابل است. اما این تعریف ساده وقتی به سطح مصادیق می‌رسد، در عین داشتن لایه‌های متعدد و گاه گمراه‌کننده، جالب‌تر و گویاتر می‌شود.

این نویسنده معتقد به مصلحت نیست. او می‌گوید وقتی از روی عاطفه و محبت به دوستی درباره اندام او دروغ می‌گوییم در حقیقت به او کمک نمی‌کنیم، بلکه باوری غلط را درباره دیگری به او القا می‌کنیم، وظیفه ما گفتن حقیقت است و آنچه واقعا به آن باور داریم، نه رعایت احساسات گذرا و گاه ترحم‌آمیز دیگران و خودمان که به راهنمایی غلط و گمراهی منجر می‌شود. نوع دیگری از این‌‌گونه دروغ‌ها در مورد خبر ناگوار بسیار مصداق دارد. مثلا نگفتن بیماری و وضع حقیقی یک بیمار رو به مرگ در خیلی از موارد منتهی به تاخیر در درمان و همچنین گفت‌وگو نکردن و همدلی و همراهی عمیق افراد با هم می‌شود.

هریس در این مورد مثال‌های حقیقی مختلفی را با موقعیت‌های متفاوت ذکر می‌کند، اساسا از خصوصیات نوشته او در هر دو جستار، تلاش برای عینی کردن و ملموس شدن موضوع از طریق مثال‌های مختلف است. در مورد دیگر او موقعیت حادی را توصیف می‌کند؛ تصور کنید به پسرک بیگناهی که قاتلی در پی اوست پناده داده‌‌اید و حالا قاتل جلوی در خانه از شما می‌پرسد آن پسر کجاست.

در نهایت تعجب، هریس معتقد است که دروغ در این حالت جایز نیست و باید در بهترین حالت راه‌های دیگری را برای نجات پسر امتحان کرد. او قهرمانی و وظیفه انسانی نسبت به حفظ خیر در جامعه را در اینجا معنادار می‌داند، یعنی در اینجاست که باید مسئولانه‌تر عمل کرد و اساسا عمق و پیچیدگی مسئولیت نسبت به دیگری، جامعه و رویارویی با حقیقت آشکار می‌شود. هریس معتقد است اگر راهی جز دروغ برای ما نباشد این به آن معناست که عده‌ای با تمام قوا باید وظیفه مبارزه با شر را به جای جامعه به دوش بکشند.

هریس می‌نویسد: شبح هر دروغی بر آینده ما سایه می‌اندازد و هر دروغی یک حمله مستقیم به خودمختاری آنهایی است که این دروغ را تحویلشان می‌دهیم.

دروغ زندگی آدمیان را پیچیده می‌کند، در حالی که صداقت افراطی و همیشگی، حافظه انسان را به حقیقت جهان متصل می‌کند. هریس در نهایت نتیجه می‌گیرد دروغ‌‌های افراد صاحب قدرت منجر به بی‌اعتمادی ما به حکومت و شرکت‌ها می‌شود.

دروغ‌های آدم‌های ضعیف باعث بی‌اعتنایی و سنگدلی ما نسبت به رنج‌های دیگران می‌شود. دروغ‌های نظریه‌پردازان نظریه توطئه‌ در دل ما تردیدی نسبت به صداقت آنهایی می‌افکند که می‌خواهند جلوی خطاکاری‌ها را بگیرند ـ حتی وقتی که راستش را می‌گویند، دروغ معادل اجتماعی فاضلاب سمی است ـ پخش و نشت آن می‌تواند به همه صدمه بزند.

یکی از محبو‌ب‌ترین و تحسین‌شده‌ترین سریال‌هایی که در سال‌های اخیر ساخته شده، سریال جنایی دکستر است در این سریال شخصیت اصلی که همان دکستر نام دارد، جوانی است دوست‌داشتنی که حسی درونی او را به سمت جنایت می‌کشاند، اما علیه تبهکاران و جنایتکاران. او در واقع قصاب خشنی است که جنایتکاران را به‌سزای اعمالشان می‌رساند. چیزی در درون دکستر فراتر از اراده و خواست او، او را به سمت چنین عملی می‌کشاند.

هریس تلاش می‌کند در جستار دوم کتاب به‌دلایل چنین امری و این‌که چرا رفتارهای ریز و درشت و تصمیمات متعدد آدم‌ها فراتر از اراده آنهاست، بپردازد.

در جستار اراده آزاد که حتی از جستار اول چالش‌برانگیزتر و متفاوت‌تر است، با مجموعه‌ای از استدلال‌های علمی بر این‌ نکته تاکید می‌شود که اراده آزاد توهمی بیش نیست. نویسنده در این جستار بیشتر یک دانشمند علوم تجربی و نوروفیزیولوژیست است.

او در مساله جبر و اختیار سه دسته را برمی‌شمرد که یکی جبرباوری، دیگری اراده‌باوری و سومی سازگارباوری (جبر رقیق) است.

هریس تلاش عمده خود را معطوف کرده تا پاسخ این دسته سوم را بدهد، که به نظر با تئوری‌ها و استدلال‌های پیچیده‌تری سعی در جا انداختن اراده آزاد انسان در کنار جبری رقیق را دارند.

او در بخش‌های مختلفی به منشأ اراده، علت و معلول انتخاب‌ها، تلاش‌ها، نیات، حقیقت و مسئولیت اخلاقی، حقوق، سیاست و معناداری زندگی در سایه زیر سوال رفتن مساله اراده آزاد می‌پردازد و نتیجه متفاوتی از مقدماتی در ظاهر معمولی می‌گیرد.

نثر روان کتاب و ترجمه دقیق و بی‌لکنت خشایار دیهیمی امکانی را فراهم کرده است تا مخاطب عام به شکلی عمیق اما ساده پیوند بخورد و به‌هیچ‌وجه دچار سوءتفاهم و دشواری در خوانش کار نشود. کتاب دروغ / اراده آزاد، امسال و در مجموعه تجربه و هنر زندگی نشر گمان به چاپ رسیده است.

علیرضا نراقی - جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها