روزنامه خندان

مرگ بر آبدزدک

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۵۴۴۷۶
مرگ بر آبدزدک

سیاست روز:مرگ بر آبدزدک

معاون وزارت ورزش: با پیگیری مدیرکل حوزه وزارتی وزارت ورزش و جوانان با آل‌اشپورت...

معاون وزارت ورزش: با پیگیری مدیرکل حوزه وزارتی وزارت ورزش و جوانان با آل‌اشپورت، دو دست لباس برای هر کدام از اعضای تیم‌ملی تهیه شد تا مشکل لباس تیم‌ملی نیز برطرف شود.
اظهارنظر فوق یادآور کدام ضرب‌المثل شیرین فارسی است؟
الف) همسایه‌ها یاری کنید تا بنده تیمداری کنم.
ب) آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی!
ج) من آنم که رستم بود پهلوان!
د) ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند / تا که تیم‌ملی ما لخت و پتی‌تر نشود

قائم مقام وزیر بهداشت: باید مردم را قانع کنیم که سلامت یک ثروت ملی است.
به نظر شما اگر مردم با زبان خوش "قانع" نشدند باید ...
الف) آنقدر کتکشان بزنیم تا قانع شوند.
ب) "اقناع" را از پهنا توی حلق‌شان فرو کنیم تا قانع شوند.
ج) دو نفر از مردم را از میان جمعیت سوا کنیم و با آمبولانس به کشتزارهای اطراف تهران ببریم و همانجا رهایشان کنیم تا حساب کار دستشان بیاید و بفهمند سلامت یک ثروت ملی است.
د) هر سه گزینه فوق صحیح است.

رئیس دفتر رئیس‌‌جمهور: برخی جهل مرکب دارند که تصور می‌کنند که آب به اندازه کافی داریم و بر‌اساس این تصور تصمیم‌گیری‌هایی کرده‌اند که در برخی بخش‌ها می‌توانست به یک فاجعه دامن بزند.
منظور از "تصمیم‌گیری‌ها" کدام یک از گزینه‌های زیر است؟
الف) آب بستن به سریال‌های تلویزیونی و تولید قسمت دوهزار و هشتصد و پنجاهم سریال "ستایش"
ب) عدم برخورد قاطع با جانوری موسوم به "آبدزدک" از سوی مقامات ذیربط و بی‌ربط
ج) افراط ننجون در ریختن آب به آسیاب استکبار جهانی، موساد، شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار
د) هیچکدام

آرمان:ک فنجان چای ...

خداوند برای کسی پیش نیاورد. عید سال گذشته مبتلا به سنگ کلیه شدم. درد امانم را برید و تعطیلات زهر شد. چند روزی تحمل کردم و بعد امانم برید و مرا به بیمارستانی در آمل رساندند. دکتر دستور سونوگرافی داد و سونوگرافی با مدرن ترین دستگاه انجام گرفت. اشتباه کرده بودم. سنگ کلیه نبود. دکتر دستور عمل داد. باید سه روز بعد عمل انجام می شد. در این مدت ممنوع شده بود که حتی یک مسکن ساده هم مصرف کنم. شب‌ها از درد فریاد می‌زدم. خانواده اشک می‌ریختند و به شدت پریشان بودند. به پرستارها التماس می کردند که یک مسکن به من بدهند. اما آنها دستور اکید داشتند. تحت تاثیر درد به فکر مرگ افتاده بودم. به این فکر می کردم که مرگم برسد و مرا نجات بدهد. تنها نگران آینده بچه‌ها بودم. بعد از من چه خواهند کرد؟ سه روز بعد عمل شدم. ظاهرا مشکل خاصی نبود. هیچ چیز ایرادی نداشت. اما آپاندیسم را برداشتند. به خانه بازگشتیم و یکی دو روز تحت تاثیر داروی آرام بخش و عوارض بیهوشی عمل لحظات دلپذیری را تجربه کردم. حتم کردیم که مسئله حل شده است. از روز سوم درد شروع شد؛ چه دردی. هزار بار شدیدتر از قبل. طاقتم طاق شده بود. یکی از بستگان آمد که پزشک عمومی بود و خواست حالی از من بپرسد. دید که در حال موت هستم. گفت چرا به این روز افتاده‌ام؟ برایش گفتم و خانواده هم برایش گفتند. یکی دو سوال کرد و یکی دو معاینه ساده کرد و گفت که خیلی واضح است که مشکل کلیه است. با شدت به او اعتراض کردند. مدرن ترین دستگاه غیر از این جواب داده بود. گفت می داند ولی بد نیست برای آخرین بار امتحانی بکنیم. به تهران آمدیم و مرا به بیمارستانی برد که یکی از دوستانش در بخش سونوگرافی آن کار می کرد. دستگاه به مراتب کهنه‌تر بود. با یاس تمام و فقط از سر استیصال رضایت دادم که سونوگرافی کند. دستگاه را حرکت داد و بعد گفت بلی اینجاست. سه تا سنگ است و هر سه هم از نوع خاردار است. من که باور نکردم. گفت چیز مهمی نیست. با دارو رفع می شود. زمانی که دارو را هم می‌خوردم باور نمی کردم. زمانی که سه سنگ هم دفع شد باز باور نمی‌کردم. فقط زمانی که درد به طور کامل آرام شد رفته رفته باور کردم. هیچ دردی نداشتم. با یک داروی ساده همه چیز حل شده بود. به پزشک عمومی فامیل گفتم دستگاه بسیار مدرن چیزی نشان نداده است. پوزخندی زد و گفت خیلی هم نباید به این چیزها متکی بود. گفتم من به اندازه همه عمرم زجر کشیده‌ام. گفت می‌داند. بهرحال همه چیز گذشت و فقط تعطیلات عید ما و مدت‌ها بعد از آن جهنم شد. این را هم بگویم که به پزشک و بخش سونوگرافی مراجعه کردم. خیلی آرام گفتند که خطای پزشکی است و پیش می‌آید. چند دقیقه‌ای بودیم. بعد هم به خوبی و خوشی از هم جدا شدیم. یک فنجان چای هم به من دادند.

کیهان: قلب حکیم (به جای گفت و شنود)

در سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه‌السلام این ستون را به احادیثی از آن امام بزرگوار اختصاص می‌دهیم:
* هیچ عزیزی حق را رها نکند مگر آن که ذلیل گردد و هیچ ذلیلی به حق نیاویزد مگر آن که عزیز شود.
* چه زشت است برای مومن، دلبستگی به چیزی که او را خوار می‌کند.
* دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آن چیزی نیست، ایمان به خدا و سود رساندن به برادران.
* قلب احمق در دهان او و دهان حکیم در قلب اوست.
* خشم و غضب کلید هرگونه شر و بدی است.

شرق:ژن مرموز خبرنگاران کشف و خنثی شد

رییس سازمان پزشکی‌قانونی کشور از ایجاد بانک ژنتیک برای خبرنگاران در آینده نزدیک خبر داد. اما چرا وقتی همه بانک‌ها دنبال یک‌بانک دیگر می‌گردند که پولشان را بخوابانند آنجا تا دوزار سود بگیرند، می‌خواهند برای خبرنگاران بانک ژنتیک بزنند؟
ماشاالله شمس‌الواعظین: درحال‌حاضر مطبوعات رکن‌چهلم دموکراسی و خبرنگاران رکن چهارصدم مطبوعات هستند. تاریخ نشان داده خبرنگاران ژن عجیبی دارند که برای خود من هم سوال شده چرا با تمام این بالا‌وپایین‌شدن‌ها هنوز بالاوپایین نشده‌اند.
پروانه زیست‌شناسیان: بعد از سخت‌پوستان، تنها خبرنگاران بوده‌اند که تماما از پس دوره‌های تاریخی برآمده‌اند و هنوز نسلشان منقرض نشده. باید روی ژن اینها کار شود تا ببینیم واقعا خبرنگاران به لاک‌پشت‌ها برمی‌گردند یا انسان‌ها.
غزال بیولوژیکپور: بنده برخلاف نشر زیست‌شناسان ‌کلاسیک، معتقدم خبرنگاران ربطی به لاک‌پشت‌ها ندارند و پوست‌کلفتی‌شان برمی‌گردد به کرگدن‌ها، چون آدم طبیعی اگر اینطوری بود تا حالا پوستش کنده شده بود. بانک ژنتیک خبرنگاران حتما باید این موضوع را لحاظ کند.
وزیر ارشاد: ما هرخبرنگار را به چشم یک‌ژنراتور نگاه می‌کنیم که باید ژنش را سرمایه‌گذاری کرد. به این امید که هر خبرنگار- ژنراتور ما تبدیل به یک‌خبرنگار- رآکتور شود، که با انرژی مضاعف رسانه‌ها را دربنوردیم.
یکی که فکر می‌کند پدر روزنامه‌نگاری ایران است: معتقدیم پدر خبرنگاران باید دربیاید تا قدر خانواده را بیشتر بدانند. به همین مناسبت بانک ژنتیک خبرنگاران بهتر است فقط وام ازدواج به خبرنگاران بدهد که همه زودتر پدر شوند و پدرشان دربیاید.
پورازغدی با همکاری دکتر عباسی: آیا خبرنگاران ما باید برای عضویت در بانک ژنتیک ژن بدهند؟ که فردا غرب هات‌داگ‌خوار که خودشان پیشقراولان ژن‌دهندگان هستند، بگویند ما ژن خبرنگاران را در شیشه کرده‌ایم؟ آیا این غرب نیست که خون خبرنگاران را در شیشه کرده است؟
محمدجواد ظریف: من با ژن خبرنگاران کاری ندارم، مساله ما الان ژنو کاترین اشتون است.
آمبول: ببخشید من عضو بانک ژنتیک خبرنگاران شوم وام می‌دهید؟ بعد عابربانک هم می‌دهید؟ یعنی مردم با همین عابربانک که دستشان است می‌توانند در تمام ساعات شبانه‌روز از خبرنگاران ژن تهیه کنند؟ واقعا که.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها