یک راننده خوب میداند که در کدام خیابان، با کدام سرعت و از کدام طرف میتواند سبقت بگیرد. همسران موفق هم میدانند باید در زندگی پا به پای هم پیش بروند، اما اگر لازم شد هر کدام در بخشی از زندگیشان بیشتر رشد کنند باید چه رفتاری داشته باشند تا به زندگی مشترکشان لطمه نخورد.
مریم دوست دوران دبیرستان من بود. دختری باهوش و مهربان که بعد از گرفتن دیپلم، بلافاصله ازدواج کرد، اما همان سال اول در دانشگاه قبول شد. همسر او هم دانشجو بود. هر دو تا مقطع کارشناسی پیش رفتند، اما بعد از آن مریم بهخاطر تولد فرزندشان خانهنشین شد و بعد از مدتی به یک کار نیمه وقت رو میآورد، اما همسرش تا مقطع دکتری پیش رفت و استاد دانشگاه شد. چند سالی از مریم بیخبر بودم، تا اینکه در کلاسهای آمادگی برای کنکور ارشد او را دیدم. آنطور که برایم تعریف کرد، احساس میکند اختلاف تحصیلات او و همسرش زیاد شده است و میخواهد تا یک مقطع بالاتر پیش برود. او احساس میکرد همسرش سبقت گرفته است و به همین دلیل کمی دلگیر بود. البته همسرش را مقصر نمیدانست و خودش را سرزنش میکرد که چرا پابهپای او پیش نرفته و اجازه داده همسرش از او سبقت بگیرد. شما چقدر با نظر او موافقید؟
سبقت غیرمجاز در زندگی زناشویی به این معنی نیست که زن و شوهر باید مدرک تحصیلیشان مانند هم باشد بلکه باید کاری کنند تا نوع نگاه و سطح فرهنگیشان متعلق به یک طبقه باقی بماند. خیلی از زن و شوهرها در ابتدای زندگی زناشویی در یک مقطع تحصیلی هستند، اما یکی از آنها به دلایلی ادامه میدهد و آن یکی به دلایل دیگر این کار را نمیکند. این موضوع نباید باعث اختلاف یا کدورت شود. چیزی که مهم است زن و شوهر باید باور کنند که شریک زندگی هم هستند. باید در زندگی زناشویی تلاش کنیم تا سقف و کف آرزوهایمان شبیه هم باشد. اگر سقف آرزوهای یکی، کف آرزوهای دیگری شود، آنوقت است که دو نفر همراه نیستند و یکی از دیگری سبقت گرفته است. نباید فکر کنیم سبقت نگرفتن به این معنی است که اگر نتوانستیم در موقعیت اجتماعی رشد قابل توجهی داشته باشیم، باید همسرمان هم چنین کند. بلکه همسران موفق برای پیشرفت هم تلاش میکنند. آنها دوست دارند شریک زندگیشان رشد کند، به مدارج بالا برسد و خودشان هم سعی میکنند دنیایشان را با دنیای همسرشان مطابقت دهند و نه لزوما مدرکشان را. اصلا چیزی که باید به آن دقت کنیم تفاوتهای زن و مرد و بهطور کلی تفاوتهای فردی است که باعث میشود حتی زمانی که نقطه شروع حرکت هم یکی است، بعد از ده سال دو نفر در یک نقطه نایستاده باشند، اما مهم این است که در خطوطی موازی و در یک راستا حرکت کرده باشند. سبقت گرفتن زن و شوهر از هم به شرطی که سبقت مجاز باشد، یعنی هر کدام در هر حیطهای که میتوانند برای رشد زندگی مشترکشان تلاش کنند.
نادر ابراهیمی متن زیبایی درباره تفاوتهای عاشقانه همسران دارد. او در نامهای به همسرش نوشته است:
عزیز من!
دو نفر که سخت و بیحساب عاشق هماند و عشق، آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.
اگر چنین حالتی پیش بیاید باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق. یکی کافی است. عشق، از خودخواهیها و خودپرستیها گذشتن است؛ اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست.
من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.
عزیز من!
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد، بگذار فرق داشته باشیم، بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.
بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم، بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید.
بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست بحث کنیم؛ اما نخواهیم که بحث، مارا به نقطه مطلقا واحدی برساند.
بحث باید مارا به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل.
بیا بحث کنیم، بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم، بیا کلنجار برویم؛ اما سرانجام نخواهیم غلبه کنیم و این غلبه منجر به آن شود که تو نیز چون من بیندیشی یا به عکس.
مختصری نزدیک شدن بهتر از غرق شدن است، تفاهم بهتر از تسلیم شدن است.
من و تو حق داریم در برابر هم قد علم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم، بیآنکه قصد تحقیر هم را داشته باشیم.
عزیز من!
دو نیمه، زمانی بهراستی یکی میشوند و از دو «تنها» یک «جمع کامل» میسازند که بتوانند کمبودهای هم را جبران کنند، نه آنکه عین مطلق هم شوند، چیزی بر هم مضاف نکنند و مسائل خاص و تازهای را پیش نکشند؛ پس بیا تصمیم بگیریم که هرگز عین هم نشویم. بیا تصمیم بگیریم که حرکاتمان، رفتارمان، حرفزدنمان و سلیقهمان، کاملا یکی نشود و فرصت بدهیم که خرده اختلافها و حتی اختلافهای اساسیمان، باقی بماند و هرگز، اختلافنظر را وسیله تهاجم قرار ندهیم...
عزیز من! بیا متفاوت باشیم.
حرفهایی که این نویسنده با همسرش میگوید، نشاندهنده این است که میتوان در یک نقطه نبود، عین هم نبود، گاهی سبقت گرفت، گاهی عقب ماند، گاهی حتی تغییر مسیر داد، اما همراه بود. مهم این است که بدانیم اگر سبقت میگیریم تا به قلهای برسیم، آن قله قرار است باعث افتخار خانوادهمان شود نهتنها خود ما.
ندا داودی / (ضمیمه چاردیواری روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد