رفتن عمو رسول را باور نمی‌کنم

خاطره بازیگر «میم مثل مادر» از ملاقلی‌پور

نگاهی به سریال «همه چیز آنجاست» ساخته شهرام شاه‌حسینی

«همه چیز آنجاست» و ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی

شهرام شاه‌حسینی سینما را با دستیاری کارگردانان مطرحی چون زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، سیامک شایقی و بهرام بیضایی آغاز کرد. او با فیلم‌های «کلاغ‌پر»، «زن‌ها فرشته‌اند» و «آقای هفت‌رنگ» نشان داد که رگ خواب مخاطبان سینما را بخوبی می‌شناسد و از عهده ساخت فیلم‌های پرفروش برمی‌آید.
کد خبر: ۷۵۳۰۷۰
«همه چیز آنجاست» و ترویج سبک زندگی اسلامی و ایرانی

او با سریال‌های «تاوان»، «مثل یک کابوس» و «پیدا و پنهان» نشان داد که به کار در تلویزیون علاقه زیادی دارد و می‌خواهد مخاطبان پرشمار رسانه تلویزیون را هم با آثارش همراه کند. «همه چیز آنجاست» جدیدترین سریال این کارگردان است که هم اکنون از آنتن شبکه سه پخش می‌شود. در این سریال مشکلات اقتصادی یک فرد فعال و کارآفرین را شاهد هستیم که به دلیل شرایط ناسالم بازار در آستانه ورشکستگی قرار گرفته است.

«سبک زندگی» در آثار نمایشی

از چند سال پیش که بحث سبک «زندگی ایرانی و اسلامی» در جامعه به راه افتاد، مدیران تلویزیونی ساخت برنامه‌هایی با این درونمایه را در دستور کار قرار دادند. در میزگردهای مختلف شاهد بودیم که کارشناسان درباره جنبه‌های مختلف این مساله صحبت می‌کردند. این موضوع با زندگی همه افراد جامعه گره خورده و زوایای متنوعی از کارهای روزمره از جمله نحوه پوشش، خورد و خوراک، تعامل با اطرافیان، مصرف و دخل و خرج را در برمی‌گیرد. بنابراین زمینه‌ای فراهم شد تا برنامه سازان در کارهای گفت‌وگو محور کارشناسان را فرابخوانند و نظرشان را درباره این مساله جویا شوند. برنامه‌های گفت‌وگومحور معمولا به صورت زنده روانه آنتن می‌شوند و به همین دلیل نسبت به جریان‌های اجتماعی و سیاسی سریعتر واکنش نشان می‌دهند. اما کارهای نمایشی به علت زمانبر بودنشان با چند ماه تاخیر مسائل روز اجتماعی را پیگیری می‌کنند. با بررسی مضامین «همه چیز آنجاست» می‌توان رد پای موضوع «سبک زندگی» را در گوشه و کنار سریال بررسی کرد. کاملا مشخص است که دست‌اندرکاران سریال چنین دغدغه‌ای داشته و برای نمایش رفتارها و باورهایی که به سبک زندگی ایرانی و اسلامی مربوط می‌شود، دورخیز کرده‌اند. البته پرداختن به رفتارها و کردارهای مردم جامعه در سریال نیاز به درنظر گرفتن ظرافت‌های ویژه‌ای دارد و همین موضوع مسئولیت سریال سازان را سنگین می‌کند. در یک کار گفت‌وگو محور کارشناس و مجری می‌توانند با ارائه توصیه و راهکار قواعد زندگی را به مردم آموزش دهند. اما در سریال چون همه دیالوگ‌ها و شخصیت‌ها در چارچوب قصه در نظرگرفته شده کارکرد دارند، نمایش رفتارهای مثبت الزاما به الگوسازی منجر نمی‌شود.

ترویج سبک زندگی اسلامی- ایرانی

در این سریال شخصیت‌های مثبت و منفی و خاکستری داریم که هرکدام بخشی از سبک زندگی استاندارد را به نمایش می‌گذارند. در قسمت اول سریال با یک مراسم عروسی وارد زندگی شخصیت‌ها می‌شویم. مراسم عروسی که در منزلی بسیار ساده و بدون تجملات برگزار می‌شود و در آن خبری از ریخت و پاش‌های امروزی نیست. وضع امکانات خانه و پوشش مهمان‌ها آنقدر سنتی است که مخاطب برای لحظاتی گمان می‌کند با یک سریال دهه شصتی طرف است! در این مراسم عروسی تاکید می‌شود که مهمان‌های زن و مرد از هم جدا شده‌اند تا همه راحت باشند. مادر عروس و زن‌های فامیل بدون آرایش و با چادر گلدار جلوی داماد ظاهر می‌شوند که احتمالا این پوشش به منظور ترویج حجاب برتر انتخاب شده است.

مهدی (با بازی امید زندگانی) که یکی از شخصیت‌های اصلی سریال محسوب می‌شود در امور اقتصادی همواره بر رعایت اصول شرعی تاکید می‌کند. او حاضر نمی‌شود که از طلبکارش سود دریافت کند؛ چون به گفته خودش این‌طور پول‌ها از گلویش پایین نمی‌رود. او که یکی از شرکای کارگاه به شمار می‌رود، وقتی می‌فهمد برادرش مهران می‌خواهد به کسی رشوه بدهد بشدت عصبانی می‌شود. مهران که دوست دارد یک شبه ره صد ساله طی کند، مردی را در بانک پیدا کرده که در ازای دریافت رشوه مجوز وامی سنگین را به او می‌دهد. مهران برای رسیدن به این وام به سند کارگاه برادرش احتیاج دارد؛ ولی مهدی راه برادرش را سد می‌کند تا او گرفتار یک معامله گناه‌آلود نشود.

در چند سکانس از سریال می‌بینیم که روی نماز خواندن شخصیت‌ها تاکید می‌شود. پدربزرگ (جمشید مشایخی) در یکی از دیالوگ‌هایش از اتاقی صحبت می‌کند که آنجا نماز می‌خواند و در آن همیشه قفل است. اعضای خانواده علاوه بر این‌که مقید به انجام واجبات دینی هستند در رفتارهایشان نیز با احترام با یکدیگر سخن می‌گویند.

(به استثنای برخی شخصیت‌ها همچون مادر شوهر با بازی مهرانه مهین ترابی). در اندک مواردی که حریم ادب و احترام می‍‌‌شکند فردی که مرتکب خطا شده بلافاصله به اشتباهش اعتراف می‌کند. مثلا مهران و مهدی باهم جر و بحث می‌کنند و سر هم فریاد می‌کشند. در چند سکانس بعد می‌بینیم که مهران نزد برادر بزرگ‌ترش می‌آید و از او معذرت خواهی می‌کند. در قسمت‌های بعدی سریال اتحاد و همدلی دو برادر را شاهد هستیم که باهم به جنگ مشکلات اقتصادی‌شان می‌روند.

تاکید بر قناعت و ساده‌زیستی را در جای جای سریال از زبان شخصیت‌ها می‌شنویم. عروس خانواده (پرستو، با بازی الهام حمیدی) نماد یک زن ساده و کم‌توقع است. او براحتی حاضر می‌شود با مشکلات مالی همسرش کنار بیاید و در کنار مادر شوهرش زندگی کند. در نقطه مقابل او مهرنوش (حدیث میرامینی) قرار می‌گیرد که علاقه دارد در آینده با مردی پولدار ازدواج کند. رفتار مهران، پسر کوچک خانواده را هم از همین منظر می‌توانیم ارزیابی کنیم. او هنگامی که دختری را در فضای دانشگاه می‌پسندد با پدر عروس تماس می‌گیرد و تاکید می‌کند که آشنایی‌اش با دختر صرفا باید در چارچوب مراسم خواستگاری و زیر نظر خانواده‌ها اتفاق بیفتد و...

همه این نشانه‌ها اثبات‌کننده این فرضیه است که سریال همه چیز آنجاست هدف ترویج سبک زندگی ایرانی و اسلامی را دنبال می‌کند. شخصیت‌های مثبت سریال به اصول اسلامی پایبند هستند و در رفتار و گفتارشان حرمت‌شکنی نمی‌کنند. از آن طرف شخصیت‌های منفی و خاکستری مجموعه‌ای از رفتارهای ناپسند را به نمایش می‌گذارند. مثلا سام درخشانی در نقش فانی که اجناس قاچاق را وارد کشور می‌کند در ردیف شخصیت‌های دوست‌داشتنی سریال قرار نمی‌گیرد. او با واردات اجناس قاچاق به اقتصاد کشور لطمه می‌زند و همه چیز را فدای منافع شخصی‌اش می‌کند. او در روابط خانوادگی‌اش هم یک آدم شکست خورده است و به مسئولیت‌هایی که در قبال همسرش دارد توجه نمی‌کند. فانی که مردی هوسباز معرفی می‌شود با زن دیگری وارد رابطه شده و به صورت پنهانی در کنارش زندگی می‌کند. او مدام به همسرش دروغ می‌گوید و نیازهای عاطفی و اقتصادی او را برآورده نمی‌کند. البته مساله «ازدواج موقت» و تبعات آن در دیگر فیلم‌ها و سریال‌ها هم مورد توجه قرار گرفته است. هم اکنون فیلم کمدی «آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند» در حال اکران است که محمدرضا شریفی‌نیا در آن نقش یک مرد دوزنه را بازی می‌کند و ازدواج موقت به‌عنوان محور موضوعی فیلمنامه انتخاب شده است. احتمالا سازندگان سریال همه چیز آنجاست به علت محدودیت‌هایی که داشته‌اند به صورت گذرا از کنار این مساله گذشته‌اند و خیلی رویش تمرکز نکرده‌اند.

خلأ یک قصه منسجم

این رفتارهای ارزشمند گرچه همگی بار آموزشی دارند، ولی تاثیرگذاری‌شان زمانی بیشتر می‌شود که در تار و پود یک قصه منسجم عرضه شوند. در سریالی که این شب‌ها روانه آنتن می‌شود با قصه‌ای طرف هستیم که انسجام لازم برای وصل کردن اتفاقات و شخصیت‌های پراکنده را ندارد. شخصیت‌های فرعی این‌قدر زیاد هستند که گاه مخاطب خط اصلی قصه را گم می‌کند. فیلمنامه‌نویس خواسته هم روی روابط خانوادگی طلبکار (مهدی) متمرکز شود و هم اوج و فرودهای زندگی بدهکار (فانی) را دنبال کند. از آن طرف پسر کوچک خانواده هم به ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش فکر می‌کند و زن باردار مهدی هم در دوراهی اختلاف عمه و مادرشوهر گیر کرده است. دختر دانشجو دنبال کاری پاره وقت می‌گردد؛ اما نامزدش دوست ندارد او بیرون از خانه کار کند و...

این وسط نخ تسبیحی وجود ندارد که بخواهد همه این شخصیت‌ها و اتفاقات را به یکدیگر متصل کند. خیلی از شخصیت‌ها اهمیت دراماتیک پیدا نمی‌کنند بنابراین سرنوشتشان برای مخاطبت مهم و حیاتی جلوه نمی‌کند. این شخصیت‌ها انگار فقط آمده‌اند که شاخ و برگ‌های قصه را تقویت کنند و تعداد قصه‌های فرعی را افزایش دهند. اگر این قصه‌های فرعی تاثیری بر داستان محوری می‌گذاشتند، می‌شد دلیل حضورشان را درک کرد. ولی اکنون اتفاقات فرعی فقط تعداد قسمت‌های سریال را زیادتر کرده‌اند. ضمن این‌که ضرباهنگ کند سریال هم مشکل عدم انسجام را بیشتر می‌کند. در برخی سکانس‌ها حرف‌هایی رد و بدل می‌شود که حجمش را می‌توان کاهش داد. شخصیت‌ها وقتی همدیگر را می‌بینند چند دقیقه‌ای را با احوالپرسی و خوش و بش سپری می‌کنند. ضمن این‌که خیلی از دیالوگ‌ها حاوی اطلاعات جدیدی نیستند و قصه را هم جلو نمی‌برند. یکی از بهترین سکانس‌های سریال زمانی است که الهام حمیدی همسرش را دستبندزده در کنار پلیس می‎‌بیند. در این لحظه هر دو شخصیت با زبان سکوت با یکدیگر سخن می‌گویند و حرف‌هایشان را می‌زنند. اگر حجم این‌گونه تصاویر کم‌دیالوگ بیشتر می‌شد سریال جذابیت بیشتری پیدا می‌کرد و مخاطب از تماشایش بیشتر لذت می‌برد.

سریال همه چیز آنجاست در کنار نمایش روابط درست خانوادگی و اجتماعی برخی مناسبات اقتصادی را هم زیر تیغ نقد می‌برد. مثلا نشان می‌دهد که عده‌ای در بازار برچسب تقلبی «شبنم» را روی جنس قاچاق می‌زنند و هیچ اتفاقی هم نمی‌افتد. هیچ خریداری پیگیری نمی‎کند که آیا جنسی که خریده قاچاق بوده یا نه و تازه اگر هم پیگیری کند دستش به توزیع‌کننده نمی‌رسد. رئیس شرکت سر منشی زن داد می‌کشد و او را تهدید به اخراج می‌کند؛ اما عملا قانونی وجود ندارد که بخواهد از حقوق این کارمند مظلوم دفاع کند؛ چک فانی برگشت می‌خورد و طلبکارها باید پیش او برای گرفتن پولشان التماس کنند؛ آنها چاره‌ای ندارند جز این‌که با صاحب چک کنار بیایند و دندان روی جگر بگذارند. تماشای این سکانس‌ها هم برای بیننده تلویزیونی آموزنده است و هم زنگ خطر را برای مسئولان حوزه اقتصاد به صدا درمی‌آورد.

احسان رحیم‌زاده / (ضمیمه قاب کوچک روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها