آزمایش اول مربوط به بچدل، کارتونیستی است که در یکی از کمیکهای خود در سال 1985 از قول یکی از شخصیتهای کمیک گفت: من به تماشای هیچ فیلمی نمیروم؛ مگر اینکه در آن فیلم حداقل دو شخصیت زن باشند، آنها با یکدیگر صحبت کنند و موضوع صحبت، چیزی غیر از مردان باشد.
این صحبت کاملا عامیانه بعدها توسط طرفداران حقوق زن مورد استفاده قرار گرفت تا بهوسیله آن، میزان و کیفیت حضور زنان در فرهنگ عامه مثل سینما، تلویزیون و ادبیات مورد ارزیابی قرار گیرد. جالب است بدانید نیمی از فیلمهای پرمخاطب در سال 2013 وقتی از زاویه این تست مورد ارزیابی قرار گرفتهاند؛ رد شدهاند. حالا شما هم میتوانید از این به بعد از زاویه دید تست بچدل به فیلمهایی که نگاه میکنید یا داستانهایی که میخوانید نگاه کنید تا گامی برای حضور بیشتر زنان در عرصه اجتماعی برداشته باشید.
آزمایش دوم نیاز به کمی توضیح حقوقی دارد. وقتی شرکتی نام یا علامت تجاری خود را در اداره ثبت شرکتها (یا هر نهاد مسئول دیگری) ثبت میکند؛ هیچکس حق ندارد نام یا علامتی را برای شرکت خود انتخاب کند که شبیه آن نام یا علامت باشد. در اینجا یک سوال وجود دارد. منظور از شباهت چیست؟ ملاک این است که افراد نباید با دیدن یکی از آن دو علامت، به اشتباه بیفتند. این موضوع دعوای حقوقی است که صاحب روزنامه مورنینگ استار علیه روزنامه دیلی استار طرح کرد. او معتقد بود که این دو نام با هم شبیه هستند به گونهای که مخاطب به خطا میافتد؛ یک قاضی دادگاه در آمریکا رای داد که «فقط یک فرد ابله آن هم وقتی که عجله دارد»؛ با دیدن نام این روزنامه به یاد روزنامه دیگر میافتد. با توجه به سیستم قضایی دادگاه محور آمریکا، این اظهارنظر بهعنوان یک معیار، مورد استفاده دیگر قضات و حقوقدانان نیز قرار گرفت. مثلا در پروندهای که شرکت اپل علیه شرکت موسیقی بیتلزها مطرح کرد. اپل اعتقاد داشت یک سیب سبز کامل، به آرم این شرکت شباهت دارد اما دادگاه با استفاده از این معیار حقوقی، این دعوا را رد کرد.
آزمایش دیگر برای تشخیص این موضوع بود که آیا حیوانات میتوانند خود را بشناسند یا خیر. برای این کار در محل نگهداری دو شامپانزه نر و دو شامپانزه ماده، یک آینه گذاشتند و برای هشتاد روز، رفتار آنها را کنترل کردند. گرچه در روزهای اول، این چهار شامپانزه نتوانستند بخوبی از عهده شناسایی خود برآیند، اما در روزهای بعدی، اندکاندک توانستند از قوه مغزی و ذهنی خود استفاده کنند و آن را رشد دهند و در نهایت از این آزمایش سربلند بیرون آمدند. جالب است بدانید که وال، دلفین، فیل (البته برخی گونههای خاص از این حیوانات) توانستند این آزمایش را با موفقیت پشت سر بگذارند ولی سگها و نیز گونهای از میمونها در این تست شکست خوردند. حتما جالب بوده، وقتی که یک شامپانزه، خودش را در آینه دیده و به خود گفته است؛ چقدر پیر شدهام!
آزمایش بعدی در مورد نحوه واکنش یک نوزاد حدود 18 ماهه به یک غریبه طراحی شده است. در یک اتاق، مادر نوزاد همراه زن غریبه دیگری مینشینند. غریبه، باب سخن را با مادر باز میکند و بعد هم به کودک یک اسباببازی میدهد. بعد از مدتی، مادر اتاق را ترک میکند. در اینجا کودک احتمالا واکنشهای مختلفینشان خواهد داد که در دو سر طیف، امنیت و ناامنی مطلق وجود دارد و در شرایط متعادل، نگرانی کم و زیاد قرار گرفته است. این تست میخواهد در مورد وضع این کودک در آینده تصمیمگیری کند و بفهمد آیا او خواهد توانست خود را با محیطهایی غیر از خانه و افراد غریبه منطبق کند یا خیر.
دو آزمایش پایانی هم قصد دارند تاثیر یک امر بر امر دیگر را مورد ارزیابی قرار دهند. آزمایش اول خواسته ببیند اگر بیمار بداند افرادی برای او دعا میکنند؛ عمل قلب بهتری خواهد داشت که نتیجه آزمایش معلوم کرده، این آگاهی تاثیری بر وضع قلبی او ندارد اما در وضع روانی او ـ که مولفه مهمی در تحمل یک عمل جراحی است ـ تاثیرگذار است. در آزمایش دیگر هم بررسی شده آیا مدیتیشن توسط برخی از جمعیت یک منطقه، باعث کاهش جرایم خواهد شد که نتیجه تحقیقات میگوید بله. اما در سطح بسیار کم.
دنیای علم، دنیای وسیعی است و دانستن برخی اصول در کنار خلاقیت و نوآوری که ویژگی اصلی یک دانشمند نخبه است میتواند چنین آزمایشهای عجیبی را به ما ارائه کند؛ آزمایشهایی که در نهایت باید بر کیفیت زندگی ما اثر داشته باشند.
مصطفی مسجدی آرانی
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد