حسین پناهی یکی از پدیدههای هنر دهه 60 ایران بود که علاوه بر بازیگری، چند نمایشنامه درخشان را نیز از خود به یادگار گذاشته است. «دو مرغابی در مه»، شاخصترین کار او در اینباره است که توسط دوست دیرینهاش (رسول نجفیان) در قالب تئاتر تلویزیونی در شبکه یک ساخته شده است. الیاس نویسنده آس و پاسی است که از شهری کوچک به هوای نویسندگی و شهرت همراه همسرش (مریم) به تهران آمده و زندگی فقیرانهای را میگذرانند. او که خود را الیوت نامیده و همسرش را ماریا، با تخیل، زندگی حقیرانه خود را مجلل جلوه داده و خیال و توهم را درهم آمیخته است. پناهی برای نگارش این شخصیت کاملا از خود وام گرفته و بخشی از شخصیت پیچیده و شاعرپیشه خود را به آن افزوده است.
دو مرغابی در مه قالبی تراژیک داشته که در آن مرز تخیل و توهم درنوردیده شده و دنیای غریبی را ساخته که نمونهاش را در هیچیک از کارهای تلویزیونی شاهد نبودهایم. ستاره این تلهتئاتر کسی نیست جز حسین پناهی که دنیای مالیخولیایی الیاس را به بهترین شکل ممکن تصویر کرده و پیش روی مخاطبانی قرار داده که شاید نمونههای نزدیک به آن را در زندگی واقعی خود هیچگاه ندیدهاند.
رابطه او با مریم (ماریا) نیز عالی از کار درآمده که نقش مهمی در شکلگیری دنیای مورد نظر پناهی و رسول نجفیان داشته است. پایان تلخ و غمانگیز دو مرغابی در مه نقطه قوت آن است که مخاطب تا مدتی تلخی آن را با همه وجودش حس میکند. اثر یاد شده نمونه درخشانی از تئاتر تلویزیونی با استفاده از نمایشنامهای ایرانی است که بخش مهمی از ماندگاریاش از آن نشات گرفته است.
سوزنبانان
داریوش مؤدبیان بدون شک یکی از چهرههای مهم و تاثیرگذار تئاتر تلویزیونی است که کارهای درخشانی را در این حوزه خلق کرده است. «سوزنبانان» یکی از مهمترین آنهاست که براساس نمایشنامهای از نویسنده ایرلندیتبار (برایان فیلان) ساخته شده است. مؤدبیان که خود مترجم نمایشنامه هم بوده در کنار علی نصیریان نقش سوزنبانهای پیر راهآهن را در آستانه بازنشستگی ایفا کردهاند. نمایشی آرام با ریتمی کند که بشدت به دو شخصیت محوری خویش متکی بوده و پایان فوقالعادهای هم دارد. علی نصیریان در دوران اوج بازیگریاش در دهه 60 با یک گریم متقاعدکننده در نقش یکی از این سوزنبانها ظاهر شده و بشدت در تیپسازی موفق نشان داده است که البته بازی خوب مؤدبیان هم آن را کامل کرده است. سوزنبانان از معدود تلهتئاترهای سیماست که بارها پخش شده و در دورههای مختلف زمانی همچنان بینندههای ثابت خود را داشته است.
به سوی دمشق
حمید سمندریان بهعنوان یکی از ستونهای تئاتر ایران که نمایشهای درخشانی را کارگردانی کرده، تئاتر تلویزیونی «به سوی دمشق» را براساس نمایشنامهای از آگوست استریندبرگ سوئدی کارگردانی کرده است. داستان به سوی دمشق که از شبکه 4 پخش میشد، درباره انسانی ناشناس است که برای یافتن پاسخ پرسشهای خود به سفری طولانی میرود و در این مسیر به سلوک میرسد. نمایشنامهای سخت و پیچیده با مفاهیم فلسفی که در دستان توانای سمندریان به نمایشی تاثیرگذار تبدیل شده که بدون شک پرویز پورحسینی در نقش ناشناس نقش مهمی در این رابطه داشته است. سمندریان با بهرهگیری از دکورهای متفاوت، 20 فضای مختلف را خلق کرده که در آن حدود 90 بازیگر حضور دارند.
باجناقها
«باجناقها» را میتوان بهترین تلهتئاتر کمدی تلویزیونی در 30 سال گذشته لقب داد. این تلهتئاتر که از شبکه یک پخش میشد نشان میدهد آنچه در اینگونه آثار به چشم میآید خلاقیت است که حرف اول و آخر را میزند. مؤدبیان در اینجا سراغ قصهای ساده و همه فهم رفته و آن را بدون لکنت تا آخر پیش میبرد. قصه دو باجناق هممحل که زندگی سادهای داشته و شام آخر هفته را مهمان یکدیگر هستند، اما به مرور به واسطه چشم و همچشمیها سفرهها رنگینتر شده و به همان نسبت سادگی و صمیمیت از آن پر میکشد. مؤدبیان برای روایت این قصه ساده از گفتار متن، بهترین استفاده ممکن را برده و بخش مهمی از شرح صحنهها را از این طریق بیان میکند. پیام اخلاقی مستتر در باجناقها نیز به واسطه لحن شوخ و طنازانهاش، گل درشت جلوه نکرده و به دل مخاطبان مینشیند.
حضور اکبر عبدی و رسول نجفیان در کنار آزاده پورمختار و سوسن مقصودلو در چهار نقش اصلی کار در کنار یک حسین محباهری به یادماندنی در نقشهای مختلف کوتاه، از دیگر نقاط قوت باجناقهاست که در پخش نخست خود در سال 1366 بینندگان تلویزیونی را شوکه کرد! زیرا در آن ایام کمتر کارهای کمدی روی آنتن دو شبکه تلویزیونی وقت میرفت و آنهایی هم که ساخته میشد به کل با فضای باجناقها تفاوت داشت. استفاده از نقاشی به جای دکور نیز ایده خلاقانهای برای سادهتر و کمهزینهتر کردن باجناقها بود که فضای کارتونیاش را تشدید میکرد.
بازپرس وارد میشود
یکی از خاطرهانگیزترین نمایشهای تلویزیون تلهتئاتر «بازپرس وارد میشود» است که اوایل دهه 70 در سه قسمت روی آنتن شبکه دوم سیما رفت و با استقبال گرم مخاطبان هم روبهرو شد. نمایشنامه جی.پی.پریستلی با جشنی کوچک در خانه سیاستمداری به نام آرتور بریلینگ آغاز میشود که در خلال آن بازپرسی به خانه آنها وارد شده و درباره دختری به نام اوا اسمیت تحقیق میکند. هریک از اعضای خانواده از آرتور، همسر، دختر، داماد و تنها پسرش در بازجوییها اقرار به نقشی غیرمستقیم در کشته شدن دختر میکنند.
پس از رفتن بازپرس، آرتور تلفنی از قلابی بودن بازپرس و در راه بودن بازپرس واقعی برای تحقیقات پیرامون قتل دختری جوان مطلع میشود. در این نمایشنامه درخشان با گناهان ریز و درشت خانوادهای مواجه میشویم که هریک نقشی در مرگ اوا اسمیت داشتهاند بیآنکه نیت انجامش را داشته باشند. پریستلی در این نمایشنامه آینهای را روبهروی مخاطبان خویش قرار داده و آنان را به قضاوت فرامیخواند. رضا بابک که کارگردانی کار را در کنار بازی در نقش آرتور به عهده داشته بخوبی لایههای مختلف نمایشنامه را شکافته و به عصاره آن دست پیدا کرده است. ضرباهنگ تند نمایش در کنار بازیهای درخشان بابک، جمیله شیخی، فاطمه معتمدآریا و احمد آقالو، کوبندگی قصه را چند برابر کرده و قید تاریخ مصرف را از آن برداشته است.
بازرس
ادبیات غنی روسیه همواره منبعی غنی برای هنرهای نمایشی بویژه تئاتر بوده که تئاترهای تلویزیونی هم از آن مستثنا نبودهاند. یکی از بزرگترین نمایشنامهنویسان جهان، نیکلای گوگل است که همواره در آثارش رگههایی از طنزی تلخ با امضای خاص وی به چشم میخورد.
«بازرس» یکی از آثار مطرح اوست که سال 1381 توسط محمد رحمانیان جلوی دوربین شبکه 4 رفت. داستان این تئاتر تلویزیونی که جمعی از بهترینهای این عرصه را با خود دارد، در روسیه قرن نوزدهم و شهری کوچک میگذرد که به یکباره خبر میرسد بازرس کل از سنپترزبورگ به آنجا میرسد. این خبر مسئولان شهر را سخت به تکاپو میاندازد تا مشکلات شهرشان را بپوشانند.
در این میان مردی نیرنگباز که بتازگی وارد شهر شده به اشتباه با بازرس اشتباه گرفته میشود و مرد نیز از موقعیت پیشآمده نهایت استفاده را به نفع خویش میبرد. سوءتفاهم را میتوان تم اصلی این نمایشنامه مشهور به حساب آورد که چرخ قصه را به حرکت درآورده و شوخیهای گزنده درخشانی را شکل میدهد.
رحمانیان تا حدود زیادی سعی کرده با وفاداری به نمایشنامه به حال و هوای خاص آن نزدیک شود که در این زمینه هم تا حدود زیادی موفق بوده است. بازیهای درخشان و تماشایی مهدی هاشمی و احمد آقالو از مهمترین نقاط قوت بازرس هستند که ریزهکاریهای بسیار در بازیشان به چشم میآید.
از دیگر کارهای شاخص رحمانیان میتوان به تلهتئاتر «نکراسوف» اشاره کرد که آن اثر هم در مواجهه با مخاطب بسیار خوب درخشید و بازی فوقالعاده فرهاد آئیش و زندهیاد احمد آقالو هنوز نقطه ثقل این تلهتئاتر ستودنی است.
محمد جلیلوند / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: