مردم آن را از خدا میخواهند یا به کسانی که به خدایشان نزدیکترند میگویند، واسطه شود. البته برای برآورده شدن حاجتها گاهی مردم عادی که قدرت ماورایی ندارند و فقط عزم بالایی و دل بزرگی دارند هم میتوانند دست به کار شوند و گرهی را باز کنند اگر بخواهند.
برای برآورده شدن حاجت، کارهای زیادی انجام میدهند بخشی از آنها پیش از حاجت روا شدن و بخشی هم در قالب نذر میماند برای پس از آن.
مزاحم تلفنی که هر چیزی را دستمایه ایجاد مزاحمت قرار میدهد، این بار موضوع برآورده کردن نیاز را انتخاب کرده است و پرسیده اگر میتوانستید نیاز یا خواسته یا دعای مردم را برآورده کنید، کدامها را برآورده میکردید؟
برای اینکه مزاحمتها خیلی هم تصادفی نباشد، تصمیم میگیرد با کد 028 آغاز کند و سراغ قزوینیها برود و بپرسد اگر میتوانستید حاجت مردم را برآورده کنید، کدام را انتخاب میکردید؟ و ببیند مردم قزوین دلشان میخواهد چه تغییری در زندگی خودشان و چه تغییری در زندگی دیگران داده شود.
مریم محمدپور
852ـ ـ ـ33
زن جوانی است که تازه از مجلس ختم به خانه رسیده است. او یکی از نزدیکانش را از دست داده است؛ داماد خانواده را. او البته ابتدا به این موضوع اشاره نمیکند و ماجرای یک آرزوی دیگر را پیش میکشد: دلم میخواهد آقا امام زمان ظهور کند. اگر هم به فرض محال یک روز قدرت برآورده کردن حاجتی داشتم، حتما اول این یکی را راست و ریس میکردم.
اما کار به اینجا ختم نمیشود: کاری میکردم مردم نسبت به یکدیگر خوشبین باشند و با احترام به هم نگاه کنند و این همه مردهپرست نباشند. اینها را برای این میگویم که تازه از مجلس ختم بیرون آمدهام، دامادمان بود، حدودا پنجاه ساله و کاملا سرپا. صبح بیدار شده، صبحانه خورده، حمام رفته و خودش را شسته، اما دم در حمام ماجرایش تمام شده. چه مجلس باشکوهی داشت، اما کاش به جای مجلس ختمش، مردم زندگیاش را باشکوه میکردند.
همان شماره
مبینا دختر هشت ساله همان خانمی است که میخواست کاری کند مردم مردهپرست نباشند.
ـ اگر بتوانم کاری میکنم که در درسهایم موفق باشم.
ـ چطوری موفق میشوی؟
ـ همهاش 20 بگیرم.
ـ چه دعای همکلاسیهایت را برآورده میکردی؟
ـ که در درسشان موفق باشند و مشکلی در خانوادههایشان پیش نیاید.
ـ تا حالا شده یکی از همکلاسیهایت مشکل خانوادگی داشته باشد و به تو بگوید؟
ـ نه.
ـ کاری میکنی که خانوادهات یک کار که تو دوست داری انجام بدهند؟
ـ بله، دوست دارم.
ـ چه کاری مثلا؟
ـ (مکث میکند) نمیدانم.
271ـ ـ ـ33
پسر نوجوانی است، حدودا پانزده ـ شانزده ساله و رشته تجربی میخواند. میگوید: سوال سختی است، اما فکر میکنم همه همسن و سالهای من دوست دارند که در درسهایشان موفق باشند. من هم همان اول کاری سعی میکنم همین دعا را اجابت کنم، برای جامعه، اما جنس دعایی او که مستجاب میکند ارتباط مستقیم به علم ندارد: کاری میکنم اوضاع جامعه بهتر شود. روزانه کلی فقیر دست به آسمان دعا میکنند که مشکلاتشان حل شود، اگر در این موقعیت باشم، حتما مشکلات آنها را حل میکنم، اصلا کاری میکنم که دیگر فقیر نداشته باشیم.
540ـ ـ ـ33
اول تاکید میکند که چیزی نمیخواهد، اما وقتی تازه متوجه سوال میشود و میفهمد خودش میتواند حاجتی را برآورده کند، دست پایین را نمیگیرد: «اول از همه اهل شدن بچهها؛ کاری میکنم که بچهها، بخصوص پسربچهها منحرف نشوند و به راه خدا و پیغمبر و قرآن بروند، دوم هم ازدواج کردن و عاقبت بهخیر شدن جوانها را انتخاب میکنم.»
او سپس سراغ بچههای خودش میرود: «پدر و مادرها همیشه موفقیت بچههایشان را میخواهند، من هم همین را میخواهم که بچههایم از لحاظ دینی و علمی رشد کنند و یاد بگیرند به دیگران کمک کنند، حتما کاری میکنم این اتفاق بیفتد، البته اگر در چنین موقعیتی که شما میگویید، باشم.»
951ـ ـ ـ33
لحن صدا و خندههای پیاپیاش میگوید سن و سال چندانی ندارد.
ـ حاجتی که انتخاب میکنم این است که همه بشریت آرزوهایشان برآورده شود.
ـ این انتخاب خوبی است، فقط کمی در آن «جرزنی» دیده میشود.
ـ خب، صبر کن، آرزوی دیگر انتخاب میکنم... آها! کاری میکنم ظلم و ستم از بین برود.
ـ چطوری؟
ـ کشورهایی را که بد هستند نابود میکنم!
053ـ ـ ـ33
سروصدایی از اطرافش به گوش میرسد که معلوم نیست تلویزیون روشن است یا صدای بازی بچههاست. او اما طوری حرف میزند که گویی در خلأ است و واقعا قدرت استجابت دعا به او داده شده است، البته قبل از خداحافظی ظاهرا متوجه واقعیت میشود و میگوید: «شما دعا کنید خدا واقعا این قدرت را به من بدهد تا بتوانم دعاها را مستجاب کنم.»
حاجتهای با اولویتش هم یکی دو تا نیست. او اولین حاجتش درباره دوستش است: «اول از همه کاری میکنم بهترین دوستم به همه آرزوهایش برسد.»
وقتی این خانم برای خودش هم دعایی دارد، باز نفعش به دیگران میرسد: «در مورد خودم کاری میکنم که آنقدر دیدم باز شود که از روی ظاهر آدمها قضاوت نکنم و باطن آنها را ببینم.» یا میگوید: «من نمیتوانم غم کسی را ببینم، کاری میکنم که هیچ کسی غم نداشته باشد» و البته «آنقدر دلم زنده باشد که همیشه بتوانم ببخشم.»
795ـ ـ ـ33
دیدش با سایر کسانی که مزاحم تلفنی با آنها حرف زده، درباره ریشه مشکلات متفاوت است، آنقدر که وسط صحبتهای مزاحم تلفنی هیجانزده شده و میپرسد: «شما معلم هستید؟» اما او «مشاور» است.
با توجه به اینکه پدر یک دختر ده ساله است نباید پیر باشد اما حرفهای پختهای میزند: «چیزی که مدنظر من است، دانایی مردم است. اگر قدرت داشته باشم، حتما کاری میکنم که مردم دانا شوند. خیلی از مشکلات اجتماعی ناشی از نبود آگاهی است مثل بسیاری از طلاقها، عمده بزهها، اعتیاد و خیلی چیزهای دیگر. ما باید در شهرهایمان سیستمهایی داشته باشیم که مدام به مردم آگاهی بدهد، این آگاهی باید مستمر باشد و صحیح. مثلا اگر پدر و مادر آموزش ببینند که چگونه با هم خوب باشند و چگونه با فرزندشان رفتار کنند، بخش زیادی از مشکلات جامعه امروز ما رفع میشود.»
همان شماره
صهبا دختر ده ساله آقای مشاور است. اگر مزاحم تلفنی پیش از او، با پدرش حرف نزده بود تعجب میکرد که این دیگر چه جور بچهای است و چرا آرزوهایش همه برای بقیه است، اما حالا شرایط عادی به نظر میرسد:
ـ چه حاجتی را برای خودت برآورده میکنی؟
ـ کاری میکنم مشکلات کشورمان حل شود. مشکلات مردم حل بشود و مردم به هر آرزویی که دارند، برسند.
ـ مثل چی؟
ـ مثلا کسی مریض نباشد.
ـ صهبا جان برای خودت هیچ حاجتی برآورده نمیکنی؟
ـ چرا، کاری میکنم که من و مامان و بابام خوشبخت باشیم.
254ـ ـ ـ33
درباره خودش بیشتر از جملات مبهم استفاده میکند و حاضر نیست توضیحی درباره جزئیاتش بدهد.
ـ درباره شغلم، دلم میخواهد یک اتفاقی بیفتد، همان را برآورده میکنم.
ـ چه اتفاقی؟
ـ خب در دل همه چیز جزئیات وجود دارد، اما همه چیز را که نمیشود گفت. یک چیز دیگر هم میخواهم که حاجت مهمی است، این حاجت را هم حتما برآورده میکنم؛ من مجرد هستم و دلم میخواهد با همسر ایدهآلم زندگی خوبی داشته باشم.
ـ همسر ایدهآل شما فرد خاصی است یا ویژگیهایش را انتخاب کردهاید؟
ـ چیزهایی در ذهنم هست که نمیگویم.
ـ حاجتی را برای جامعه انتخاب نمیکنید؟
ـ چرا. کاری میکنم بشریت سر عقل بیاید.
ـ دقیقا یعنی چطور؟
ـ یعنی هی اشتباه نکنند و باوجدانتر شوند.
ـ و؟
ـ آها، انتخاب کردم... کاری میکنم، هیچ جنگی اتفاق نیفتد و همه جنگها تمام شوند، این بهتر شد.
863ـ ـ ـ33
ـ اگر قدرتش را داشته باشید، چه دعایی را برآورده میکنید؟
ـ آیتالکرسی، دعای توسل و زیارت عاشورا.
ـ منظورم دعایی است که برای خودتان باشد.
ـ روز قیامت روسفید باشم.
ـ برای بقیه چطور، برای آنها چه دعایی برآورده میکنید؟
ـ که به راه حضرت محمد و ابراهیم خلیل بروند.
چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد