پژوهشگاه علوم انسانی طی نشستی برگزار کرد

بررسی جامعه‌شناختی پدیده شدن «مرتضی پاشایی»

نگاه سیاسی به رخدادی اجتماعی

«مرتضی پاشایی» زیر ذره‌بین جامعه‌شناسی

اظهار نظر درباره حواشی درگذشت مرتضی پاشایی، حضور جمعیتی گسترده در مراسم تشییع او و مباحثی که اساس آن را «چه شد که چنین شد» تشکیل می‌دهد، چه در میان افراد به اصطلاح عام و چه در میان اشخاص اصطلاحاً خاص هنوز هم خوانندگان، نویسندگان و گویندگانی دارد و در انواع رسانه‌های خبری و یا اجتماعی مبحثی زنده است. فرزند شهید بهشتی، یکی از کسانی است که به همین بهانه، بتازگی در این باب یادداشتی منتشر کرده است. جام جم سرا به منظور اطلاع رسانی به خوانندگانش آن را در ادامه بازنشر می‌کند.
کد خبر: ۷۴۲۳۴۵
«مرتضی پاشایی» زیر ذره‌بین جامعه‌شناسی

جام جم سرا به نقل از شرق: حالا که بیش از یک‌هفته از درگذشت جانگداز مرتضی پاشایی، خواننده جوان پاپ کشورمان می‌گذرد، شاید امکان فاصله گرفتن از وقایع و تلاش برای فهم ماهیت آن آسان‌تر باشد. در این یادداشت کوتاه ادعای ارایه تحلیلی جامع ندارم، هرچند شاید بضاعت آن را هم نداشته باشم. بنابراین، چند نکته‌ای را که به نظرم رسیده به طور خلاصه مطرح می‌کنم تا مانند صدها نوشته دیگری که طی این‌مدت‌ کوتاه شاهد انتشارش بوده‌ام، مورد نقد صاحبنظران قرار گیرد.


1- درگذشت پاشایی، با مقدمات دردناک و سرانجام به‌یادماندنی‌اش، بحث‌های زیادی در میان گروه‌های اجتماعی مختلف، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی پدید آورد.
نفس درگرفتن این مباحثات، فارغ از ارزیابی‌های مختلفی که می‌توان درباره آن ارایه کرد، حاکی از یک‌تحول مهم اجتماعی است: جابه‌جایی مرجعیت‌های اجتماعی و دگرگونی کیفی‌ و‌ کمی در شیوه‌های خردورزی. گستره جغرافیایی این گفت‌وگوها که بسیار فراتر از پایتخت رفت و بروز آن در شهرستان‌های کوچک و بزرگ نیز مشاهده شد، ارتقای محتوای گفت‌وگوها که از سطح ابراز تاسف و بیان تاثر گذشت و به عمق تحلیل بخش‌ها و ابعاد مختلف ماجرا رسید، کمرنگ‌شدن اهمیت مرزبندی‌های سیاسی و جناحی و پذیرش ورود به گفت‌وگویی عقلایی فارغ از کلیشه‌های رسمی و پیشی گرفتن وقایع و مباحث از متولیان تبلیغات رسمی، نشانه‌های روشن چنین تحولی است.
دیگر کسی منتظر نماند ببیند به‌ عنوان مثال صدا‌و‌سیما چگونه شخصیت و درگذشت پاشایی و وقایع بعد از آن را تعریف می‌کند تا موقعیت ذهنی خود را نسبت به آن تنظیم کند. دیگر جبهه‌بندی‌ها و مرزبندی‌های تصنعی (جوان/سالخورده، زن/مرد و نسل اول/دوم/سوم/چهارم و...) مانع گسترش گفت‌وگوی عمومی نشد. نقش چهره‌های اجتماعی و به‌خصوص سیاسی نیز در این رابطه بسیار کمرنگ بود.
بخشی از آن به تحول مورد اشاره باز می‌گردد و بخشی به دور‌بودن سیاست‌ورزان حرفه‌ای ما از آنچه خارج از حلقه‌ها و محفل‌های محدود پیرامون‌شان در متن جامعه در جریان است. البته این فاصله تحلیلی را از ‌مدتی‌‌پیش و از زمانی که هیچ‌گونه کنش و واکنشی در قبال مسایل اجتماعی (از قبیل مسایل کارگری، عمیق‌تر شدن فاصله میان ثروتمندان و اقشار کم‌درآمد و پدیده رو‌به‌گسترش کودکان خیابانی) از سوی سیاستمداران ما دیده نشده، می‌شد مشاهده کرد.


2- یکی از مناقشات، حول این پرسش شکل گرفت که آیا واکنش اجتماعی در قبال درگذشت این هنرمند منتظره بود یا خیر؟

شاید دوستداران پاشایی که در فضای مجازی با یکدیگر ارتباط پیدا کرده بودند، گمان نمی‌کردند مابه ازای واقعی‌شان به لحاظ کمیت این قدر زیاد و به لحاظ کیفیت این‌قدر متنوع باشد

بیش‌تر نظرات بر غیرمنتظره بودن این واکنش بود و البته برخی هم عقیده داشتند این واکنش برای نسل جوانی که پاشایی و هنرش را می‌شناختند، غیرمنتظره نبود و کسانی دچار شوک شده‌اند که از آنچه در میان بخش‌های بزرگی از نسل جوان می‌گذرد، بی‌خبرند.
به نظر من برخی از این بحث‌ها بر اساس مبنای درستی صورت نگرفت. در اینکه بیشتر افراد از کثرت حضور افراد در مراسم‌ یادبود و تشییع تعجب کرده بودند؛ کمتر تردیدی وجود دارد. اگر بحثی هست بر‌سرعلل شکل‌گیری این تجمعات است.
شاید دوستداران پاشایی که در فضای مجازی با یکدیگر ارتباط پیدا کرده بودند، گمان نمی‌کردند مابه ازای واقعی‌شان به لحاظ کمیت این قدر زیاد و به لحاظ کیفیت این‌قدر متنوع باشد.


3- آنچه از منظر جامعه‌شناسی سیاسی در‌خور‌ توجهی ویژه است پررنگ‌ شدن روزافزون نقش مردم پس از انقلاب اطلاعاتی و ارتباطی است که موج‌های آن، جامعه ما را هم فرا گرفته است. کسانی که این تحول مهم و سرنوشت ساز را درک کنند، می‌توانند از سرمایه اجتماعی و اعتماد شهروندان بهره ببرند.


4- مهم‌ترین ویژگی متمایز فرهنگ سیاسی و اجتماعی دوران ما، پذیرش تنوع و تعدد اعضای جوامع در انتخاب شیوه زندگی‌شان است. پذیرش این واقعیت محوناشدنی توسط برخی، به‌معنی به رسمیت‌شناختن تنوع الگوهای زیستی است. از‌همین‌رو، نهادهای سیاسی مانند مجلس نمایندگان، می‌تواند در نهایت نماینده اقلیتی از جامعه باشد و نه آینه تمام‌نمای آن.
در یکی از مناظره‌های انتخاباتی سال 88 که در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد، قرار بود نماینده هر کاندیدا سخنی کوتاه درباره مهم‌ترین مساله‌ای که به نظرش می‌رسد ارایه کند. در آنجا گفتم که حقیقت مطلب این است که تمام اختلاف‌نظرهای ما با کاندیدای رقیب در یک چیز خلاصه می‌شود: ما خواهان به رسمیت شناختن پلورالیسم هستیم در حالی که طرف مقابل وقعی به‌آن نمی‌نهد. به گمانم گذشت زمان نشان داد که آن گفته، صادق بوده است.


5- شاید مهم‌ترین درسی که درگذشت پاشایی از این منظر در‌ پی دارد، این است که امروز برای فهم تحولات پیرامونمان لازم است از مرزهای رایج عرصه سیاسی مانند اصلاح‌طلبی و اصولگرایی عبور کنیم و واقعیت متکثر جامعه را در سیاست‌ورزی‌ها لحاظ کنیم. این هم طبعا نوعی سیاست‌ورزی است، اما گونه‌ای که سیاستمداران ما کمتر با آن آشنا هستند: «سیاست جامعه‌محور».
در این گونه سیاست‌ورزی، نخبگان سیاسی نه برای جهت دادن به آرای مردم در ایستگاه‌های انتخاباتی، که در جهت فهم مطالبات مردم و چگونگی تحقق آن با یکدیگر رقابت می‌کنند. اینجا دیگر مردم سیاهی‌ لشکر این یا آن اردوگاه سیاسی نیستند بلکه میداندار اصلی تعیین سرنوشت خودشان هستند (سیدعلیرضا حسینی‌بهشتی)


*انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانه‌های داخلی و خارجی در «جام جم سرا» لزوماً به معنای تایید یا رد محتوای آن نیست و صرفاً به قصد اطلاع کاربران بازنشر می‌شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۶
رامین
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۰۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
۰
۰
ضمن تسلیت به خانواده پاشایی عزیز ، من خوشحالم كه این مساله باعث شد مطالبی نوشته بشه كه مسئولان بدانند نسل جوان مثل اونها فكر نمی كنه و باید دركشان كرد
میترا
Iran, Islamic Republic of
۱۵:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
۰
۰
با نظر آقا رامین موافقم
ستاره
United States
۰۱:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
۰
۰
اصلا اینقدر تحلیل روانشناسانه وجامعه شناسانه لازم نیست فقط كافیست ترانه هاشو گوش كنید باهمه فرق دارند
salman
United Kingdom
۰۶:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
۰
۰
واقعا تحلیل قشنگی بود كاش بیشتر تو این جامعه جوان رو درك میكردند...
محمد
Netherlands
۱۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
۰
۰
من خودم از طرفداران پرو پا قرص پاشایی بودم و هستم، ولی باید بدونید یكی از مهم ترین دلایل این حضور گسترده این بود كه میخواستن بگن فاصله بین رسانه و اون چیزی كه رسانه ازش به عنوان هنرمند محبوب یاد میكنه و از صدا و تصویرش استفاده میكنه با واقعیت و اون كسانی كه هنرمند محبوب هستن خیلی زیاده. ما بارها و بارها تو مراسم ها و جشن ها تو رادیو و تلویزیون میشنویم صداها و تصویر های تكراری و بعضأ ناشناخته رو (با احترام به سازنده این اثر) به عنوان مثال : آی نسیم سحری صبر كن..... الان همه ما و شما از بچگی این آهنگ رو به كرات شنیدیم و حفظیم ولی چند بار تو اعیاد صدای خواننده هایی مثل یگانه چاووشی فرزین صفوی علیزاده و .... رو شنیدیم؟ مردم میخواستن بگن محبوب اوینه كه تو دل مردم جا باز كنه ولو با یه آلبوم مجاز و چند تك آهنگ بدون مجوز یا با مجوز!!! و همه تر از اون میطلبه وزارت ارشاد نگرشش رو نسبت به صدور مجوز و اجازه انتشار آهنگ ها تغییر بده و بدونه كه حتی اگه به كسی مجوز نده اون شخض یا اون اثر اگه بخواد تأثیری رو مردم بذاره میذاره. صد البته كه مرتضی پاشایی ترانه هاش مشكلی نداشت و خواننده مجازی بود ولی هیچ وقت به اندازه اون چیزی كه لیاقتش رو داشت و حقش بود تو رسانه بهش توجه نشد !!
سوماترا
Iran, Islamic Republic of
۲۱:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۵
۰
۰
آقای سید علیرضا حسینی بهشتی اگر اهل تحلیل بود تكلیف درستی برای خودش در فتنه 88 تعیین میكرد. خوب شد آقای پاشایی مظلومانه فوت شدن تا امثال آقای بهشتی برای ترویج پلورالیسم بازار گرمی كنند! البته از تفكر پلورالیستی تحلیل گری بهتر از ایشون هم در نمی یاد!

نیازمندی ها