کدام نما از «جدایی...»، «درباره الی» و یا دیگر فیلمهای اصغر فرهادی پس چشمان بسته سهیلا جورکش نقش بسته که بعد از شنیدن صدای کارگردان محبوبش خطاب به او میگوید: «یاد فیلمهایتان را در ذهن دارم، چقدر پراحساس، چقدر لطیف، چقدر قشنگ...»
بعد از ظهر یکی از روزهای پایانی آبان ماه بیمارستان چمران تهران میزبان کارگردان صاحبنام سینمای ایران است. اصغر فرهادی برای عیادت همشهری خود راهی شمال شرق تهران شده تا بعد از چند باری که با قربانی اسیدپاشی اصفهان تلفنی صحبت کرده، در کنارش قرار بگیرد و صدایش را بشنود و حرفهایش را بگوید.
سهیلا با چشمانی که در پس باندهای سفید پنهان شدهاند، پیش از ورود فرهادی به فیلمهای او میاندیشیده، به احساس جاری در آثار این کارگردان و خود، حالا سرشار از حس و شور است. شادی حضور فرهادی، رنگی به صدای سهیلا میبخشد. پدر از آسیبی میگوید که بر پیکر دخترش وارده شده: «اصغرجان ایشان از قسمت پاهای راست و چپ، دستهای راست و چپ، سرشانهها، پشت گردن، گوش چپ و صورت و پیشانی آسیب دیدهاند.»
سهیلا سخنان پدر را ادامه میدهد: «سمت چپ که رو به شیشه ماشین بود بیشتر آسیب دیده...»
فرهادی یادی از صحبت تلفنیاش با سهیلا میکند و میگوید: «این اتفاق، با همه سختیها و مشکلاتی که برای شما و خانوادهتان از یک طرف داشته، ولی بزرگی و مقاومت شما را هم به همه نشان داده، روزهای اول که در اوج این ماجرا پای تلفن به من گفتید، امیداورید این قدرت و این استقامت شما برای زنان دیگری هم که دچار چنین ظلمی شدهاند الگو باشد، احساس کردم چه انتخاب زیبا و بزرگی کردهاید، این که بجای ناله و گلایه و نفرین امیدوارانه به نجات کسانی فکر میکنید که گرفتار این مشکلاند و شاید هیچ کجا هم اسمی و خبری از آنها نیست، نشان از بزرگی روح شما دارد.»
او با اشاره به اینکه افکار عمومی هنوز این ماجرا و سرنوشت سهیلا و دیگر قربانیان را دنبال میکند، میگوید: «بیرون از اینجا همه نگرانند و افکار عمومی هنوز منتظرند ببینند چه پاسخی به این اتفاق داده میشود. خیلیها دلشان میخواهد اگر میتوانند کمکی کنند. آرزوی من این است که مسیر سخت و رنجآور درمان زودتر و با موفقیت طی شود و از بیمارستان زودتر بیرون بیایید.»
سهیلا که چند ساعت قبل از این دیدار، آخرین عمل چشم را پشت سرگذاشته میگوید: «هیچچیز مثل چشم نیست آقای فرهادی. اگر چشم من باز شود دیگر وضعیت دست و پایم برایم مهم نیست. آنقدر قدرت دارم که پا شوم و یاعلی بگویم. تنها ناراحتی من چشمم است که خوشبختانه عمل با موفقیت انجام شده است. با خودم میگویم اگر خدا من را دوست نداشت یا تصادف میکردم و میمردم و یا سر همین جریان از بین میرفتم، اما الان زندهام و با خودم تکرار میکنم تا شقایق هست زندگی باید کرد.»
سهیلا با همه امیدی که در پس چشمان بستهاش دارد، به دنبال خیر و صلاحی است که در این اتفاق بوده. فرهادی رو به سهیلا میگوید: «این مهم است که لا به لای شتاب و سرعت وقایعی که هر روزه در این مملکت رخ میدهد مردم چنین اتفاقی را فراموش نکنند و قربانیان آن را از یاد نبرند.»
سهیلا میگوید: «آقای فرهادی اگر این اتفاق فقط به این دلیل برای من افتاده تا تنها یک نفر که ناامید است با دیدن امید من در این وضعیت به خود بیاید و به زندگی امیدوار شود، برای من کافیست. این واقعیتی است که الان جای سالمی در بدن من نمانده، اما من خوب میشوم و اگر فقط یک نفر با دیدن مقاومت من درک کند تا چه حد میتوان به زندگی امیدوار بود دل من را راضی میکند.»
سکوتی که بعد از حرفهای سهیلا بر اتاق حاکم میشود با صدای خودش میشکند: «آقای فرهادی حرفی برایم ندارید؟» و فرهادی در پاسخ میگوید: «آنقدر حرفهای خودت با ارزش است که من دیگر چیزی نمیخواهم بگویم. سهیلا خانم این بزرگمنشی شما در این روزها خیلی کمیاب است و تا وقتی که کسی در موقعیت مشابه شما و خانوادهتان قرار نگرفته متوجه آن نمیشود. این روحیه جای تبریک دارد. با روحیهای که از شما شناختم مطمئنم از پس این مشکل برمیآیی، امیدوارم با همراهی پزشکان مخصوصا چشم پزشکان عزیزی که در حال درمان چشم شما هستند، زودتر بتوانید چهره مردمی که نگرانتان بودند و هستند را ببینید.»
وقتی سهیلا از فرهادی میخواهد امضایی برایش به یادگار بگذارد، فرهادی کتاب فیلمنامههایش را که با امضا و نوشتهای به سهیلا تقدیم کرده، به او میدهد و نوشتهاش را چنین میخواند: «برای بانو سهیلا جورکش عزیز، به امید بردباریتان در برابر این ناجوانمردی، تهران آبان 93.»
فرهادی همچنین با قدردانی از خانواده سهیلا میگوید: «در تمام مدتی که در جریان اوضاع سهیلا بودم، متوجه شدم که پدر، مادر و باقی خانواده مثل پروانه دور او میچرخند و از او مراقبت میکنند.»
عصر پاییزی در حال رنگ باختن است که کارگردان صاحبنام سینمای ایران با سهیلا خداحافظی میکند. سهیلا از او میخواهد وقتی حالش خوب شد، حالش رو به راه شد و سرحال آمد، در بازگشت به فعالیتهای اجتماعی و هنری با فرهادی همراه باشد؛ دنیای هنری که به اعتقاد سهیلا فضایی است برای انجام رسالتش. (سمیه علیپور/ خبرآنلاین)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد