همان ابتدای ورود به استودیو صادق داوریفر، تهیهکننده برنامه را میبینم که گوشهای ایستاده است. او از سال 81 کار خود را در صدا و سیما آغاز و از سال 83 با برنامه «بوی گل در کوچهها» با رادیو تهران همکاری خود را شروع کرده است. داوریفر درباره ویژگیهای این برنامه میگوید: برنامه شباهنگ کاری از گروه فرهنگ و هنر رادیو تهران است که از شنبه تا چهارشنبه ساعت 22 و 45 دقیقه تا 23 و 30 دقیقه روی آنتن میرود. این برنامه با هدف معرفی فضای موسیقی بیکلام و فرهنگ بومی هر استان در قالب موسیقی تهیه میشود تا شنوندهها پس از یک روز پردغدغه ضمن گوش کردن به برنامه لحظات آرامی را بگذرانند.
معرفی مشاهیر موسیقی
به گفته داوریفر در این برنامه تلاش میشود تا مشاهیر موسیقی معرفی شوند. البته ضمن معرفی سازنده آهنگ، قطعهای از کار آنها نیز پخش میشود.
وی ادامه میدهد: بخش دیگری از برنامه به معرفی فرهنگ بومی استانها در قالب موسیقی اختصاص یافته و ما سعی میکنیم متناسب با موقعیت زمانی یا تقویم فصلی، ملی و مذهبی برنامه را اجرا کنیم. مثلا در این ماه به مناسبت فرارسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین(ع) این برنامه با محوریت آشنایی با فضای موسیقی بیکلام و معرفی مشاهیر موسیقی محرمی روی آنتن رفت.
داوریفر میافزاید: وجه تمایز این برنامه با فضاهای دیگر ترکیب افکت و موسیقی است، در این برنامه به بهانه افکت و صدای محیط، از موسیقی بیکلام استفاده میشود، به بهانه معرفی فرهنگ عامه سراغ موسیقی بیکلام میرویم. در برنامههای رادیویی از موسیقی به عنوان فاصله استفاده میشود، اما در این برنامه موسیقی مبنا و محور برنامه است و از متن و کلام گوینده به عنوان فاصله بهره برده میشود.
به گفته تهیهکننده برنامه شباهنگ در بخشهایی از برنامه هر شب شعرخوانی، داستانکخوانی، ضربالمثل و حکایت داریم.
حالا عقربه ساعت 22 و 45 دقیقه را نشان میدهد، آنونس ابتدای برنامه با موسیقی و ریتمی آرام پخش میشود. مهدی مجنونی کسمایی، گوینده برنامه صحبتهای خود را این گونه آغاز میکند: «چون به بزم دوست خواهی رفت، شبها بهتر است. به نام خدا ـ سلام، کمی بدون دغدغه همراه ما باشید.»
در ادامه هم موسیقی آرامی پخش میشود.
شعرخوانی
خورشید که رفت، چشم به راه آمدن توام بیا، هر شب بیا، از ستارهها نشان مرا بپرس، از مهتاب سراغ مرا بگیر و... این جملات آغازین برنامه است که مهدی مجنونی، گوینده برنامه میگوید و در ادامه باز هم چند موسیقی بیکلام پخش میشود.
گوینده برنامه ادامه میدهد: فرقی نمیکند شب یا روز، هوای پاییز هوای ماندن توی خانه نیست، هوای بیرون زدنه، هوای نگاه کردن به آدمهاست، آدمهایی که نه گرمای نفسگیر تابستان کلافهشون کرده و نه سرمای شدید زمستان آزارشون داده؛ پاییز فصل تماشاست، تماشای زمین و آسمون، آسمانی که صاف و گرفتهاش دیدنی و زمینی که اگر رحمی به درختانش شده باشد، رنگارنگتر از همیشه است. قدم زدن بین درختهایی که باد غریب پاییز شاخه هایش را آرام تکان میدهد، حس خوشایندی دارد و البته برگهای زرد، نارنجی و قرمز که انگار آتشی، این رنگهای تازه را به آنها داده، شاید پاییز با خودش حریقی پنهان دارد؛ حریق خزان.
معرفی شاعران و مشاهیر
مجنونی به آلبوم حریق خزان با صدای علیرضا قربانی اشاره میکند؛ آلبومی که سال 91 منتشر شده است. آهنگساز این آلبوم مهیار علیزاده و شعر قطعه مشهور حریق خزان هم از شاعر فقید فریدون مشیری است. در ادامه هم این شاعر را معرفی میکند که در کجا و چه سالی متولد شده و از چه زمانی سرودن شعر را شروع کرده است و یکی از معروفترین شعرهایش را میخواند:
«بیتو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم!»
در ادامه هم موسیقی بیکلام پخش میشود، موسیقی که کلام ندارد، اما یک دنیا حرف برای گفتن دارد. بهنظرم این نوع موسیقی به دلیل این که بدون صدای خواننده است، نیازی به تمرکز ندارد و شاید همین مساله باعث آرامش اعصاب و روان مخاطبان شود.
شبی آرامشبخش
نسیم السادات صباغان، نویسنده برنامه در پاسخ به این پرسش که در نگارش متنها به چه نکاتی توجه میشود، میگوید: به دلیل این که برنامه شب پخش میشود، باید ویژگی برنامههای شامگاهی را در نگارش متنها لحاظ کرد تا حس شب منتقل شود. متنهای برنامه شباهنگ با توجه به اتفاقات روزانه، قطعات ادبی که روی آنتن میرود، پخش میشود.
گاهی متنها به صورت غیرمستقیم موسیقی را معرفی میکند. بخش دیگری از متن و محتوای برنامه نیز بر اساس موسیقی فیلم، موسیقی نواحی ایران، موسیقیهایی که تداعیگر ویژگیهای یک کشور است، انتخاب میشود.
وی در ادامه میگوید: ما تلاش میکنیم تا ساعاتی آرام را در آن ساعت از شب برای شنوندهها فراهم کنیم، مردم بعد از یک هیاهوی روزانه نیاز به آرامش بیشتری دارند، معتقدم قطعات ادبی که در برنامه پخش میشود، میتواند این حس را القا کند.
روایت داستان فیلم
پخش روایت داستان فیلمهای سینمایی که احتمالا برای شنوندهها تداعیگر خاطرات گذشته است، نه تنها خالی از لطف نیست، بلکه هر شنوندهای را به وجد میآورد.
گوینده، فیلم «پنهان» به کارگردانی مهدی رحمانی را معرفی میکند و میگوید: شخصیت اصلی این فیلم یلدا با بازی فتانه ملکمحمدی است. یلدا با پدرش که این نقش را فریبرز عربنیا ایفا میکند، زندگی میکند. نازنین مادر یلدا مدتی است که به قصد ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر کرده است، اما این سفر با خودش ماجراهایی برای این خانواده به همراه دارد و... .
در ادامه نیز سکانسهای مهم این فیلم که دیالوگهای ماندنی و تاثیرگذاری دارد، پخش میشود. داوریفر تهیهکننده برنامه معتقد که فیلمها بهانهای است تا موسیقی فیلم را بشنویم.
داستان و حکایات
در ادامه برنامه هم داستان کوتاهی که خاطرات قصههای شب را تداعی میکند، روایت میشود که حس خوشایندی را ایجاد میکند.
مجنونی، گوینده برنامه معتقد است: به دلیل این که برنامه شباهنگ متنهای متنوعی دارد، لحن و بیان نیز باید متناسب با متن متغیر باشد. ممکن است در بخشی از برنامه لحن و بیان عامیانه شود یا بر عکس در بخش دیگر به علت خواندن شعری ادبی و کهن لحن و بیان وزین و موقر باشد. تفاوت لحن با توجه به نوشتههای متن صورت میگیرد. مثلا خواندن دیالوگهای فیلم حس و حال متفاوتی را میطلبد تا روایت داستان یا حکایت.
مریم کریمی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد