
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
این اصل مهم در حوزه سیاست خارجی در برخی پروندهها نمود بیشتری دارد. همان پروندههایی که به دلیل حساسیتهای عمومی بیشتر و پیگیریهای گسترده رسانهای، امکان روشنتر کردن برخی ابعاد پنهان عرصههای دیپلماتیک را داشته و میتواند راهنمایی برای سایر حوزهها باشد. در ایران پس از انقلاب، دستکم سه پرونده سیاست خارجی وجود دارد که به دلیل طولانیبودن و اهمیت فوقالعاده میتواند بخوبی روشن کند حمایت مردمی از دستگاه دیپلماسی و توانمندی داخلی چگونه میتواند به پیروزی کشور در سلسله تحولات دیپلماتیک منجر شود؛ پروندههایی که البته تنها عرصه نمایش دیپلماسی مردمی در تاریخ معاصر ما نبوده است.
1) تسخیر لانه جاسوسی: اولین پرونده مهم سیاست خارجی در تاریخ انقلاب اسلامی که به امضای قراردادی انجامید که بر مداخله نکردن واشنگتن در امور داخلی کشورمان تاکید میکرد، پرونده مربوط به تسخیر سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن دیپلماتهای آمریکایی بود. آمریکا در ماجرای گروگانگیری، تمام حیثیت سیاسی خود را هزینه کرد تا بتواند گروگانها را آزاد کند، اما این گروگانها تنها وقتی آزاد شدند که رئیسجمهور وقت آمریکا کرسی خود را از دست داده بود و واشنگتن حاضر شد تعهد بدهد استقلال کشورمان را زیرپا نخواهد گذاشت.
دلیل قاطعیت در مذاکرات فشرده گروگانگیری باوجود فشار شدید اقتصادی، تحریم، هجمه تبلیغاتی و حتی عملیات نظامی (واقعه طبس)، فقط و فقط حمایت تودههای مردم از دانشجویانی بود که با هدف اعتراض به سیاستهای خصمانه آمریکا، جاسوسخانه کاخ سفید را در اختیار گرفته بودند. بیتردید اگر نبود حمایت مردم و رهبر کبیر انقلاب از دانشجویان پیرو خط امام، سرنوشت این گروگانگیری مانند فرجام حرکت چریکهایی میشد که پیش از آن وارد سفارت آمریکا شده بودند، اما به دلیل فقدان بدنه اجتماعی و حمایت دیپلماسی عمومی، ناچار به ترک آن شدند. پرونده 444 روزه تسخیر لانه جاسوسی نشان داد همبستگی مردم میتواند مدعی ابرقدرتی در جهان را نیز وادار به عقبنشینی کند.
2) هشت سال دفاع مقدس: دومین پرونده مهم سیاست خارجی که بیش از هشت سال بخش زیادی از انرژی و امکانات کشور را مشغول به خود کرد، ناشی از تجاوز رژیم بعث عراق به ایران بود. صدام حسین که پنداشته بود با سقوط محمدرضا پهلوی، ایران در حالت ضعف قرار داشته و فرصت مناسبی برای تحت فشارقراردادن کشورمان به دست آمده است، کمتر از دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران حمله کرد. با این حال آنچه دیکتاتور وقت عراق فراموش کرده بود، نقش دیپلماسی عمومی در دفاع از منافع ملی کشور و اهمیت مشارکت مردمی در دفاع از میهن در برابر تجاوز خارجی حتی با وجود ناچیز بودن امکانات داخلی بود. در تمام این هشت سال و پس از آن در طول مذاکرات صلح، حمایت مردم از فرماندهان نظامی و دیپلماتهای کشور، بیگانگان را در امتیازگیری از ایران ناکام گذاشت و همین حمایت مداوم و تمامعیار در کنار پیشرفتهای نظامی، اقتصادی و سیاسی داخلی باعث شد دفاع مقدس تبدیل به تنها جنگی در تاریخ معاصر کشورمان شود که منتهی به کوچکتر شدن ایران نشد.
3) دفاع از برنامه هستهای: یکی دیگر از طولانیترین پروندههای سیاستخارجی در سه دهه اخیر، مربوط به برنامه هستهای کشورمان است. قریب به 12 سال قبل، برخی کشورهای مدعی با هدف به نتیجه رساندن اهداف خود در خاورمیانه، برنامه هستهای ایران را بهانه کردند تا پازل لشکرکشی به این منطقه را کامل کنند. با این حال هوشیاری دیپلماتهای ایرانی و قدرت درونی کشورمان باعث شد تا طرف مقابل بهجای حمله نظامی مجبور به نشستن پشت میز مذاکره شود. این مذاکره بسان سایر گفتوگوهای دیپلماتیکی که قدرتهای بزرگ صورت میدهند، همراه با انواع فشارهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی بود. کشورهای مدعی، اینگونه برنامهریزی کرده بودند که این گفتوگوها به مذاکرهای فرسایشی تبدیل شده و در فرجام مردم کشورمان خسته از فشارهای ناعادلانه، حمایت خود را از برنامه هستهای پایان داده و درنتیجه، نظام مجبور به بایگانی طرحهای خود در این حوزه شود. این همان نسخهای بود که عملیاتی شدن آن پیش از این ابرقدرت رقیب واشنگتن را نیز از پا درآورده بود.
با این همه با گذشت بیش از یک دهه از گفتوگوهای صورت گرفته، نه فقط مردم کشورمان حمایت خود را از برنامه هستهای کاهش ندادهاند، بلکه با دفاع از تیم مذاکرهکننده، چنان اعتباری به مواضع رسمی نظام در فرآیند این مذاکرات پیچیده بخشیدهاند که اکنون شش قدرت جهانی طرف مذاکره با ایران چارهای جز تمکین به حقوق هستهای کشورمان پیشروی خود نمیبینند. برگزاری تجمعهای مختلف در حمایت از حقوق هستهای، شعارهای پیاپی در حمایت از این برنامه در مناسبتهای گوناگون و همزمان، دفاع از مواضع قاطع دولت دراینزمینه سالهاست نقشه کشورهای مدعی را نقش بر آب ساخته و جلوی هر بهانهای را برای افزودن بر فشارها به کشورمان گرفته است.
***
نگاهی گذرا به این سه پرونده طولانیمدت و مهم دیپلماتیک در تاریخ جمهوری اسلامی نشان از آن دارد که هرگاه دیپلماسی مردمی، همجهت با دیپلماسی رسمی کشور قرار گرفته، پیروزی و موفقیت برای کشور به ارمغان آمده است. این دیپلماسی مردمی هم در تجمعات و جهتگیریهای رسانهای داخلی مشهود است و هم در تحمل مصائب حاصل از فشارهای وارد آمده بر کشور و همجهاد در مسیر موفقیتهای علمی و تکنولوژیکی که همه آنها در فرجام ضامن پیروزی دیپلماتیک کشورمان بوده و هست.
بیتردید در آینده نیز نظام سیاسی درگیر پروندههای دیپلماتیک دیگری خواهد بود که ممکن است اهمیت برخی از آنها از آنچه اشاره شد، کمتر نباشد. موقعیت منحصر به فرد ایران در منطقه، چنین امری را گریزناپذیر میسازد. با این وجود تا زمانی که حمایت مردمی از دستگاه دیپلماسی ادامه داشته باشد و مردم حضور خود در این عرصه را حفظ کنند، هیچ یک از این پروندهها ـ با همه هزینههایی که دارد ـ نخواهد توانست استقلال ایران را تهدید کند. این درسی است که تاریخ به مردم این سرزمین داده که تنها با حفظ اتحاد و هوشیاری میتوانند دستهای نامحرم را از ایران دور نگه دارند.
یوسف آبشاریان / گروه سیاسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: