جام جم سرا: در مورد مدارس شلوغ هم اگر نشود دانشآموزان مازادش را به مدرسهای نزدیک فرستاد، نسخه تحصیل در کانکس پیچیده میشود و وقتی هم مدرسهای فرسوده است و بیم آن میرود بر سر دانشآموزان خراب شود این کانکس است که از راه میرسد.
کانکس یک چهاردیواری آهنی است با چند پنجره کوچک که زمستانها سرد است و تابستانها گرم همچون کوره (البته اگر کولری کوچک مثل برخی کانکسها هوای خنک را به درون ندمد که البته اغلب چنین است) و یک تخته (گچی یا ماژیکی) چسبیده به پیشانیاش که با اغماض میشود نام کلاس درس بر آن گذاشت.
تحصیل در کانکس یک راه اجباری است، یگ گزینه از سر ناچاری و البته یک اقدام با چشماندازی بد که نابسامانیها را به رخ میکشد. با این حال وجود کانکس در برخی نقاط همچنان فرصتی مغتنم برای درس خواندن است، مثل روزی که کانکس جای مدارس چادری در خوزستان را گرفت و مهر گزارش داد موجی از شادی میان دانشآموزان و معلمان رنج کشیده مدارس چادری برپا شده است.
پس کانکس میتواند برخی را خوشحال کند، ولی آنهایی که از بودن کانکس در کنارشان خوشحال نیستند، بیشترند. تحصیل در کانکس گاهی نیز مایه تاسف میشود و سندی بر رسیدگیهای ضعیف به فضاهای آموزشی و گواهی بر کیفیت نامطلوب فضای درس خواندن در نقاط مختلف کشور.
خرداد 93 که باشگاه خبرنگاران جوان گزارش داد 2000 دانشآموز اهل بم بعد از گذشت یک دهه از وقوع زلزله همچنان در 13 مدرسه کانکسی مستقر در این شهر درس میخوانند، حسی آمیخته به تاسف به ما دست داد. کانکسها ساخته میشود تا در مواقع بحرانی جانپناهی برای مردم و راهی برای به وقفه نیفتادن تحصیل دانشآموزان باشد، اما این مُسکن موقتی گاهی آن قدر جدی گرفته میشود که نه فقط در روزهای بحرانی که چند سالی پس از وقوع بحران نیز همچنان مورد استفاده قرار میگیرد.
با این حال گرچه برگزاری کلاس درس در کانکسهای اغلب بیکیفیت، مجال مناسبی برای نقادی میگشاید، ولی خوب است بدانیم مدارسی در گوشه و کنار کشور وجود دارد که کانکسهای نهچندان دلچسب شرف دارد به کلاسهای درس دخمهمانند و غیراستاندارد آنها.
مدرسه منتظرالمهدی، منتظر کمک
شنیدن هیچوقت مثل دیدن نیست، دیدهها گاهی خیلی از شنیدهها بدتر است. ما شنیده بودیم در خیابان پیروزی تهران مدرسهای پسرانه وجود دارد که کهنگی و فرسودگی ساختمانش انگیزهای برای استقرار دو کانکس در حیاط آن شده تا به این طریق دانشآموزان از خطر ریزش سقف مصون باشند، ولی روزی که برای بازدید به این مدرسه رفتیم دیدهها بدتر از شنیدهها بود.
مدرسه منتظرالمهدی تهران جان میدهد برای تخریب، برای آمدن لودر و چنگ انداختن تیغههای آن به دیوارهای پوسیده ساختمان. بنای مدرسه بیشتر شبیه خانهای است مستقر در شمال یک تکه باغ، مدیر مدرسه هم میگوید اینجا در اصل باغ بوده و چند دههای است که مدرسه شده. البته دیگر از باغ خبری نیست جز چند درخت کاج پریشان که برگ و بار ریختهاند.
کانکسها در همسایگی کاجهایند؛ سفید و کوچک و البته بدون شاگرد. ما که هفته سوم مهر به این مدرسه رفتیم تحصیل در کانکس تعطیل بود، چون والدین قبل از آمدن مهر فشار آورده بودند که اجازه نمیدهند بچهها در کانکس بمانند. ولی سالهای قبل این دو کانکس پر بود از پسرهای دبستانی که از بیم ریزش سقفهای پوسیده کلاسها جایی امنتر از کانکس در مدرسه برایشان وجود نداشت.
حالا هم در مدرسه منتظرالمهدی، کانکس جایی امنتر از چهاردیواریهای فرسوده و نمور کلاسهاست. مدیر مدرسه بیتمایل نیست به یکی از این کانکسها نقل مکان کند و به هراس ریزش سقف اتاقش پایان دهد، ولی مردد است از قضاوتهای اولیا اگر بگویند مدیر از ترس ریزش سقف در کانکس سنگر گرفت و دانشآموزان را زیر سقفهای سست و پوک کلاسها باقی گذاشت.
اما کانکسهای مستقر در حیاط این مدرسه نمیتواند مدت زیادی خالی بماند، چون طاق کلاسها که البته یا اتاقی محقر است یا انباری، اگر ریزش باران و برف در تهران بیشتر شود، فرو خواهد ریخت و تنها فضا برای از سر گرفتن تحصیل همین کانکسها خواهد بود.
این مدرسه که سمبل فرسودگی است البته در پایتخت مشابه زیاد دارد و این کانکسها خواهرخواندههای کلاسهای کانکسی است که در منطقه 19 تهران نیز وجود دارد. این کانکسها همزاد همان کلاسهای پیشساخته (کانکس) است که طبق گزارش فارس، کمبود فضای آموزشی در نرماشیر کرمان را جبران میکند و به گواه عکسهای خبرگزاری ایرنا، دانشآموزان سه پایه اول ابتدایی مدرسه همت مشهد را در خود جای میدهد. سایت خبری شفقنا نیز مهر امسال عکسهایی را روی خروجیاش قرار داد که موضوعش همین کانکسهاست که از روز اول مهر 93 پذیرای دانشآموزان روستاهای قازان قایه، امیرآباد، دولت اورلان، ارک و آق توقای شهرستان مراوه تپه در شرق استان گلستان است.
کانکس با سیستم آموزشی ایران چند سالی است پیوندی تنگاتنگ یافته و حالا هرجا کلاس درس کم میآید یا از بابت مدارس فرسوده بیم خطر به جان دانشآموزان میرود استقرار کانکس اولین گزینه میشود. همین است که تازهترین آماری که سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور در اختیار جام جم قرار میدهد از وجود 2728 کلاس کانکسی در کشور حکایت دارد که اگر میانگین دانشآموزان حاضر در این کانکسها را 20 نفر محاسبه کنیم چنین معنا میدهد که نزدیک به 55 هزار دانشآموز در فضاهایی نامناسب درس میخوانند.
کمبود مدارس و کلاسهای کانکسی؛ 2یار همراه
کانکس را اگر مسکن نظام آموزشی کشور بدانیم این چهاردیواری آهنی ابزاری برای جلوگیری از بازماندن از تحصیل عدهای از دانشآموزان است که یا مدرسه ندارند، یا بافت فرسوده مدرسهشان امنیت جانیشان را تهدید میکند. اما اگر کانکس را میانبری همیشگی برای رفع کمبودهای فضای آموزشی بدانیم بیش از آن که فرصت باشد، تهدید است؛ چون به این طریق کیفیت فضای آموزشی تنزل میکند و این تنزل کمکم به عادت تبدیل میشود.
طبق اعلام سازمان نوسازی و تجهیز مدارس کشور، اکنون در ایران چهار میلیون متر مربع فضای آموزشی تخریبی وجود دارد که یعنی برای کوبیدن و ساختناش نباید لحظهای تعلل کرد، ولی چون بودجههای تخصیصیافته کفایت نمیکند، مدارس فرسوده با طمانینه و آرامش تخریب و نوسازی میشود.
این ماجرا در همه نقاط کشور تکرار میشود و در نقاط محروم و مناطق مرزی و کمتر توسعهیافته نیز سابقه دارد. اما اولین نقطه از کشور که وضعش بحرانی بوده شهر تهران است که چون زیر لفظ پایتخت ایستاده، به اسمش نمیآید.
تاکنون مسئولان آموزش و پرورش بارها اعلام کردهاند که تهران فقیرترین شهر از نظر فضای آموزشی است که ملغمهای از مدارس فرسوده، قلع و قمعی و استیجاری است. آمارهایی که مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران به این خبرگزاریها ارائه میدهد اعداد بزرگی است که عمق بحران را نشان میدهد، آمارهایی چون وجود 5000 کلاس درس غیرمقاوم در تهران که زلزله خوره آنهاست و کمبود 1500 هکتار فضای آموزشی که دو برابر فضاهایی است که اکنون وجود دارد (اکنون مساحت فضاهای آموزشی شهر تهران 750 هکتار است.)
مشکل تهران اشتیاق فراوان برای ساخت و سازهای بلندمرتبه است بیآنکه برای توسعه فضاهای آموزشی مورد نیاز ساکنان آن فکری شود. به همین علت عدهای سیستم شهرسازی تهران را به سیستم آموزشی بدهکار میدانند. یکی از این افراد مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران است که براساس نوشتههای تسنیم معتقد است اگر قانون شوراهای آموزش و پرورش اجرا میشد و شهرداریها علاوه بر عوارض نوسازی برای توسعه فضاهای آموزشی نیز از افرادی که پروانه ساخت دریافت میکنند، 5 درصد عوارض اخذ میکرد و این کار را سه سال متوالی انجام میداد، حدود 2500 میلیارد تومان جمع میشد که نیاز بودجهای برای ساخت مدارس را مرتفع میکرد.
اما چون این اتفاق نمیافتد این پولها و این خواسته دور از دسترس و زمینهای است برای باقی ماندن مدارس فرسوده، تشدید کمبود فضای آموزشی و در نتیجه برقرار ماندن کلاسهای کانکسی در تهران و نقاط دیگر.
کانکس فقط یک سازه آهنی نیست، بلکه یک سند است، تصدیقکننده کمبودها که فعلا روی عدد 2728 ایستاده و تضمینی نیست اگر چارهای برای تقویت فضاهای آموزشی کشور اندیشیده نشود، روی اعداد بزرگتری توقف کند.
مریم خباز / گروه جامعه
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد