این درحالی بود که مردم یمن روزبهروز فقیرتر و محرومتر و برعکس آنها وابستگان به رئیسجمهور و بخصوص اعضای حزب حاکم ثروتمندتر میشدند. موج اعتراضها در کشورهای عربی تا به یمن برسد، توانسته بود حسنی مبارک، دیکتاتور مصر و زینالعابدین بنعلی، رئیسجمهور تونس را سرنگون کرده و سرهنگ قذافی را هم درلیبی به مخمصه بیندازد.
جوانان یمن نیز با تجمع در میدان مرکزی صنعا تظاهراتشان را شروع کرده و نام این میدان را «التغییر» یا «التحریر» گذاشتند. این اعتراضات از چهاردهم ژانویه 2011 شروع شد و تا بیست و هفتم فوریه 2012 استمرار داشت. بارها نیروهای پلیس به مردم معترض حمله کردند یا نیروهای امنیتی معترضان را بازداشت و به زندان انداختند، اما مردمی که دیگر هیچ چیزی برای از دست داشتن نداشتند ثابت قدم در میدان ماندند و به مبارزهشان ادامه دادند. جوانان یمنی باوجود همه برخوردهای خشونتباری که با آنها میشد از ابتدا اعلام کردند انقلابشان مسالمتآمیز است. در جریان تظاهرات و راهپیماییهای یمن بود که زنان این کشور نیز فرصتی یافتند تا به جریان انقلاب پیوسته و حقوق خود را مطالبه کنند.
آمارهای رسمی نشان میدهد در جریان انقلاب یمن 2000 نفر کشته و 22 هزار نفر زخمی و هزار نفر بازداشت شدند. انقلاب یمن به اشکال مختلف اعم از راهپیماییهای خیابانی، اعتراضها و نافرمانیهای مدنی استمرار داشت و سوم فوریه 2012 به اوج خود رسید. در آن روز که روز خشم نام گرفت، نظام حاکم برخوردهای خشونتباری با مردم داشت و یک «جمعه خونین» آفرید که درجریان آن 50 نفر کشته و 240 نفر مجروح شدند. مردم معترض از همان ابتدا خواستار برکناری علی عبدالله صالح بودند، اما او به اشکال مختلف ازاین کار سر باز میزد و مخالفانش را مشتی خارجی یا توطئهگر میخواند.
با شروع اعتراضها، دو جریان عمده دریمن که از سالها پیش با حاکمیت صالح مشکل داشتند، یعنی حوثیها در صعده و جداییطلبان درعدن به این اعتراضها پیوستند. رفتهرفته قبایل یمن نیز که نقش مهمی در عرصه سیاسی این کشور دارند به معترضان پیوستند و درنهایت بخشهایی از ارتش نیز همراهی خود را با معترضان اعلام کردند. علی عبدالله صالح که چارهای جز کنارهگیری نمیدید همچنان با سماجت تمام از آن طفره میرفت تا جایی که آتش انقلاب به درون کاخریاست جمهوری رسید و در یک انفجار مهیب علی عبدالله صالح به اتفاق پنج نفر از مقامات حکومتی مجروح و روانه بیمارستانی در ریاض پایتخت عربستان شدند.
سرانجام کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با ابراز نگرانی نسبت به تحولات یمن، میانجیگری کرده و خواستار راه حلی مسالمتآمیز برای برکناری علی عبدالله صالح شدند. آنها با ارائه فرمولی مقرر کردند که قدرت از صالح به معاونش سپرده شود و در عوض پس از یک ماه رئیسجمهور کنارهگیری کرده و درنهایت خاندان علی عبدالله صالح از نوعی مصونیت قضایی برخوردار شود. این طرح مورد موافقت آمریکا و دیگر طرفهای بینالمللی نیز قرار گرفت و سازمان ملل متحد با اعزام فرستاده خود تلاش کرد تا آن را در عمل به اجرا در آورد. برخی از کارشناسان بر این باورند، اجرای این طرح که به نوعی از سوی آمریکا و عربستانسعودی تهیه شده بود، دخالتی آشکار در جریان انقلاب یمن بوده و مسیر آن را منحرف کرد، زیرا با پذیرش این طرح قدرت از رئیسجمهور به معاونش سپرده شد و در ضمن تمام زیرساختها و نهادهای دوران صالح، دست نخورده باقی ماند. از سوی دیگر این طرح موجب میشد که به جای به قدرت رسیدن جوانان انقلابی یا رهبران فکری نهضت، همان مقامات سابق به کار خود ادامه داده و تعیین سرنوشت کشور را در اختیار داشته باشند. از این رو بسیاری، دخالتهای آشکار عربستان در بحران یمن را دلیل اصلی ناکامی انقلاب یمن توصیف میکنند و میگویند ریاض از رسیدن موج بیداری اسلامی به عربستان در هراس بود و به همین دلیل تلاش میکرد با مهار انقلاب یمن از نفوذ اعتراضهای مردمی به این کشور جلوگیری کند.
تجربه بعد از انقلاب نیز نشان داد که عبدربه منصور هادی، رئیسجمهور تعیین شده برای یمن، یک متحد رام و تحت کنترل عربستان سعودی است. او برای خود یک زندگی اشرافی داشته و پیوسته برای اداره کشور از ریاض دستور میگیرد. وی به جای تکیهکردن بر نیروهای انقلابی به همان مقامات نظام سابق تکیه کرد و طی دوسال گذشته برای نوشتن قانون اساسی و استمرار جلسات مربوط به آشتی ملی تعلل به خرج داد؛ به نحوی که هنوز قانون اساسی جدید یمن نوشته نشده و برخی از گروههای تاثیرگذار نیز از روند گفتوگوهای مربوط به آشتی ملی کنارهگیری کردند.
جنبش زیدیها در شمال و جداییطلبان در جنوب از جمله دو جریان نیرومند و ریشهداری بودند که ازاین گفتوگوها کناره گرفتند. شبکه تروریستی القاعده نیز که پس از انقلاب یمن فرصتی جدید به دست آورده بود، خود را بازسازی کرده و با اقدامات تروریستی خود، کشور را به سمت ناامنیهای بیشتر سوق داد. اتفاقاتی که امروز در یمن شاهد آن هستیم بازتاب سیاستهای دیکته شده عربستان در یمن است. سیاستی که با ناکام گذاشتن انقلاب مردمی این کشور راه را برآشوب و اعتراض و درگیریهای بیشتر هموار کرده است.
محمدعلی عسگری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد