دانیال عبادی: از انشاء بدم می آمد!

به سراغ دانش‌آموز دیروز و بازیگر امروز مجموعه «معراجی‌ها» رفتیم تا درباره دوران مدرسه و خاطرات آن روز‌ها صحبت کنیم.
کد خبر: ۷۲۴۲۲۱
دانیال عبادی: از انشاء بدم می آمد!

پاییز، فصل هزاررنگ از راه رسید، با شروع ماه مهر و جنب‌وجوشی که در بین دانش‌آموزان پدید می‌آورد، خاطره سال‌های مدرسه برای خیلی از ما دانش‌آموزان قدیمی زنده می‌شود. به سراغ دانش‌آموز دیروز و بازیگر امروز مجموعه «معراجی‌ها» رفتیم تا درباره دوران مدرسه و خاطرات آن روز‌ها صحبت کنیم.

حال و هوایتان این روز‌ها چگونه است؟

خدا را شکر بسیار خوب هستم؛ به‌خصوص که در شهریور ماه هستیم که ماه بسیار خوبی است.

چرا شهریور را دوست دارید؛ چون متولد این ماه هستید؟

(می‌خندد) بله خب به خاطر همین است. با اینکه از ۵ شهریور خیلی می‌گذرد اما حس و حال خوب آن هنوز با من است.

یعنی ماه مهر را دوست ندارید؟

همه ماه‌های سال را دوست دارم. مهر خاطراتی را برای همه ما زنده می‌کند. اولین ماه پاییز همزمان می‌شود با اتفاقات علمی که همیشه با جنب‌وجوش همراه بوده است. جنب‌وجوشی که در خانواده‌ها و در میان پدر و مادر‌ها، کلاس‌‌اولی‌ها، دانشجویان و... به وجود می‌آید و روزهای متفاوتی را رقم می‌زند که اتفاق خوشایندی است.

در مدرسه چطور دانش‌آموزی بودید؟

(می‌خندد) شیطان بودم ولی مشکل انضباطی نداشتم. در دانشگاه درس‌خوان‌تر شدم و به‌تازگی مدرک کار‌شناسی ارشدم را گرفته‌ام.

در انشاهای مدرسه وقتی موضوع «می‌خواهید در آینده چه‌کاره شوید» بود، هیچ وقت نوشته بودید بازیگر؟

راستش از انشا بدم می‌آمد چون بلد نبودم بنویسم. هیچ وقت هم ننوشته بودم که می‌خواهم بازیگر شوم ولی از بچگی دوست داشتم این اتفاق بیفتد.

در مدرسه تئا‌تر کار می‌کردید؟

در دبستان کار می‌کردم و همین طور در دبیرستان که در حد‌‌ همان کار آموزشگاهی بود.

هنوز هم در برخی موقعیت‌ها دچار حس شب امتحان می‌شوید؟

تعریف حس شب امتحان برای هر کسی فرق می‌کند، برای من حسی بود توأم با ترس و استرس. وقتی شرایط ما با حسمان سازگار نباشد این اتفاق می‌افتد ولی ما در این دوره و زمانه سعی می‌کنیم حس‌هایمان را با شرایطمان سازگار کنیم.

به‌تازگی چه فیلمی تماشا کرده‌اید که در ذهنتان مانده است؟

من حدود دو ماه است که سر فیلمبرداری در سوادکوه هستم و متأسفانه آنجا امکاناتی برای دیدن فیلم ندارم. فیلم‌های زیادی دیده‌ام اما فیلمی که بخواهم بگویم دوست داشتم و شما و بقیه را به دیدن آن توصیه کنم، در حال حاضر در ذهنم نیست.

بزرگ‌ترین ترس شما چیست؟

من بسیار منطقی هستم و معتقدم که از چیزی نباید ترسید، اگر هم ترسی باشد از چیزی است که نتوان برایش دلیل و توجیهی پیدا کرد. من تمام تلاشم را برای کارم می‌کنم اما فکر اینکه راه را اشتباه رفته باشم و به نتیجه‌ دلخواهم نرسم، ترس که نه، نوعی قلقلک برایم به دنبال دارد.

این روزها مجموعه «معراجی‌ها» از شبکه اول در حال پخش است، نظرتان درباره نسخه تلویزیونی آن چیست؟

من خیلی کم و پراکنده قسمت‌هایی از کار را دیده‌ام چون فرصت نداشتم سریال را دنبال کنم و درباره داستان نسخه تلویزیونی هم اطلاع چندانی ندارم زیرا برای کار سینمایی قرارداد بسته بودم. در نسخه سینمایی، فیلمنامه با روایت داستانی که در نهایت دیده شد تفاوت داشت و فیلمنامه‌ای که من خوانده بودم با چیزی که در تدوین اتفاق افتاد، فرق می‌کرد.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

در حال حاضر در یک کار سینمایی خارج از تهران مشغول کار هستم با نام «فرمول ۱۳» و یک کار دیگر را به‌تازگی به اتمام رسانده‌ام. چهار کار نیز در نوبت اکران دارم با نام‌های «کالسکه» از آرش معیریان، «متل‌قو» مسعود نوابی، «مجرد ۴۰ساله» به کارگردانی شاهین باباپور و «کاغذ خروس‌نشان» کاری از مریم میلانی (هفته نامه سروش)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها