این روزها غرب به رهبری آمریکا پرچم مبارزه با داعش را برداشته است و اعراب نیز به این ائتلاف روی خوش نشان دادهاند. ائتلافی که تا دیروز حامی اقدامات این گروهک بود، اما امروز علیه او برنامهریزی میکند و البته هنوز از گذشته درس نگرفته و با تقسیمبندی تروریستها به تروریست خوب و تروریست بد، از تروریستهای حاضر در سوریه حمایت میکند.
گذشته از برنامههایی که غربیها پشت ائتلاف به دنبال آن هستند حضور کشورهای عربی در این جمع جالبتر به نظر میرسد. کشورهایی که علاوه بر کمک دیپلماتیک، پشتیبانی مالی از این گروهک را نیز در دستور کار داشتند. بررسی ریشههای حمایت اعراب از این گروهک و چرخش استراتژیک آنها در این باره تصویر دقیقتری از سیاستهای کشورهای عربی به دست میدهد زیرا به نظر میرسد دلایل این چرخش راهبردی با اهداف غربیها از تشکیل ائتلاف متفاوت است.
موانع ابتدایی شکلگیری ائتلاف علیه داعش
عربستان و قطر به عنوان مهمترین حامیان داعش تصور میکردند با تقویت این گروه میتوانند اهداف خود را در عراق و سوریه پیش برند. هرچند تحلیل آنان در کوتاهمدت درست بود، اما در نهایت به سرانجامی بهتر از حمایت از صدام نرسید. پیش از این نیز حمایت صدام در جنگ علیه ایران که به منافع اعراب در منطقه کمک میکرد، به تشکیل ائتلافی به رهبری آمریکا منجر شد تا جلوی صدام را در جنگ کویت بگیرد. همین اتفاق این روزها برای داعش در حال تکرار است.
تردید کشورهای عربی در ابتدای درخواست آمریکا برای شرکت در ائتلاف علیه داعش در چند محور قابل بررسی است. به نظر میرسد اعراب ابتدا چندان از نقشه خود برای رسیدن به اهدافشان در سوریه و عراق به وسیله این گروهک ناامید نبودند و تضعیف آن را در راستای قوت گرفتن اسد در سوریه و جریان شیعه در عراق میدانستند. این درحالی است که ناامیدی از دخالت آمریکا براساس عملکرد ضعیف او در ماجرای سوریه نیز نشان میداد تضمین زیادی برای دستیابی اعراب به منافع از پیش طراحی شدهشان نیست.
با این همه کشورهای عربی نمیتوانستند اشتراکات مذهبی خود را با داعش فراموش کنند. علاوه بر موضوعات سیاسی و منافعی که در اقدامات داعش برای اعراب متصور است آنها به لحاظ عقیدتی نیز با تکفیریهای داعش در یک جبهه قرار داشتند. محور اشتراک سلفیگری یکی از مهمترین دلایل حمایتهای اعراب از داعش بوده است.
داعش؛ هم کیش اعراب یا متحد اسرائیل
با این همه شواهد پس از سه سال از فعالیت این گروهک در منطقه نشان از آن دارد که در نهایت داعش بیش از آن که به منافع کشورهای عربی کمک کند در مسیر دستیابی اسرائیل به اهداف خود در منطقه حرکت میکند. روشن است آمریکا در خاورمیانه به دنبال ایجاد مرزهای جدیدی است و آن طور که همیشه اعلام کرده در هر اقدامی حتی طرح خاورمیانه جدید، نخستین اولویت برای ایالات متحده امنیت اسرائیل بوده است. بازخوانی آنچه از روزهای ابتدایی شکلگیری داعش روی داده نیز موید همین مقصود است.
اسنودن، پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریکا نیز چندی پیش افشا کرده بود که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسرائیل در شکلگیری گروه موسوم به دولت اسلامی در عراق و شام نقش داشتند و در عملیاتی با نام لانه زنبور، گروه داعش را تشکیل دادند. او در این افشاگری تصریح کرده بود که داعش برای حمایت از اسرائیل تشکیل شده و هدف عملیات یاد شده تشکیل گروهی با شعارهای اسلامی بود که تندروها را از سراسر جهان جذب کند و براساس اندیشههای تکفیری سلاح خود را به سوی کشورهای مخالف موجودیت اسرائیل نشانه بگیرد. او در این افشاگری از یک موضوع دیگر پرده برداشته بود؛ این که ابوبکر بغدادی رهبر داعش یک سالی را زیر نظر موساد دورهدیده است.
برخی نسبت به صحت این اظهارات و اهداف کلی افشاگریهای اسنودن تردید داشتند، اما چند اتفاق دیگر باعث شد درخصوص داعش تردیدها به یقین نزدیک شود. یکی از این اتفاقات پاسخی بود که این گروهک در صفحه توئیتر خود برای دلیل مبارزه نکردن داعش با اسرائیل منتشر کرد. در این پاسخ نوشته شده بود: «ما دستور نداریم اسرائیلیها و یهودیان را بکشیم. جنگ با دشمنی نزدیکتر، افرادی که در مقابل ایمان شورش کردهاند، بسیار مهمتر است. خدا در قرآن به ما دستور داده است که با آدمهای ریاکار بجنگید، زیرا آنها، از افرادی که اساسا مرتد هستند، خطرناکترند.»
شیب اقداماتبه سوی خاورمیانهجدید
این گروهک در جریان اتفاقات یک سال گذشته نشان داد از کشورهای عربی حرفشنوی ندارد. شورش و اظهارنظرهای داعش علیه کشورهایی مانند عربستان نیز آنها را بیشتر به این نتیجه رساند که داعش در بلندمدت به منافع اسرائیل بیشتر کمک خواهد کرد تا اعراب. به هر حال اگر از افشاگریهای اسنودن و اظهارنظرهای توئیتری داعش نیز بگذریم، اقدامات آنها در مسیر تجزیه خاورمیانه به سمت طرح اسرائیلی خاورمیانه جدید متمایل است. تحرکات داعش در مرز لبنان نیز در جریان حمله اسرائیل به غزه در همین راستا معنا پیدا میکند. برخی معتقد بودند هدف داعش از تحرکات و ادعاهای خود در مرز لبنان برای مشغول ساختن جبهه مقاومت در این نقطه است تا اسرائیل بتواند با فراغت بیشتری از مسائل منطقهای در نوار غزه به اهدافش دست یابد.
امروز کمتر کسی است که نتواند میان آنچه درباره داعش گذشته است با نقشههای اسرائیل درباره تغییر در خاورمیانه ارتباط برقرار کند. اعراب نیز به همین نتیجه رسیدند که داعش بیش از آنها به تحقق منافع صهیونیستها در منطقه کمک میکند.
شاید تجربه القاعده نیز در این باره بیتاثیر نبود تا کشورهای عربی را در این اعتقاد راسخ تر کند و آنان را مصمم سازد که دیگر بقای داعش را در این عرض و ابعاد در خاورمیانه تحمل نکنند. همه اینها در کنار نگرانی از سرایت موج تروریسم به کشورهای عربی لزوم اقدامات پیشگیرانه را در برابر چنین گروهکی بیش از پیش روشن میسازد.
به هر ترتیب تردیدهایی که از سوی اعراب در نیت داعشیها از اقدامات و اظهارنظرهایشان پیش آمده کمکم به یقین نزدیک میشود و همین موضوع باعث شکاف در جبهه حامیان عربی این گروهک شده است. آنها بدرستی دریافتهاند داعش هرچند پیوند نهان خود را با رژیم صهیونیستی به زبان نمیآورد، اما در جبهه اهداف اسرائیل در خاورمیانه میجنگد.
سیدناصر نعمتی / جامجم
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: