اشرافیت

مرثیه‌ای برای یک رویا

سال‌هایی نه چندان دور خانه فلان السلطنه زبانزد خاص و عام بود و بهمان جای تهران منطقه ثروتمندان. حالا اما با خرید یک بلیت مترو می‌توان از جنوب شهر به شمال آن رفت و به تفرج پرداخت. سال‌ها پیش نوعی تفکیک میان طبقات جامعه وجود داشت، اما امروزه این جدایی کمرنگ شده است.
کد خبر: ۷۲۲۷۲۰
مرثیه‌ای برای یک رویا

فناوری

شکل جدید زندگی‌های امروز مدیون پیشرفت مادی است. سال‌های سال انسان‌ها از حیوانات برای سفر استفاده می‌کردند و باید هزینه‌زیادی برای رفتن از جایی به جای دیگر می‌پرداختند. لباس تنوع چندانی چه از لحاظ کمی و چه از لحاظ کیفی نداشت. تفریح نیز در دل زندگی سنتی و به صورت طبیعی صورت می‌گرفت. کودکان بازی‌های خود را از طبیعت یاد گرفته بودند و با وسایل دست‌ساز و قواعدی ابتدایی انجام می‌دادند.

فناوری مانند یک بمب اجتماعی همه چیز را تغییر داد. امروزه در بسیاری از زمینه‌ها پیشرفت حاصل شده است. سفر از جایی به اقصی نقاط جهان براحتی صورت می‌گیرد. لباس‌ها تنوع بسیاری یافته‌ و براحتی قابل خرید است و تفریح حد و مرزی نمی‌شناسد. بازی‌های کودکانه از طبیعت فاصله بسیاری یافته‌ و بازار هر روز وسایل جدیدی برای بازی آنها عرضه می‌کند. کار به جایی رسیده که بدون فناوری تصور یک زندگی معمولی دشوار است.

فرهنگ جدید

به واسطه انفجار تکنولوژیک و تغییر شکل ظاهری جوامع، فرهنگ نیز تغییر یافته است. تبدیل جهان به دهکده جهانی، فرهنگ‌های سنتی را با تغییر‌هایی نو به نو مواجه ساخته است. حالا دیگر مانند عهد قاجار و صفوی حرف حرف بزرگ‌تر نیست. دیگر شازده و ملک التجار برتری محسوسی به لحاظ سیاسی به آن نانوا و این بزاز ندارند.

برابری و آزادی و حقوق فردی انسان‌ها از بهره‌های نیکوی فرهنگ جدید است، اما دستاوردهای فرهنگ به این چیزهای خوب محدود نمی‌ماند. ارزش‌ها به ضدارزش تغییر یافته است. حرص و مال‌اندوزی که روزگاری چندان چیزهای خوبی نبود بدل به چیزهایی خوب شده‌ است. خانواده که ارزش دیرپایی در فرهنگ ایرانی داشت امروزه از نظر کیفی و کمی تغییر یافته است.

فرهنگ جدید آن‌قدر تکان‌دهنده است که گویی چیزی گم شده است. حالا نسل قدیم می‌گوید زندگی صفای قدیم را ندارد. این جمله ترجمانی است از همین حاکمیت فرهنگ جدید، چیزی که چون مهمانی ناخوانده تبعات ناخوانده نیز دارد.

اختلاط طبقات اجتماعی

باری فناوری و فرهنگ جدید تفکیک طبقات اجتماعی را به هم زده و حد و مرزهای گذشته میان فقیر و غنی برداشته شده است و در متن جامعه می‌توان این اختلاط را دید. سال‌های پیش از لباس و اسب یک فرد می‌توانستیم بگوییم او به چه طبقه‌ای وابسته است و شاید کار و بارش چیست. امروز اما براحتی نمی‌توان این کار را انجام داد. یک فرد می‌تواند جزو طبقه متوسط باشد، اما ظاهرش او را به طبقه بالاتری منسوب کند.

جابه‌جایی ارزش‌های اجتماعی و میل به انتخاب سبک‌های واحد زندگی نتیجه وضع جدید فرهنگی و اجتماعی است. اگر دیروز وسایلی که طبقات مختلف جامعه استفاده می‌کردند متفاوت بود، امروزه در بسیاری از موارد افراد مجبورند از وسایل کم و بیش یکسانی استفاده کنند. افزایش تولید و عرضه از یک سو و انحصار فناوری و گستردگی آن از سویی دیگر این مساله را سبب شده است. نمی‌توان به جرأت گفت این خوب یا بد است، اما آسیب‌های اجتماعی به دنبال این مساله به وجود آمده است. تغییر الگوی زیست از زیست طبقاتی و تفکیک شده به وضع اختلاط طبقاتی باعث شده است که حالا همه یک هدف در زندگی داشته باشند.

سراب‌های پیش‌رو

چند سال پیش وقتی شرکت‌های هرمی شروع به تحریک خیال‌پردازی مردم کردند، توانستند ثروت‌های هنگفتی به جیب بزنند و در عوض بسیاری از افراد جویای زندگی ثروتمندانه به خاک سیاه نشستند. تمایل به داشتن ثروت و تقلیل زندگی سعادتمند به زندگی ثروتمندانه باعث می‌شود افراد آرزومندانه زندگی کنند.

امروز دیگر شکاف طبقاتی چنان که مارکس فکر می‌کرد به جدال و کینه طبقاتی منجر نشده است. بخش‌های گسترده‌ای در طبقه متوسط با اختلاطی که فناوری در زندگی‌ آنها ایجاد کرده است به حسرت طبقاتی، تظاهر به اشرافیت و آرزومندی مبتلا شده‌اند.

به نظر می‌رسد نوعی صلح میان طبقات اجتماعی برقرار شده باشد. هر چند آرامش قبل از توفان خوانده شود، اما ارزش‌های اجتماعی سنتی با ارزش‌های بازاری و اقتصادی معاوضه شده است. حالا بیشتر ما معتاد گونه‌ای خاص از زندگی شده‌ایم. عوامل روانی ثبات و آرامش جامعه جای خود را به حسرتی داده است که گاهی به افسردگی بدل می‌‎شود. چنین وضعی می‌تواند مورد سوءاستفاده کسانی شود که در باغ سبز را نشان می‌دهند. چنان که اشاره شد شرکت‌های هرمی چنین بود.

آرزومندانی که می‌خواستند یکشبه ثروتمند شوند عامل پر شدن کیسه اشراف اقتصادی شدند. آنچه منطق درونی این رویدادهاست سراب‌های پیش‌روی ماست که وضع جدید ایجاد کرده است. شیفتگی به زندگی اشراف دیروز و ثروتمندان امروز بلای جان خوشبختی شده است. شاید عبور علایق و آرزوها از فیلتر عقلانیت و نوعی بازسازی فرهنگی چاره کار باشد.

محمدکاظم حقیقت‌جو / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ابتلای شعر به روزمرگی

دبیر علمی جشنواره شعر فجر در گفت‌و‌گو با «جام‌جم» تأکید کرد آیین‌نامه این رویداد ادبی نیاز به تجدیدنظر دارد

ابتلای شعر به روزمرگی

نیازمندی ها