اوضاع نابسامان تئاتر به روایت یک بازیگر

سیما تیرانداز: 12 میلیون از مرکز هنرهای نمایشی طلب دارم

سیما تیرانداز: کودک درونم هنوز زنده است

سیما تیرانداز بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به تازگی بازی در فیلم سینمایی «وروجک ها» به کارگردانی فرزاد اژدری را به پایان رسانده که می توان این اثر را اولین تجربه او در حوزه سینمای کودک و نوجوان دانست.
کد خبر: ۷۱۹۵۸۶
سیما تیرانداز: کودک درونم هنوز زنده است

آغاز فعالیت های سیما تیرانداز در سال 1367 با نمایش های آموزشی مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما شروع شد. او بازی خود را در سینما با حضور در فیلم سینمایی «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز کرد. بعد از آن در فیلم سینمایی «بانو» از دیگر ساخته های داریوش مهرجویی حضور پیدا کرد. سیما تیرانداز با بازی در فیلم سینمایی «سایه های هجوم» به کارگردانی احمد امینی نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن از یازدهمین جشنواره فیلم فجر شد.

کودک درونم هنوز زنده است/ بازی در فیلم‌های تلخ را دوست ندارم


او فانتزی در سینما را دوست دارد و علاقه‌مند به بازی در فیلم هایی با موضوع فانتزی است. هرچند حضور پررنگی در سینما و تلویزیون ندارد اما معتقد است که همین مقدار حضور او در سینما و تلویزیون کافی است و یک بازیگر برای ماندگاری باید خود را به اندازه خرج کند.

به بهانه بازی در فیلم «وروجک‌ها» با او گپی زده‌ایم.

بعد از مدتها دوباره در یک فیلم سینمایی حضور پیدا کردید. علت اینکه کمتر در سینما حضور دارید چیست؟

نمی توان گفت که مدتها است از سینما فاصله گرفته ام زیرا «شکلات داغ» به کارگردانی حامد کلاهداری و «پاداش سکوت» به کارگردانی مازیار میری جزو آخرین آثار سینمایی من بوده است، البته یک مقدار فاصله بین کارهای سینمایی‌ام زیاد است.

هر از چند گاهی پیشنهادهایی به من در حوزه سینما می شود که برخی از آنها را دوست ندارم به همین دلیل ترجیح می دهم اینگونه آثار را قبول نکنم و همچنان در حیطه تلویزیون حضور داشته باشم. یک سری مناسباتی در سینما وجود دارد که من خیلی آن را نمی فهمم و معمولا در هنگام انتخاب یک نقش برای خودم یک اما و اگرهایی دارم که آیا حضور من در فیلم می تواند خوب باشد یا خیر. برای من خیلی مهم است که چه نقشی را می پذیرم و یا چه کسی قرار است مقابل من بازی کند.

سال گذشته فیلم سینمایی «حضور» به کارگردانی قاسم جعفری را با بازی کردم، امسال هم که با فرزاد اژدری در فیلم سینمایی «وروجک ها» کار می کنم. در سال 1380 یک سریال تلویزیونی با نام «چای قند پهلو» کار کردم که کار کودک بود و خیلی هم کار خوبی شد. بعد از آن دیگر تجربه کار کودک نداشتم و با توجه به اینکه تجربه کردن را دوست دارم تصمیم گرفتم در یک فیلم سینمایی با موضوع کودک کار کنم. من جزو آن دسته از بازیگران نیستم که فکر کنم پرکاری باعث دیده شدن من بشود، بلکه معتقدم بازیگر هرچقدر به‌اندازه خود را خرج کند، ماندگاری اش بیشتر است. فکر می کنم به اندازه خرج کردن خود، باعث می شود که ماندگاری بیشتری داشته باشیم.

کودک درونم هنوز زنده است/ بازی در فیلم‌های تلخ را دوست ندارم


این همه نقش های متفاوت بازی کردن هم تجربه خوبی است!

در پرونده کاری من تقریبا هیچ کدام از نقش هایم شبیه یکدیگر نیست، به عنوان مثال در «شکلات داغ» نقش یک زن ارمنی را بازی می کنم و یا در «پاداش سکوت»، «بانو»، «سایه های هجوم» همه نقش هایم از هم متفاوت است و فکر می کنم که هیچ کدام از نقش هایی که تا امروز در سینما و تلویزیون انتخاب کردم شبیه هم نبوده است. من جزو بازیگرانی هستم که مخاطبان و یا حتی دوستان خودم می گویند که خیلی وقت است که در سینما و تلویزیون حضور نداری در صورتی که خودم فکر می کنم در حوزه بازیگری به اندازه حضور دارم.

«دودکش» هم برای من تجربه جدیدی بود چراکه برای اولین بار در یک پروژه کمدی حضور داشتم، البته در سریال «ویروس 2 هزار» به کارگردانی فریال بهزاد نیز حضور داشتم، در این سریال فانتزی من 13 گریم مختلف داشتم و کاراکترهای مختلفی را بازی کردم.

و اما در فیلم «وروجک ها» که جدیدترین فعالیتم در سینماست، نقشم یک فانتزی خاصی دارد که سعی کردم بتوانم خود را به این فانتزی نزدیک کنم.

زمانی که در مورد فانتزی صحبت می شود یعنی از روند عادی و نرمال خود خارج شوید. در یک شخصیت فانتزی هر اتفاقی امکان پذیر است مانند انیمیشن. به عنوان مثال در انیمیشن تام و جری، تام قطعه قطعه می شود اما دوباره به هم می چسبد، در این فیلم هم چنین فانتزی‌ای جاری است، یعنی خانه منفجر می شود و شخصیت ها به هوا می روند اما دوباره هستند. یا اینکه ایثار مادر در این فیلم به گونه ای است که بخوابد زمین تا فرزندش از روی او رد شود. شاید ما در زندگی خود چنین رفتارهایی را نبینیم، اما چنین رفتارهایی در این فیلم سینمایی دیده می شود.

می توان گفت فانتزی های این فیلم آن را به کارتون نزدیک کرده است. البته فکر می کنم فانتزی این فیلم سینمایی می توانست خیلی بیشتر از این ها باشد اما دست فرزاد اژدری کارگردان ما به خاطر سینما و نبود امکانات لازم بسته بود.

با توجه به اینکه برای اولین بار با تعدادی کودک و برای سینمای کودک کار کردید، بازی در این ژانر را چگونه دیدید؟

هرچند کار کردن با کودکان خیلی سخت است اما آن را دوست دارم. البته این دوست داشتن زمانی معنی پیدا می کند که بتوانم کودک‌درون خود را فعال کنم نه اینکه نقش یک بزرگسال کودک را بازی کنم. به عنوان مثال در فیلم سینمایی «وروجک ها» آدم بزرگ های داستان خودشان به نوعی کودک هستند. زمانی که در یک فیلم کودک بازی می کنید باید برای کودک دوست داشتنی و شیرین باشید. عکس العمل ها باید کودکانه باشد تا کودک بتواند آن را ببیند و بپذیرد.

کودک درونم هنوز زنده است/ بازی در فیلم‌های تلخ را دوست ندارم


کودک درون سیما تیرانداز هنوز بیدار است؟

راستش را بخواهید من همچنان کودک درونم زنده است و اگر شرایطش باشد از دیوار بالا می روم، اما شرایط اجازه نمی دهد اینقدر کودک باشیم. البته در زندگی شخصی هم سعی می کنم همیشه کودک درون خود را شاد نگه دارم البته گاهی شرایط سبب می شود تا خود را از آن شادابی، سرحالی و کودک بودن دور نگه داریم، چرا که ممکن است قضاوت های درستی نسبت به فرد صورت نگیرد.

چرا تا امروز بازی در فیلم هایی که فانتزی هستند و یا حضور در سینمای کودک را قبول نکردید؟

پیشنهاد بازی در سینمای کودک و نوجوان پیش از این هم به من شده بود اما من چندان فیلم هایی درباره نوجوانان را دوست ندارم. قبل از «وروجک ها» پیشنهاد بازی در یک فیلم سینمایی با موضوع نوجوان را داشتم که قبول نکردم چرا که در ژانر نوجوان به مسائل تلخ تر نگاه می شود. در چنین فیلم هایی مسائل بین نوجوان و بزرگسال به سمت تلخی می رود و من این را دوست ندارم. یکی از بهترین نمونه های فانتزی در سینمای ایران، «مومیایی3» است که من خیلی این فیلم را دوست دارم، در واقع این سبک کار کردن را خیلی دوست دارم. البته «حلقه سبز» هم به نحوی فانتزی داشت که تجربه جالبی برای من بود.

ما چنین تجربه های فانتزی را در سینمای ایران نداریم و تعداد آن شاید به انگشتان دست هم نرسد. حال در چنین شرایطی اگر یک بازیگر بخواهد یک فیلم فانتزی با ویژوآل افکت کار کند با این همه بازیگر شاید فقط یک بار فرصت بازی در چنین فیلم هایی در طول زندگی کاری‌اش به او برسد.

آخرین حضور شما در سریال های تلویزیونی، «ستایش» است. قسمت سوم این سریال چه زمانی جلوی دوربین می رود؟

قرار ما این بود که بخش سوم سریال «ستایش» با یک وقفه 2 ماهه بعد از 10 ماه کار کردن، کلید بخورد اما به دلیل اینکه سعید سلطانی کارگردان سر کار دیگری رفت و با توجه به اینکه امکانات مالی تلویزیون این اجازه را نداد، وقفه طولانی برای آغاز بخش سوم این سریال ایجاد شد.

از نظر من این وقفه هیچ ایرادی ندارد چراکه ادامه داستان 8 سال بعد اتفاق می افتد و در انتهای این بخش، شخصیت ها به سرانجام می رسند.

کودک درونم هنوز زنده است/ بازی در فیلم‌های تلخ را دوست ندارم


شخصیت انیس که شما نقش آن را در «ستایش» بازی کردید در بخش دوم با تغییرات بسیاری همراه بود. چگونه توانستید در قسمت دوم این تغییرات را ایجاد کنید؟

انیس در دوره 10 تا 15 ساله ای که در صندلی نشسته است، یک استحاله ای در درون او ایجاد شده است که حالا طرفدار حشمت فردوس است. قرار نیست در این فیلم همه بازیگران با دیالوگ احساسات خود را بیان کنند. به همین دلیل وقتی که می خواهد بگوید محمد فرزند طاهر است، تمام تلاش خود را می کند تا به حشمت فردوس بفهماند. این در حالی است که دائما با نفرتی که نسبت به آدم های خانه دارد به اطراف نگاه می کند.

بازی نقش انیس، بسیار سخت بود و فکر می کنم یکی از سخت ترین بازی های زندگی من و یکی از خسته کننده ترین نقش هایی بود که انتخاب کردم. یعنی من در طول یک ماه آنقدر خسته بودم که هیچ گاه سر هیچ کدام از پروژه ها اینقدر خسته نشده بودم.

این روزها پیشنهاد بازی در کاری را قبول کردید؟

متاسفانه فیلمنامه ها آنقدر ضعیف شده است که نمی توان چندان پیشنهادهای بازی در سریال ها را انتخاب کرد. به عنوان مثال در طول 6 ماه گذشته تنها در یک کار علی عطشانی کار کردم. این در حالی است که بالای 10 پیشنهاد کاری به من شد که هیچ کدام از فیلمنامه های مورد نظر را دوست نداشتم. گویا اکثر تولیدات دچار یک نوع شتاب انجام دادن شده اند که این خیلی بد است. به همین دلیل پروژه خاصی در دست ندارم و تا امروز اکثر پیشنهادهایی را که به من شده تقریبا قبول نکرده ام. البته امیدوارم بتوانم به زودی دوباره نمایشنامه هاله مشتاقی‌نیا با نام «ناتمام» را کارگردانی کنم. (خبرگزاری مهر)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها