مستندسازی در ایران نیز تاریخچه قابل اعتنایی دارد؛ لابهلای آنها به آثاری برمیخوریم که کیفیت ممتازی داشته و میتواند مخاطبان امروزی خود را نیز سر ذوق بیاورد. برای نمونه میتوان به مستندهای قومنگارانهای اشاره کرد که در دهه 40 ساخته شده و برخی از آنها امضای فیلمسازان بزرگی همچون ناصر تقوایی را پای خود دارند.
در ماههای منتهی به پیروزی انقلاب و با اوجگیری درگیریها، بسیاری از علاقهمندان مستندسازی با دوربینهای 8 و 16 میلیمتری به تهیه فیلمهای مستند با کیفیتهای مختلف پرداختند که برخی از آنها توسط حرفهایهایی همچون کامران شیردل، مسعود کیمیایی و... ساخته شده است. بخشی از فیلمهای یاد شده را حسین ترابی در مستند به یادماندنی برای آزادی به کار گرفته و مستندی درخشان از تاریخ انقلاب ایران را ساخته است. با آغاز جنگ تحمیلی در واپسین روز شهریور 1359 موج تازهای از مستندسازی در تلویزیون به راه افتاد که نتیجهاش ساخت مستندهای تلویزیونی بسیاری شد که در رابطه با جنگ و عملیات مختلف تولید شد که شاخصترینهایشان را گروه روایت فتح به سرپرستی سیدمرتضی آوینی ساخت. او در مستندهای متعدد تلویزیونیاش شکل تازهای از روایت را برگزید و از گفتار متن به شکلی تاثیرگذار بهره گرفت. در حقیقت آوینی به مرور از خشونت جاری در جنگ گذشته و به نوعی شاعرانگی متکی بر عرفان اسلامی دست یافت که تا آن زمان در تلویزیون ما سابقه نداشت. مهمترین نقطه قوت آثار او گفتار متن آنهاست که خود آوینی با لحن خاص خود روایت کرده و تاثیر تصاویر گرفته شده را دوچندان میکرد. برای مثال میتوان به مستند فوقالعاده فتح خون با موضوع دفاع جانانه مردم خرمشهر در برابر تجاوز دشمن اشاره کرد که هنوز هم پس از گذشت بیش از سه دهه از ساختش همچنان جذابیت و تاثیرگذاری خویش را از دست نداده است. همینطور مستند 11 قسمتی «حقیقت» که علل سقوط خرمشهر را بررسی میکرد و حاوی تصاویر نابی از آن روزها بود. بخش مهمی از تاریخ دفاع مقدس مدیون گروه شجاع روایت فتح است که بدون ترس و واهمه در خط مقدم جبههها به تهیه تصاویری ناب از این دفاع جانانه پرداخته و در این راه البته چند نفر از آنها نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. شهری در آسمان آخرین مستند تلویزیونی آوینی است که در آن به محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر پرداخته شده است.
پس از پایان جنگ روند ساخت مستندهای جنگی تلویزیون به شکلی طبیعی رو به کاهش گذاشت و بسیاری از مستندسازان نیز به همین دلیل به سمت ضبط حواشی جنگ و اثرات آن روی آدمهای درگیر با آن رفتند، اما در چند سال اخیر یک فیلم و یک مجموعه مستند داستانی تلویزیونی بیش از سایرین درخشیده و نظر مخاطبان را به خود جلب کرده است: نخست مستند تلویزیونی بهترین مجسمه دنیا به کارگردانی حبیب احمدزاده با محوریت زندگی شهید دریاقلی سورانی بود که در روزهای آغازین جنگ با رشادت خویش جلوی پیشروی عراقیها به سمت آبادان را گرفت و در همانجا هم به شهادت رسید. احمدزاده در این فیلم برای آشنایی مخاطب با دریاقلی، به سراغ نزدیکان و دوستان او رفته و از لابهلای صحبتهای آنان مخاطب را به شناخت بهتری از او میرساند. مهمترین نکته این فیلم لحن شوخ و طنازانه فیلم است که صدای حبیب فرخنژاد در نقش روح دریاقلی سورانی آن را تشدید کرده است.
مجموعه مستند ـ داستانی آخرین روزهای زمستان ساخته محمدحسین مهدویان نیز غافلگیری بزرگ تلویزیون برای مخاطبان علاقهمند به اینگونه مستند است. مجموعه آخرین روزهای زمستان دقیقا با این هدف و نیز آشنایی هرچه بیشتر مخاطبان با فرماندهان زمان جنگ تحمیلی ساخته شده و ساختار مستند ـ داستانیاش به موفقیت هرچه بیشتر آن کمک شایانی کرده است.
شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) بهعنوان یکی از جوانترین فرماندهان جنگ که سال 1361 به فیض شهادت رسید، شخصیت خاص و ویژهای داشته و در آن سن کم بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین فرماندهان شناخته شده و نقش موثری در پیروزیهای رزمندگان ایران در آن ایام داشته است. محمدحسین مهدویان بهعنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان آخرین روزهای زمستان با استفاده از بازیگری که به لحاظ چهره بسیار شبیه به این شهید است، بخشهایی از زندگی وی را بازسازی کرده و مخاطب را هرچه بیشتر با وی و عقایدش آشنا میکند. مهدویان برای این امر بسیاری از مکالمات پشت بیسیم را هم با استفاده از سندهای مکتوب بازسازی کرده و ترکیب دلنشینی از واقعیت و داستان را خلق کرده است.
از سوی دیگر مصاحبه با خانواده شهید حسن باقری نیز در شناخت عمیقتر مخاطب از ایشان بسیار موثر بوده و جنبههای کمتر دیده شده وی را به نمایش میگذارد. استفاده از بازیگرانی با چهرههای بسیار شبیه به فرماندهان زمان جنگ همچون محسن رضایی نیز از دیگر نقاط قوت آخرین روزهای زمستان بوده که حاوی اطلاعات مفیدی درباره آنان برای نسل جوان مخاطبان این برنامه است. نکته دیگر استفاده کارگردان از چهرههای ناشناخته برای ایفای نقشهای اشاره شده در بالاست که تنها شباهتهای آنان با فرماندهان جنگ مدنظر قرار داشته و این ناشناخته بودن به مستندتر شدن کار کمک شایانی کرده است. البته ضعفهایی هم در ساخت این کار به چشم میخورد که مهمترین آن از قلم افتادن نام برخی از شخصیتهای موثر زمان جنگ که در کنار شهید باقری جنگیدهاند، بود که البته این امر بیش از هر چیز میتواند ناشی از مدت زمان کوتاه کل مجموعه این مستند باشد. مهدویان در دکوپاژ برخی سکانسها هم آنچنان که باید عمل نکرده و گاه بازیگوشیهای دوربینش وجه مستندگونه کار را خدشهدار کرده است. برای مثال میتوان به برخی زوایای دوربین هنگام مصاحبه با مادر شهید باقری اشاره کرد که حواس مخاطب را از مصاحبه پرت کرده و ذهنش را از اصل موضوع دور میسازد. با همه اینها این مجموعه بخوبی توانست با مخاطبان از طیفهای سنی مختلف ارتباط برقرار کرده و شخصیتهای بزرگی همچون حسن باقری را که در بحبوحه جوانی وارد کارزار بزرگی به نام جنگ شدند را به تصویر بکشد.
تاریخ هشت ساله دفاع مقدس برای مستندسازان کشورمان همچنان میتواند منبعی مناسب و غنی برای تولید آثاری از این دست باشد، چراکه این بازه زمانی و حوادث پیرامون آن پتانسیل کافی برای تولید آثاری ماندگار را داشته و هیچگاه به تکرار نخواهد افتاد، به شرط آنکه سطحی به آن نگریسته نشود. (محمد جلیلوند/ ضمیمه قاب کوچک)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد