سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دایی آنها در یک کلبه جنگلی کار و زندگی میکند. بچهها در آن جنگل با دنیای شنگول، منگول، حبه انگور، گرگ، جادوگر.... آشنا میشوند و ماجراهای زیادی برای آنها اتفاق میافتد. درباره سریال تعطیلات دوستداشتنی با سیدوحید حسینی به گفتوگو نشستیم.
فضای سریال تعطیلات دوستداشتنی رئال و فانتزی است. وقتی پیشنهاد کارگردانی این سریال به شما شد، برداشتتان بعد از خواندن فیلمنامه چگونه بود؟ آیا این فضای فانتزی در فیلمنامه بود یا اینکه در اجرا تصمیم گرفتید این گونه قصه را برای بچهها روایت کنید؟
فیلمنامه سریال تعطیلات دوست داشتنی در دفتر خودم نوشته شد و این طور نبود که بعد از نوشتن فیلمنامه، کارگردانی آن به من پیشنهاد شود. به همین دلیل از ابتدا در جریان قصه این سریال بودم و خودم مشورتهای لازم را هنگام نگارش به نویسنده میدادم. بنابراین از ابتدا به دنبال نگارش و ساخت یک اثر فانتزی بودیم و این طور نبود که هنگام اجرا به این نتیجه رسیده باشم. علاقهمند بودم مخاطبان با دیدن این سریال فانتزی شاهد شخصیتهای شنگول، منگول، حبهانگور، گرگ و... باشند. من به دنبال به تصویر کشیدن یک اثر فانتزی بودم. البته نمیدانم تا چه میزان موفق شدهام، چون قضاوت این مساله به عهده تماشاگران است. وقتی بحث گریم شخصیتهای بزها، گرگ و جادوگر هم مطرح شد، این طور نبود که فقط یک طرح برای این سریال زده شود بعد آن را اجرا کنیم. گریمورها طراحیهای مختلف میآوردند. میخواستم گریم این شخصیتها برای بچهها جذاب باشد. ضمن اینکه آنها ارتباط خوبی هم با شخصیتها برقرار کنند. به همین دلیل این سریال رئال و فانتزی شکل گرفت. میتوان گفت قصه سریال تعطیلات دوستداشتنی برداشت آزاد و کمیک از قصه شنگول و منگول است.
به طراحیهای مختلف گریم برای شخصیتهای این سریال اشاره کردید و اینکه مدت زمانی صرف این بخش شد. یعنی برای این سریال از طراحان گریم مختلف دعوت کردید، اما به نتیجه نرسیدید؟
نه، این طور نبود؛ بلکه از طراحان گریم مشورت میگرفتیم و با هم صحبت میکردیم که چگونه بزهای قصه را خلق کنیم تا بچهها آنها را دوست داشته باشند و برای آنها باورپذیر باشد. ضمن اینکه میخواستیم گریم طراحی شده با امکانات مالی ما همخوانی داشته باشد. ما میتوانستیم ماسکهای مختلف برای این شخصیتها بسازیم و کارهای عجیب و غریب انجام بدهیم، اما شرایط مالی این اجازه را به ما نمیداد. به همین دلیل ترجیح دادم با توجه به امکانات مالی یک کار مناسب و شایسته مخاطب تولید کنم.
ضمن اینکه به عنوان کارگردان موظف هستم کاری که برای بچهها میسازم قصه و شخصیتها برای آنها قابل باور باشند و بتوانند ارتباط خوبی با کار برقرار کنند. خوشبختانه این اتفاق در سریال تعطیلات دوستداشتنی افتاد و بعد از اینکه ما نسخه 90 دقیقهای این فیلم را در جشنواره فیلم کودک نمایش دادیم با استقبال مخاطبان روبهرو شد.
چطور شد دراین سریال تصمیم گرفتید بزها را صد ساله نشان دهید؟ به نظرتان بهتر نبود بزها جوانتر بودند تا بچهها بیشتر با آنها ارتباط برقرار میکردند؟
ما در ورودی داستان تعطیلات دوستداشتنی قصه معروف شنگول و منگول را بازگو کردیم، اما نمیخواستیم شخصیتها را تکراری نشان دهیم. مثلا بگوییم مادر بزها بیرون رفت، گرگ به خانه آنها آمد و... علاقهمند بودم قصه را به روزتر کنم و ضمن تغییرات جدید داستان را برای بچهها جذابتر کنم، به همین دلیل بزها الان پیر شدند و بچه آن گرگ میخواهد شنگول، منگول و حبه انگور را به دام بیندازد و...
همانطور که تاکید کردم هدفم از طراحی و تولید این سریال یک قصه جذاب امروزی برای بچهها بود و ضمن سرگرم کردن آنها مسائل آموزشی هم در لایههای زیرین قصه برای بچهها بیان میشود.
نگران این تغییرات نبودید؟ چون ممکن بود بچهها چنین تغییراتی را نپذیرند.
مگر میشود نگرانی وجود نداشته باشد. وقتی شما سازنده یک اثر نمایشی باشید، علاقهمند هستید کاری که تولید کردید و برایش وقت و انرژی گذاشتید، مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. طبیعی است من هم نگران بودم، اما خوشبختانه بعد از استقبال بچهها از این اثر در جشنواره فیلم کودک و نوجوان نفس راحتی کشیدم و خیالم راحت شد که توانستم نظر مخاطبان اعم از بچهها و بزرگترها را جلب کنم. وقتی نسخه سینمایی این فیلم را در یک مهدکودک به نمایش گذاشتیم و بچهها با دیدن مریم سعادت در نقش جادوگر ترسیدند و با دیدن بزهای قصه کلی خندیدند و حتی همراه با آنها در بخشهایی که ترانه میخواندند آنها هم میخواندند به دستیارم گفتم کارمان را درست انجام دادیم و این کار برای بچهها قابل قبول است، حتی بچهها ارتباط خوبی با دیالوگهای بزها هم برقرار کرده بودند. نسخه سینمایی این فیلم در جشنواره فیلم کودک و نوجوان موفق به کسب پروانه زرین بهترین فیلم شد و حتی بازیگران کودک این اثر هم جایزه بهترین بازیگری را کسب کردند، حتی من به سالنهای نمایش این فیلم سر زدم و نظر مخاطبان کودک و بزرگسال را جویا میشدم که مثبت بود. خوشبختانه بچهها از دیدن این اثر نمایشی شگفتزده شده بودند. چنین کارهای فانتزی برای کودکان کم تولید میشود. در حالی که در گذشته آثاری مثل شهر موشها، گلنار، دزد عروسکها و پاتل و آرزوهای کوچک تولید میشد. آن زمان خوراک خوبی به بچهها داده میشد، اما اکنون کارهای مناسبی در زمینه کودک تولید نمیشود.
استقبال خوب از فیلم تعطیلات دوستداشتنی در جشنواره فیلم کودک نشان داد اگر ما خوراک مناسب برای بچهها تولید کنیم، حتما بچهها به جای دیدن کارتون بنتن و دیگر آثار والتدیزنی آثار داخلی خودمان را میبینند و از تماشای آن هم لذت میبرند.
بچهها با قصههای ایرانی ارتباط خوبی برقرار میکنند. با اینکه سریال تعطیلات دوستداشتنی ظهر از شبکه تهران پخش میشود، اما توانسته مخاطب را جلب کند و بازخوردها از این سریال مثبت است. این مساله نشانگر این است که بچههای ما تولیدات داخلی را دوست دارند، اما متاسفانه ما نسبت به این مساله غفلت کرده ایم.
در حالی که کارگردانان خیلی علاقهمند به ساخت آثار کودک نیستند، اما شما روی چنین موضوعی کار کردید. چطور شد شما چنین کاری را تولید کردهایم؟
من در دهه 60 شاهد کارهای خوبی بودم و دیدن دوباره آنها اکنون برایم نوستالژی آن روزگار خوب است. وقتی به یاد میآورم خودم چطور از تماشای این کارها استقبال میکردم، تصمیم گرفتم برای کودکان و نوجوانان کارهای متنوعی بسازم. قبل از سریال تعطیلات دوستداشتنی هم آثاری برای کودکان و نوجوانان از جمله نیمرخ، امداد حشرات و... کار کردم. متاسفانه اگر اکنون نگاهی به برنامههای کودک شبکهها بیندازیم، فقط با کلی عمو و خاله روبهرو میشویم. در حالی که ما داستانهای خوب مثل کدو قلقلهزن داریم که میتوانیم با بهره بردن از قصههای خوب آثار مناسب تولید کنیم تا بچهها به سراغ تماشای کارتونهای خارجی نروند.
در این سریال دایی نیما و نوشین که فرید قبادی نقش او را بازی میکند خیلی گیج نشان داده میشود و حتی رفتارهایش کودکانه است. بهتر نبود شخصیت دایی جدیتر میشد، چون به جای اینکه او به بچهها مواردی را آموزش بدهد این بچهها هستند که به او یاد میدهند چرا خانهاش این همه نامرتب است؟
واقعیت این است که در لایههای قصه به بچهها آموزش داده میشود و ما در فضای فانتزی به مسائل تربیتی و حفظ محیط زیست هم میپردازیم. مثلا به بچهها یاد میدهیم نباید در حرف همدیگر بپریم یا چطور حافظ محیط زیست باشند. نمیتوان گفت دایی بچهها گیج است، بلکه کودک درون او زنده است، به همین دلیل نیما و نوشین ارتباط خوبی با او برقرار میکنند. او همراه با بچهها شعر میخواند و بازی میکند. این ویژگی دایی باعث شده شخصیت او برای بچهها باورپذیر باشد و ضمن اینکه بچهها پا به پای او باشند.
ریتم سریال در قسمتهای ابتدایی خیلی کند است. آیا این مساله تعمدی بوده با به خاطر افزایش قسمتهای سریال است که در شش قسمت تولید شده اما در ده قسمت پخش میشود؟
بیشتر شدن قسمتهای این سریال منجر به ریتم کند شده است. وقتی ما سریال را در شش قسمت تدوین کرده بودیم برای پایان هر قسمت یک تعلیق طراحی کرده بودیم، اما با ده قسمتی شدن سریال تعلیق پایان هر قسمت از بین رفت. گرچه این مساله لطمه زده است، اما من مقصر نیستم، چون ما به عنوان سازنده کار هستیم و این توافقی است که بین تهیهکنندگان انجام شده است، ولی با وجود این استقبال بچهها و بزرگترها از این مجموعه خوب بوده است.
وقتی در بخشهای مختلف سریال نمای کلی هتل در جنگل به تصویر کشیده میشود، خیلی تصنعی به نظر میرسد. بهتر نبود روی جلوههای ویژه این سریال بیشتر دقت میشد تا صحنههای هتل واقعیتر به نظر میرسید؟
ابتدا قرار بود بهنام خاکسار در جلوههای ویژه این سریال به ما کمک کند، اما بنا به دلایلی این اتفاق نیفتاد. من این ضعف سریال را قبول دارم، اما ما در پرشهای زمانی باید نمای کلی هتل را نشان میدادیم. بدون تردید اگر امکانات مالی ما بیشتر بود، میتوانستیم جلوههای ویژه بهتری برای این سریال داشته باشیم، اما متاسفانه افراد حرفهای در این حوزه بیشتر درگیر کارهای سینمایی هستند و این سریال در این زمینه با مهجوریت روبهرو شد.
بازی نیما و نوشین دو کودک سریال خیلی روان است و نشان میدهد در این باره حساسیت زیادی داشتید و وقت و انرژی گذاشتید. کار برای بچهها چه تجربهای برایتان به همراه داشت؟
نیما در زمان ساخت این سریال چهار سالش بود و سواد خواندن نداشت. کار کردن با بچهای که سواد خواندن ندارد، حتی با اینکه باهوش باشد، کار راحتی نیست. فرید قبادی بازیگر نقش دایی خیلی با بچهها تمرین میکرد تا بتوانیم بازی خوبی از آنها بگیریم. بدون تردید اگر زحمات قبادی نبود نمیتوانستیم موفق شویم. ما خط به خط دیالوگها را به نیما یاد میدادیم و بعد ضبط میکردیم. همین مساله کار را سخت میکرد، اما خوشبختانه نتیجه خوبی دریافت کردیم.
چطور شد مریم سعادت را برای نقش جادوگر قصه انتخاب کردید؟
مریم سعادت سالها در عرصه کودکان کار کرده و در کارهای متعددی حضور داشته است. به همین دلیل ما از همان ابتدای نگارش سریال تلویزیونی تعطیلات دوستداشتنی از مشورتهای وی استفاده کردیم و از ابتدای طرح در جریان کار بود و راهنماییهای لازم را میکرد.
با وجود دشواریهایی که برای ساخت کار کودک روبهرو بودید، آیا باز هم علاقهمند به ساخت چنین کاریهایی هستید؟
بله، خیلی دوست دارم. گرچه سخت است، اما ترجیح میدهم این شرایط سخت را به جان بخرم و کارهای فانتزی خوبی با محوریت غول و فرشته برای بچهها تولید کنم. با توجه به اینکه از سال 74 برای بچهها کارهای متنوعی ساختم و نسبت به دنیای آنها اشراف دارم، حتما علاقهمند به این کار هستم. درصدد یک فیلمنامه خوب و تهیهکننده و سرمایهگذار هستم تا این کار را انجام دهم.
(فاطمه عودباشی / جام جم)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد