اجبار به تحصیل، دانش را از حق به تکلیف تبدیل می‌کند

کسب دانش برای رفع تکلیف

بسیاری از ما در کودکی این تجربه‌ را داشته‌ایم که مشق‌هایمان را خودمان ننویسیم و بدهیم یکی دیگر برایمان بنویسد یا اگر خودمان می‌نویسیم هر چند سطر یک بار یک خط جا بیندازیم تا زودتر تمام شود و بتوانیم زودتر به فوتبال و وسطی با بچه‌های همسایه توی کوچه مشغول شویم.
کد خبر: ۷۱۵۲۷۳
کسب دانش برای رفع تکلیف

یا این‌که پیک نوروزی‌مان را بدهیم برادر یا خواهر بزرگ‌تر برایمان حل کند و چیزی هم به پدر و مادرمان نگوید. تقلب در امتحان هم که رویه غالب دوران دانش‌آموزی و حتی سر جلسه کنکور است که اگر نبود وجود مراقب سر جلسات امتحانی معنا نداشت. ترس از مدرسه در مقطع ابتدایی و غیبت در کلاس‌ها در دوران دبیرستان و به‌طور کلی فرار از درس و مدرسه به هر شکل ممکن، مقوله شایعی است که به ظاهر ریشه در راحت‌طلبی ما و تمایلمان به تفریح و سرگرمی به جای تعلیم و تعلم دارد، اما در واقع می‌توان آن را واکنشی نسبت به القائات محیطی و سلب آزادی ناشی از تحصیل اجباری دانست.

دوران مدرسه، دوران کسب دانش برای رفع تکلیف است. دانش‌آموز به اقتضای سن و سالش آن‌چنان‌که باید ضرورت علم و دانش را درک نمی‌کند بخصوص وقتی که آموزش و پرورش نیازمند بهره‌گیری از مکانیسم‌های ذهنی همچون فکر کردن، یاد گرفتن و به‌خاطر سپردن باشد که مستلزم صرف انرژی بسیار بیشتری در مقایسه با بازی و سرگرمی است. انسان‌های بالغ نیز از تفکر گریزانند چه برسد به کودکان و نوجوانان که از رشد عقلی کمتری برخوردارند و فرآیند یادگیری برایشان مشکل‌تر است.

اما چطور می‌شود ​ در دوران دانشگاه نیز با همین مساله علم‌آموزی برای رفع تکلیف مواجه هستیم و نمونه‌اش را می‌توان در کپی کردن‌ مقالات اینترنتی به جای پژوهش‌های کلاسی و خرید و فروش پایان‌نامه‌های حاضر و آماده، بوضوح مشاهده کرد. دانشجو، هم از بلوغ عقلی برخوردار است و هم اجبار کمتری برای تحصیل نسبت به دانش‌آموز دارد و هم رشته تحصیلی‌اش را خودش انتخاب کرده، اما با وجود این مشاهده می‌شود دانشجویان نیز مانند دانش‌آموزان از کلاس و درس گریزانند، از انجام تکالیف سربازمی‌زنند، در جلسات امتحانی تقلب می‌کنند و به خرید و فروش پروژه‌های کلاسی یا عوض و بدل‌ کردن‌های ذوقی تکالیف مبادرت می‌کنند.

برای این مساله دو پاسخ متفاوت متصور است که یکی به ویژگی‌های عمومی و غرایز طبیعی انسان بازگشت دارد و دیگری به محیط اجتماعی محل تحصیل دانشجو. در مورد نخست، بحث بر سر تمایل ذاتی انسان به عافیت‌طلبی و رهایی از قید و بند است که به موجب آن هر چیزی که سالب آزادی عمل انسان باشد در شخص ایجاد اکراه می‌کند و او را به موضع‌گیری تدافعی وامی‌دارد حتی اگر این سلب آزادی ماحصل انتخابی باشد که او خود انجام داده و در واقع با نوعی اجبار درونی مواجه باشیم نه اجبار بیرونی و محیطی. خیر و شر، دو میل همواره وجود انسان است که هرکدام بسته به موقعیت مصداقی متفاوت می‌یابند اما همیشه دو نقطه مقابل یکدیگر هستند. یعنی ممکن است برای یکی تحصیل دانشگاهی خیر باشد و میل به گریز از آن، شر تلقی شود و برای دیگری ورود به دانشگاه، شر باشد و میل به رها کردن آن، خیر به حساب بیاید. اما به هر حال هر دو تمایل همیشه با هم در کشمکش هستند و جز درخصوص انسان‌های خودساخته و خودشناخته‌ای که هدف خود را از زندگی می‌دانند و در مسیری که انتخاب کرده‌اند ثبات قدم دارند، دیگران همواره در حال تردید و رفت و برگشت حسی و عقلانی هستند و این می‌تواند دلیل روانشناختی ساده‌ای برای حل مساله به‌ظاهر متناقض «دانشجوی دانش‌گریز» باشد.

اما به نظر می‌رسد عوامل اجتماعی و محیطی تأثیر مهم‌تری در شیوع دانش‌گریزی در میان دانشجویان داشته باشد، چراکه بحث تردیدها و کشمکش‌های درونی در همه ابعاد زندگی مصداق دارد و منحصر به نمونه بخصوصی همچون تحصیلات دانشگاهی نیست حال آن‌که مساله رفع تکلیف بیشتر در زندگی دانشجویی دانشجویان قابل رؤیت است و در بسیاری از جوانب دیگر زندگی آنها همچون ارتباط با خانواده یا همسر و فرزند ممکن است تا حد غیرقابل ذکری کمرنگ باشد. بنابراین می‌توان گفت نه بلوغ عقلی، نه عدم اجبار به تحصیل و نه منتخب بودن رشته تحصیلی هیچ‌کدام نمی‌توانند در جامعه‌ای که پذیرش اجتماعی را منوط به تحصیلات دانشگاهی می‌داند، به عنوان معیارهایی برای تمایز دوران دانشگاه از دوران مدرسه به حساب بیایند. بلوغ عقلی یعنی مرتبه‌ای از تکامل مکانیسم شناختی انسان که به موجب آن فرد انتخاب می‌کند که عمر خود را به آموختن صرف کند یا به تفریح و سرگرمی. حال اگر کسی به این نتیجه رسید که با مطالعه و تحقیق غیرآکادمیک به دنبال کسب علم و دانش باشد آیا جامعه این اجازه را به او می‌دهد که پیگیر انتخاب بالغانه خود باشد؟ عدم اجبار به تحصیل یعنی شخص بتواند از ورود به دانشگاه صرف‌نظر کند اما وقتی ​ این اعراض از انتخاب تحصیلات دانشگاهی مساوی با پرداخت هزینه‌های اجتماعی گوناگون باشد آیا باز هم عدم اجبار معنا دارد؟ منتخب بودن رشته تحصیلی یعنی انتخاب رشته بر مبنای علایق، انگیزه‌ها، استعدادها و توانایی‌ها، حال اگر در جامعه‌ای میان رشته‌های مختلف تحصیلی ارزش‌گذاری کلی وجود داشته باشد و انتخاب بعضی رشته‌ها دون شأن اجتماعی فرد تلقی شود آیا باز هم می‌توان سخن از منتخب بودن رشته دانشگاهی به میان آورد؟ یا از آن بدتر اگر صرف ورود به دانشگاه ولو قبولی در رشته غیرمرتبط ارجح باشد به عدم برخورداری از تحصیلات دانشگاهی آیا باز هم می‌توان گفت دانشگاه یک انتخاب است و رشته تحصیلی با میل و نیاز دانشجو مطابقت دارد؟

پاسخ همه این پرسش‌ها منفی است و در چنین شرایطی پیداست که می‌شود از دانشجو انتظار همان رفتاری را داشت که از دانش‌آموز به اقتضای سن و سال و شرایطش انتظار داریم و در نتیجه نمی‌توان با تأکید بر تمایز میان این مقاطع مختلف تحصیلی، دانشجو را بیشتر از دانش‌آموز مستحق سرزنش و ملامت دانست. دانشجو اگر جویای مدرک باشد نه جویای دانش، دیگر دانشجو نیست و طبعاً نمی‌توان از او توقع داشت که تکالیفش را خودش انجام دهد تا یاد بگیرد، زیرا او اساساً قصد یادگرفتن ندارد. او قصد فارغ‌التحصیل شدن دارد و نیز نمی‌توان از او خواست وقتی شرایط برای خرید وقت و زمانی که می‌تواند به اختیار خود آن را سپری کند مهیاست، از خریداری این وقت خودداری کند و زمانش را به مطالعه و تحقیق اختصاص بدهد، زیرا او دانشجو نشده که دانشمند و محقق شود، دانشجو شده که بتواند کار بیابد و ازدواج کند. آیا می‌توان در زمانه‌ای که حقوق و تکالیف منحصر به قانون و الزامات مدنی شده‌اند پای اخلاقیات را به میان آورد و از دانشجو خواست اخلاق دانشجویی را مراعات کند؟ این مسئولیتی است که بیشتر بر گردن دست‌اندرکاران سیاسی کشور است تا دانشجویی که از ورود به دانشگاه نه به دنبال آرمانی والا که به دنبال بهره‌مندی از حداقل‌ شرایط لازم برای مقبولیت اجتماعی است.

دانشجویی که حقیقتاً دانشجوست، تکالیفی که خود برای خود اعمال می‌کند به مراتب بیشتر از تکالیف کلاسی است. پایان‌نامه‌ای که می‌نویسد فقط یکی از تألیفاتی است که او در طول دوران دانشجویی خود به نگارش آنها همت گمارده و تحقیقاتی که انجام می‌دهد نه برای کسب نمره و رتبه‌، که برای بهره‌مندی از لذت وافری است که از مطالعه و تحقیق می‌برد. برای چنین دانشجویی دانش، حق است و گرفتنی است نه تکلیفی که نیاز به رفع شدن داشته باشد.

صدرا حق‌جو / جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها