سعید آقاخانی کمتر تن به گفتوگو میدهد اما همسخنی با او جذاب است. نوروز و ماه رمضان امسال حضور چشمگیری در تلویزیون داشته؛ نوروز امسال مجموعه تلویزیونی «روزهای بد به در» را کارگردانی و بازی کرد و ماه مبارک رمضان در سریالی از احمد کاوری با نام «دیگری» به ایفای نقش پرداخت. با او در محل کارش قرار میگذاریم؛ بازیگر و کارگردانی که حالا از پیشکسوتهای طنز تلویزیونی محسوب میشود. صمیمی و مهربان است و پاسخ اغلب پرسشهایی را که مربوط به گذشتهاش میشوند، با جمله «من حافظه خوبی ندارم» شروع میکند!
بگذارید از موضوعی شروع کنیم که همواره محل بحث بوده است، به نظر شما تفاوت یک سوپراستار با دیگر بازیگران در چیست؟
باید بگویم فقط تیپ و قیافه کسی را به سوپراستار تبدیل نمیکند. این روزها خوشقدوبالاها و خوشچهرهها گرچه هر طور شده خود را وارد این عرصه میکنند اما پس از مدتی خودشان نیز متوجه خواهند شد که توانایی این کار را ندارند. در درجه اول باید به این کار عشق ورزید. ممکن است کسی چهره این کار را نداشته باشد ولی عشقش به بازیگری او را طوری به مردم نشان میدهد که زیبا به نظر برسد. به گمانم این تفکر خوبی نیست که همه به دنبال سادهترین راه برای رسیدن به پول و شهرت باشند و بخواهند یکروزه به همه چیز برسند. به هر کس توصیه میکنم و میگویم بهترین راه رسیدن به شهرت و محبوبیت در سینما درس خواندن است، میگویند نه! بهغیر از درس خواندن چه کنیم. دلشان نمیخواهد تلاش کنند و فکر میکنند همه هنرپیشگان همین طوری هنرپیشه شدهاند.
پس شما هم از آن دسته هستید که معتقدند کسب تحصیلات آکادمیک برای بازیگر شدن ضروری است؟
هنرپیشهای نمیشناسم که از راه رسیده و یکشبه مشهور شده باشد، لااقل در اطرافیانم سراغ ندارم. همه تحصیل کردهاند و سالها تئاتر کار کردهاند، خاک صحنه خوردهاند و دردسرش را کشیدهاند، حالا هم نتیجهاش را میگیرند اما متأسفانه انتظار جوانان این است که یکروزه به آن موقعیت برسند. البته شانس هم مهم است.
چرا ترکیب موفق سالهای نهچندان دور طنز تلویزیونی دیگر با هم کار نمیکنند؟
آنهایی که گفتید در گذشته بودند، خودشان بهتنهایی هم میتوانند کارهای خوب ارائه دهند، اما کار کمدی به زمان، سرمایهگذاری و فرصت نیاز دارد. این اتفاق هم مدتهاست دیگر نمیافتد؛ یعنی به ما کار پیشنهاد نمیشود که فرصتی برای آن قائل باشند. دو ماه پیش از عید میخواهند کاری برای عید بسازند. دو ماهه هیچ کس نمیتواند کار خوب بسازد؛ مخصوصاً کار کمدی که لحظهلحظه به تمرکز آن نیاز دارد تا صحنهها چنان که باید از کار دربیاید. عجلهای که برای تحویل کار وجود دارد، این فرصت بهتر بودن را از ما میگیرد. اکنون میدانیم پاییز بستهای از کارهای جدید پخش خواهد شد اما درست در شهریور کار پیشنهاد میشود. اغلب دست رد به سینهشان میزنیم اما مواقعی نیز در شرایط مالی خوبی نیستیم و قبول میکنیم. کار را شروع میکنیم اما معمولاً کیفیتها افت میکنند. حس میکنم کار کمدی به توجه بیشتری نیاز دارد. سازندگان حساستری دارد. مهران مدیری و رضا عطاران آدمهای حساسی هستند و خیلی باید مراقبشان بود تا بتوانند کار خوبی تحویل بدهند.
خب... چه نیازی هست منتظر سفارش بمانید؟ چرا زودتر خودتان دست به کار نمیشوید؟
از خدا میخواهم بتوانم چنین کاری انجام دهم اما این هم زمان خاص و پشتیبانی مالی خاصی میخواهد. شرایط به گونهای نیست که سه چهار ماه در خانه بنشینیم و فیلمنامهای را آماده کنیم و چهار ماه بعد تازه کاری را شروع کنیم. حتماً باید پشتیبانی مالی شویم. اگر این اتفاق بیفتد، طنز خوب هم شدنی است، اما نمیافتد. همیشه این طوری بوده که صداوسیما یک ماه قبل تصمیم به ساختن کاری میگیرد و به تهیهکنندگان اعلام میکند، آنها هم به تکاپو میافتند و گروه را انتخاب میکنند. زمانی که کار را شروع میکنیم هیچگاه فیلمنامه را به شکل کامل نداریم. با پنج قسمت کار را آغاز میکنیم تا ادامه کار کمکم فیلمنامه هم برسد.
در موقعیت کنونی، سعید آقاخانی به بازیگری تمایل دارد یا دوست دارد بیشتر کارگردانی و نویسندگی کند؟
من دوست دارم در این حرفه حضور داشته باشم، فرقی نمیکند کجا فعالیت کنم. دوست دارم در این حرفه بمانم و خلاقیتهای سر صحنه را ببینم. اینکه چطور ایدهای به کاری جمعی و ترکیبی تبدیل میشود برایم همیشه موضوع جالبی بوده است.
شما از آن دسته کارگردانهایی هستید که به بازیگرانشان اجازه بداههگویی جلوی دوربین میدهند؟
هنرپیشه سعی میکند با بداههگویی خود را به نقش نزدیک کند، قطعاً من هم به عنوان کارگردان این اجازه را به هنرپیشهام خواهم داد ولی وقتی این کار را میکنم هنرپیشهام را میشناسم و میدانم کدام هنرپیشه باید بداهه بگوید و به کدام هنرپیشه اصلاً این اجازه را ندهم. بعضی بازیگران بداهه خوب و شیرینی دارند. بداههگویی با حرف زدن فرق میکند. بداههگویی نکتهسنجی و باریکبینی میخواهد. بعضی هنرپیشگان مو را از ماست بیرون میکشند، من هم از حضورشان جلوی دوربین لذت خواهم برد و از هوش و ذکاوت آن بازیگر متعجب خواهم شد، مردم هم قطعاً لذت میبرند.
حالا از سوی دیگری به ماجرا نگاه کنیم؛ اگر نویسندهای تمایل نداشته باشد در متنش دخل و تصرف شود چه، با او چه میکنید؟
اگر نویسندهای نخواهد در متنش بداهه بگوییم، با او کار نمیکنم. درست است که نویسندگان روی متنشان حساس هستند اما بداههگویی در کارهای طنز اجتنابناپذیر است. وقتی به عنوان نویسنده، فیلمنامه را ارائه میکنم باید توجه داشته باشم که لحن کار دست کارگردان است. کارگردان است که در شکلدهی به صحنهها تعیینکننده است و اوست که گاه نوشته کمدی را در فیلمش به متنی رئال تبدیل خواهد کرد. یا متنی رئال را از فیلتری فانتزی خواهد گذراند. نویسنده و کارگردان باید در این مورد با یکدیگر همکاری داشته باشند. تا امروز نیز پیش نیامده است که با کسی کار کنم که چنین مشکلاتی با او داشته باشم چون همه در چنین فضایی فعالیت میکنند، کمتر دچار مشکلات اینچنینی میشوند و تعامل همواره بین اعضا برقرار است.
بنابراین هیچ گاه پیش نیامده نویسنده از این دخل و تصرفات دلگیر شود؟
چرا، نویسنده گاهی ناراحت شده اما بعدها که کار را در مونتاژ دیده راضی شده است. گاهی آنچه در متن نوشته میشود جلوی دوربین زیادهگویی است یا بهعکس. کارگردان باید این نظارت را روی صحنهها داشته باشد.
شما تماشاگر حرفهای تئاتر محسوب میشوید؟
تئاتر خیلی کم میبینم.
سینما چطور؟
سینما نمیتوانم بروم، در سینما خوابم میبرد. صبر میکنم فیلم به شبکه خانگی بیاید بعد آن را میبینم.
رابطهتان با سینمای جهان چطور است؟ آن را دنبال میکنید؟
فیلمهای جدید سینمای دنیا را خیلی میبینم.
به عنوان یکی از کارگردانان مجموعههای تلویزیونی، آیا مخاطب خاص تلویزیون هم محسوب میشوید؟
بله، من خیلی تلویزیون نگاه میکنم و همین تلویزیون دیدن در کارها نیز کمکم میکند.
رویکردتان به بازیگران جدید در کارهایتان چطور است؟ اصلاً به تربیت بازیگر جدید معتقد هستید؟
بازیگر کمدی نداریم و نمیتوان بازیگر ساخت. کار بازیگری این گونه نیست که بتوان با کلاسی بازیگر ساخت. هیچ گاه هم کلاسهای بازیگری را درک نکردم. اگر میشد بازیگری را یاد داد که خسرو شکیبایی خدا بیامرز میتوانست کلاس برگزار کند و ۲۰ نفر مثل خودش تربیت کند. بازیگر باید «آنی» داشته باشد که با آن غریزهای که در خود دارد و حس و حالی که به بازیاش میدهد، بتواند روحیه بازیگریاش را پرورش دهد. اینکه کلاسی بروی که بتواند فرد را بازیگر کند یا شخصی ادعا کند این کار را میکند من سراغ ندارم یا نمونههای جالبی نبودهاند.
پس به نظر شما کشف استعداد جدید منتفی است؟
چرا، اما اینکه شخصیت جدیدی را بگذارید جای شخصیت اصلی و او بتواند کار را بچرخاند و بیننده را با خود و جریان بازیاش همراه کند، کمی ادعاگونه است. آنقدر تعداد این بازیگران اندک است که میشود گفت وجود ندارند.
مجموعه «کلاهقرمزی» در دو سه سال اخیر شاهد حضور چند بازیگر مهمان بوده است. شما هم دوست دارید با مجموعه «کلاه قرمزی» همکاری کنید؟
خیلی دوست دارم. خودم در دانشگاه، کارگردانی تئاتر عروسکی خواندهام و کار عروسکی هم اجرا کردهام. خیلی هم این کار را دوست دارم؛ حتی دوست دارم جای کلاهقرمزی بازی کنم.
همیشه درباره عدم همکاری شما با مهران مدیری گمانهزنیهایی مطرح میشود. خودتان چه دلیلی برای آن دارید؟
من یک بار با مدیری کار کردهام، فرم کارمان به همدیگر نمیخورد. مدیری فرمی نسبتاً فانتزی کار میکند که من اصلاً آن را بلد نیستم. من رئالتر کار میکنم.
همکاری با کدامیک از بازیگران برایتان لذتبخش خواهد بود؟
حمید لولایی را دوست دارم همیشه باشد یا مهران غفوریان.
اما هر بازیگری اصولی دارد و در این میان بازیگران حرفهای گاه اصولی دارند که حتی ممکن است سببساز اختلال در کار شود. اینطور نیست؟
به هر حال هر آدمی مشکلاتی دارد که در سه چهار ماه کار مستمر خود را نشان خواهد داد. همه عوامل یکی دو روز به مشکل برمیخورند. مهران غفوریان هم مانند بقیه افراد است اما آنقدر خوب و دوستداشتنی است که دوست دارم همیشه در کارهایم حضور داشته باشد.
پس از ساختن چند مجموعه تلویزیونی حالا کدام اثرتان را بیشتر دوست دارید ؟
«دزد و پلیس» را از دیگر کارهایم بیشتر دوست دارم.
چرا؟
«دزد و پلیس» فیلمنامه متفاوتی داشت و همه دوستش داشتیم. سر صحنه هم مشخص بود کار خوبی خواهد شد. وقتی فیلمنامه خوب باشد، به کارگردان و بازیگران و دیگر عوامل هم این فرصت را میدهد که بهتر عمل کنند. شخصیتپردازی کار بینظیر بود. شخصیتها یک گاف شخصیتی نداشتند و در جایگاههای مختلف شخصیت خود را حفظ کرده بودند. حتی اگر اسامی و شخصیتها را از کار پاک میکردید و فیلمنامه را میخواندید باز هم متوجه میشدید این دیالوگ مربوط به کدام شخصیت است. پیش از این، چنین تجربهای نداشتم. در روزهای اول سکانسی از قسمت ۱۶ ضبط کردیم و زمانی که به آن مرحله رسیدیم سکانس جای خود قرار گرفت و همه از این دقت لذت بردیم. (هفته نامه سروش)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد