ایران در جنگ جهانی دوم

نقش رادیو بی‌بی‌سی‌ در اشغال ایران

14نوامبر 1922،‌ همزمان با 24 آبان،‌رادیو انگلستان با موج متوسط آغاز به کار کرد. در این رسانه که بعدها بی بی سی نام نهاده شد، نقش مهمی را در دوران جنگ جهانی دوم و از جمله اشغال ایران ایفا کرد. در این گزارش به بررسی نقش بی‌بی‌سی و اشغال ایران پرداخته شده است.
کد خبر: ۷۰۹۴۶۲
نقش رادیو بی‌بی‌سی‌ در اشغال ایران

در سال‌های منتهی به اشغال ایران توسط متفقین، رادیو یکه‌تاز میدان رسانه‌ای بود.تنها رقیب رادیو، مطبوعات بود که آن نیز به خاطر سرعت خبررسانی و گستردگی پخش و در اغلب مقاطع به دلیل برقراری سانسور، یارای مقابله با رادیو را نداشت.

رادیو به سبب امکانات فنی بی‌نظیر خود از نیروی اقناع و نفوذ فراوانی برخوردار بود. برنامه‌های رادیویی به طور مستقیم و در تمام ساعات شبانه‌روز از فواصل بسیار دور پخش می‌شوند و بدون برخورد با هیچ مانعی، به سرعت از موانع طبیعی و دیوارهای مصنوعی عبور می‌کنند و در ذهن شنوندگان رسوخ می‌نمایند. بیان رادیویی در مقایسه با مطبوعات، سخنرانی و... هیچ گونه محدودیتی ندارد و از مرکز فرستنده آن می‌توان شنوندگان بی‌شماری از طبقات گوناگون اجتماعی را در نواحی مختلف و گستره جغرافیایی وسیعی پوشش و تحت تاثیر قرار داد. بنابراین، رادیو کارکرد تبلیغاتی موثرتری در آن مقطع داشت و در واقع رسانه برتر محسوب می‏شد.

از آنجا که رادیو تنها با حس شنوایی و تخیل مخاطبانش سر و کار دارد، اگر رادیو به رسانه‌ای شایعه‌پرداز بدل شود، تاثیرش چندین برابر می‌شود؛ چراکه شنوندگان می‌توانند با بهره‏گیری از نیروی پایان‌ناپذیر تخیل خود، هر موضوع باورنکردنی را باورکردنی و هر غیرممکنی را ممکن تلقی کنند1 تا به حدی که واقعیت و شایعه جابه‌جا شوند. «برنامه‌های رادیویی دارای نیروی ضربتی و غافلگیرکننده شدیدی هستند... در برابر ضربه‌ روحی فراوانی که از شنیدن خبرهای غیرقابل انتظار رادیویی ناشی می‌شوند، انسان قدرت دفاعی ندارد و به همین سبب است که رادیو از لحاظ نفوذ روانی موثرترین وسیله ارتباطی تلقی می‌شود».2

در سال‏های منتهی به اشغال ایران در شهریور 1320 شوروی و انگلستان براساس رویه رقابت‌آمیز همیشگی خود در ایران به منظور پیگیری سیاست‏های تبلیغاتی خود در طول جنگ جهانی دوم به رسانه برتر روز یعنی رادیو روی آوردند و هر کدام به فاصله اندکی از همدیگر در برنامه‏های رادیویی برون‏مرزی خود بخش فارسی تاسیس کردند. ابتدا شوروی و به فاصله حدود یک سال انگلیس رادیویی به زبان فارسی راه‌اندازی کردند. به علاوه، انگلیس پیش از این بخش فارسی رادیو دهلی را نیز با همان هدف راه‏اندازی بخش فارسی رادیو بی ی‌سی از قلب مستعمرات خود در هندوستان تاسیس کرده بود. آلمان هیتلری نیز برای بهره‏گیری از سلاح تبلیغات، رادیو برلین را پایه‌ریزی کرده بود تا افکار عمومی ایرانیان را به سود کشور متبوع خود سوق دهد. بنابراین، در سال‌های پایانی عصر رضاشاه رادیو مهم‌ترین رسانه تاثیرگذار در حیات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان به شمار می‏رفت.

در داخل ایران نیز رادیو تهران زیر نظر سازمان پرورش افکار در 4 اردیبهشت ۱۳۱۹ آغاز به کار کرد. پخش اخبار آن در آغاز به 5 زبان خارجی (انگلیسی، روسی، عربی، فرانسوی و آلمانی) انجام می‌گرفت که پس از مدتی زبان ترکی نیز به آنها افزوده شد. از 6 ساعت برنامه شبانه، 4 ساعت به موسیقی (3 ساعت موسیقی فرنگی و یک ساعت موسیقی ایرانی)، یک ساعت و 15 دقیقه به اخبار (نیم ساعت اخبار به زبان فارسی در 2 نوبت و ۴۵ دقیقه به زبان‌های خارجی فرانسوی، انگلیسی و آلمانی) و ۴۵ دقیقه به برنامه گفتارهای کشاورزی، جغرافیا، بهداشت و ورزش اختصاص یافته بود. 3

در سال‏های منتهی به اشغال ایران در شهریور 1320 شوروی و انگلستان براساس رویه رقابت‌آمیز همیشگی خود در ایران در طول جنگ جهانی دوم به رسانه برتر روز یعنی رادیو روی آوردند

با آغاز جنگ جهانی دوم و اهمیتی که جایگاه و مواضع ایران در آن مقطع تاریخی داشت، از آنجا که رادیو رسانه‌ای دولتی و طبعا بیانگر سیاست‌های رسمی دولت ایران بود، برای این که در آن سخنی مغایر و ناقض بی‏طرفی گفته نشود نظارت بر رادیو بیشتر و سخت‌تر شد تا آنجا که رضاشاه شخصا در مورد متن مطالب پخش شده مداخله و اظهارنظر می‏کرد و چکیده‌ای از مقاله‌های سیاسی و اجتماعی روزنامه‌های پایتخت که توسط کمیسیون رادیو در اختیارش نهاده می‌شد، اجازه پخش در رادیو به زبان‌های فارسی و بیگانه را می‌داد4تاکید رضاشاه بر موضع بی‌طرفی ایران و ندادن بهانه به دست دولت‌های درگیر در جنگ تا حدی بود که در برنامه تازه رادیو که در تاریخ ۲۸ اسفند ۱۳۱۹ به نخست‌وزیری اعلام شد، ۱۵ دقیقه اخبار به زبان فارسی حذف شد و علت آن چنین بیان شد: «در اوایل ایجاد رادیو، اخبار خبرگزاری پارس در رادیو گفته می‌شد، ولی به فرمان ملوکانه مقرر گردید که خبرهای کشورهای بیگانه در رادیو گفته نشود.»

رادیو در دوره اشغال ایران توسط متفقین

برنامه‌های گسترش رادیو که یک سال و اندی از عمر آن می‌گذشت با اشغال ایران با مشکل روبه‌رو شد. در این میان «دایره‌ سانسور» نیز با فشار شوروی و انگلستان در اسفند ۱۳۲۰ با حضور نمایندگان این دو کشور، برای سانسور در رادیو و مطبوعات ایران تشکیل شد. متفقین دخالت‌های بی‌شماری در رسانه‌های همگانی ایران به عمل می‌آوردند. رادیو و مطبوعات به‌طور جدی از پخش هرگونه خبر و مطلبی بر ضد متفقین و مغایر با مفاد پیمان سه‏گانه منع شده بودند. اخبار مربوط به جنگ نیز ابتدا به اداره سانسور انگلیس و شوروی فرستاده می‌شد و پس از کسب اجازه، پخش می‌گردید. بولارد، از ترس تبدیل رادیوی خودروهای شخصی به فرستنده‌های کوچک تقاضا کرد که دولت ایران کلیه رادیوهای مذکور را در سطح کشور جمع‌آوری کند و دولت ایران نیز آن خواسته را انجام داد. به این ترتیب که سفارت انگلیس یکایک خودروهای شخصی را که دارای رادیو بودند شناسایی کرد و با دادن شماره‌های آنها به شهربانی تقاضای تحویل رادیوهای آنها را کرد. این رادیوها تا پایان جنگ جهانی دوم در اختیار شهربانی باقی ماند. علاوه بر این، متفقین اوقاتی از رادیو تهران را در اختیار گرفته و برای سربازان خود در ایران برنامه پخش می‌کردند.

انگلیسی‌ها همچنین با کمک دولت ایران، با افرادی که به رادیوهای دولت‌های محور گوش می‌دادند، برخورد می‏کردند و اگر استفاده از آن در مکان‏های عمومی بود برخوردشان تا تعطیلی آن مکان و مجازات صاحب آن پیش می‏رفت.

در این زمان گرایش مردم به رادیو برلین در مقایسه با رادیو مسکو و لندن به‌دلیل وجهه نسبتا خوب آلمانی‏‏ها نزد ایرانیان بیشتر بود. ویلیام ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس در ایران در طول جنگ جهانی دوم نیز به محبوبیت رادیو برلین در میان ایرانیان اذعان می‌کند و آن را ناشی از خواست ایرانیان به برقراری توازن با روس‌ها می‌داند. البته وی تعمدا، کشور متبوع خود و سابقه استعماری آن را در این اظهارنظر نادیده می‏گیرد و غافل از این می‏ماند که علت اصلی گرایش مردم به سوی آلمان‏ها ـ همچون سال‏های جنگ جهانی اول ـ عملکرد بد، غیرانسانی و یکسویه روس‏ها و انگلیسی‏ها به نفع خودشان و نادیده انگاشتن خواست‏ها و منافع مردم ایران از سوی آن دولت بوده است.

او در ادامه قضاوت و تحلیل یکجانبه‏اش می‌نویسد: «مردم ایران خیلی تحت تاثیر پخش برنامه‌های فارسی رادیو برلین هستند که ادعاهای عجیب و غریب می‌کند و شاید بتوان ایرانی‌ها را در مجموع کسانی دانست که نسبت به آلمان احساسات دوستانه دارند. این تا اندازه‌ای به علت ترس آنان از روسیه است و این که می‌خواهند شاهد یک آلمان قوی برای ایجاد توازن با روس‌ها باشند و تا اندازه‌ای هم به این دلیل است که ایرانی‌ها آدم‌هایی از سنخ هیتلر را تحسین می‌کنند.» اما در نهایت بولارد در نتیجه‏گیری خود اعتراف می‏کند که «مردم ایران قویا ضدروسی و در مجموع ضدانگلیسی هستند و از سیاست بی‌طرفی شاه پشتیبانی می‌کنند. این الزاما جلوی روزنامه‌ها را نمی‌گیرد تا از فعالیت‌های آلمان به عنوان سوءاستفاده از میهمان‌نوازی و ایجاد مخاطره برای مملکت ایران، انتقاد نکنند.»

وی از برنامه‏های بخش فارسی بی ی‌سی به عنوان برنامه‏های عالی یاد می‏کند که در مدت راه‏اندازی موفق شده با تبلیغات رادیو برلین مقابله کند.

اما محور تبلیغات بخش فارسی رادیو برلین در آستانه اشغال ایران در شهریور 1320 برای خارج کردن ایران از بی‏طرفی و سوق دادن آن به سوی آلمان هیتلری از روی تبلیغات تهدیدآمیز بسیار شدید و خشن بود. این تهدید برای ایران به صورت حملات تبلیغاتی علیه رضاشاه از رادیو برلین شروع شد و دولت ایران یادداشت اعتراضیه‌ای به سفارت آلمان در تهران تسلیم کرد.

تاسیس بخش فارسی رادیو بی ی‌سی

بی بی‌سی مختصر شده بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیاست که نوامبر 1922 / آبان ۱۳۰۱ توسط صاحبان شرکت‏های انگلیسی فعال در صنعت بی‏سیم در لندن تاسیس شد. این بنگاه دولتی یکی از پرسابقه‌ترین و بزرگ‌ترین بنگاه‌های رسانه‌ای جهان است. بخش بین‏المللی بی ی‌سی 1932 م / 1311 ش با عنوان «سرویس امپراتوری بی ی‌سی» فقط به زبان انگلیسی و عمدتا برای جذب مخاطبان انگلیسی زبان در مناطق مختلف جهان راه‏اندازی شد. عنوان سرویس جهانی بی ی‌سی از سال 1988 م جایگزین عنوان اخیر‏الذکر شد که مفهومی پرمعنا از عصر استعمار و امپریالیسم را به ذهن متبادر می‏کرد. امروزه بخش فارسی رادیو بی ی‌سی زیرمجموعه‌ای از سرویس جهانی بی ی‌سی است که به زبان فارسی از طریق رادیو، اینترنت و تلویزیون فعالیت خبری و رسانه‌ای می‌کند.

بی ی‌سی فارسی که به رادیو لندن نیز معروف است، از قدیمی‌ترین بخش‌های این رسانه به زبانی غیرانگلیسی است که در دی 1319 / دسامبر 1940 با بودجه وزارت خارجه انگلیس آغاز به کار کرد. نخستین رئیس بخش فارسی رادیو لندن ـ ویکتور گلدنینگ ـ از سوی راجر استیونس، رئیس وقت بخش شرقی وزارت امور خارجه انگلیس انتخاب شد. با توجه به اهمیت راهبردی ایران و نقش تبلیغات در این بخش از جهان، عمده‏ترین ماموریت‏های آن، این بود که ضمن خنثی‏سازی تبلیغات رادیو برلین، برنامه‌هایی درراستای سیاست‌های جنگی دولت بریتانیا و متفقین سازمان دهد و ذهن ایرانیان را آماده برکناری رضاشاه و اشغال ایران کند. با موفقیت‏هایی که این رادیو در دوره پس از تاسیس به دست آورد باعث گسترش آن به سایر نقاط جهان نیز شد. به طوری که در پایان جنگ جهانی دوم، برنامه‌های بی ی‌سی به ۴۰ زبان پخش می‌شد.

بر این مبنا بود که گوبلز، مهم‌ترین کارگزار تبلیغات آلمان هیتلری، رادیو بی ی‌سی را برنده «تهاجم فکری» در اروپا نامید. بخش فارسی رادیو بی ی‌سی به عنوان یکی از مهم‏ترین ارکان دیپلماسی عمومی انگلیس در ایران بود و این رکن بودن خود را تاکنون ادامه داده است. زمان جنگ جهانی دوم از دوران فعال دیپلماسی عمومی انگلیس در ایران بود.

اولین برنامه رادیو بی بی‌سی یک ساعت برنامه خبری در هفته بود که اخبار جنگ جهانی دوم را پوشش می‏داد. با نزدیک شدن موعد اشغال ایران توسط متفقین مدت و ماهیت برنامه‏های آن افزایش یافت. بخش قابل توجه مطالب برنامه‏های آن توسط آن لمبتون، وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران تهیه می‏شد که از ایران‏شناسان مشهور انگلیسی بود و ویژگی‌های جامعه ایران را بخوبی می‌شناخت و با ذهنیت مردم ایران آشنا بود و بعد از تایید سرویلیام ریدر بولارد، وزیر مختار انگلیس در تهران برای پخش به لندن ارسال می‏شد.

زمینه‌سازی رادیو بی بی‌سی برای اشغال ایران

رادیو لندن در برنامه‌های فارسی خود مرتبا علیه رضاشاه گفتارهای تندی پخش می‌کرد و روس‌ها نیز با اعلامیه‌های فارسی که توسط هواپیماهای جنگنده روی شهرهای شمالی می‌ریختند، وی را مورد انتقاد قرار می‏دادند. برای برکناری رضاشاه، وزارت امور خارجه انگلستان به بی ی‌سی دستور داده بود تا مطالبی را که از قبل توسط آن وزارتخانه تهیه شده بود، به زبان فارسی پخش کنند.

مطالب و گفتارهای رادیو بی بی‌سی ابتدا درباره حکومت دموکراسی و قانون اساسی بود. بی بی‌سی دستور داشت تا ضمن تحریک مردم ایران، به بازگو کردن مصادیق اقدامات دیکتاتورمآبانه رضاشاه پرداخته و آن را در معرض افکار عمومی ایرانیان قرار دهد. البته بی بی‌سی پا را از این هم فراتر نهاده و برای تخریب چهره رضاشاه از شایعه‌پراکنی نیز به طرز عجیبی استفاده می‏کرد.

در یکی از روزهای اوایل اشغال، رادیو لندن اعلام کرد در ایران مواد خوراکی وجود ندارد، چون رضاشاه آنها را به آلمان فروخته است. این دروغ پراکنی در حالی بود که هنوز محصول سال 1320 در حال برداشت بود و نه شرایط استفاده داخلی داشت و نه آماده صادرات بود. هدف از پخش این برنامه‌ها تضعیف و تزلزل موقعیت رضاشاه بود و بسترسازی برای پذیرش برکناری وی بود. همچنین دولت انگلیس از رادیو بی بی‌سی برای ایجاد فاصله بین خود و رضاشاه نیز استفاده می‏کرد؛ زیرا مردم ایران بر این باور بودند که رضاشاه را انگلیسی‎‏ها به قدرت رسانده‏اند.

در واقع انگلیسی‏ها به لحاظ روانی از تنفر مردم ایران از رضاشاه نهایت بهره‏برداری را کردند و با انتقاد علنی از وی که تا آن زمان جنایت نابخشودنی محسوب می‏شد، باعث شگفتی ایرانیان و خوشحالی آنها شدند، ولی در اصل آمال جدید خود را به این شیوه دنبال کردند. رضاشاه خیلی تلاش کرد تا جلوی تحریکات و طغیان مردم علیه خود را بگیرد و حتی به فروغی دستور داد در تهران حکومت نظامی اعلام کند و سپهبد احمد امیراحمدی را به فرمانداری نظامی تهران منصوب کند، ولی این تدابیر وی راه به جایی نبرد.

بولارد نیز در این باره می‌نویسد: «ما توانستیم با آغاز پخش برنامه‌های فارسی از لندن و دهلی تا حد زیادی بر این مشکل فائق آییم و با تکذیب شایعات بی‏اساس[!] و مطرح نمودن و پاسخ گفتن به بسیاری از سوالات مربوط به رضاشاه، ذهن مردم را نسبت به حقایق روشن کنیم. پخش این برنامه‌ها با این که رضایت‌خاطر فراوانی در بین ایرانیان به وجود می‌آورد، ولی بسیار طبیعی است که خشم رضاشاه را برمی‌انگیخت و روال حکومت او را مختل می‌کرد.»

بولارد همچنین با درخواست تمرکز حملات بی بی‌سی روی رضاشاه در ۲۲ آگوست ۱۹۴۱ طی یادداشتی پیشنهاد کرد که در تبلیغات بی بی‌سی فارسی «باید تاکید شود که انگلستان دولتی دموکراتیک دارد در حالی که شاه ایران، بسان هیتلر بر این باور است که مردم مانند گوسفند هستند که باید از آنان انتظار پیروی کورکورانه داشت». بی بی‌سی حتی در این راستا شعارسازی هم می‌کرد: «محو بادا شاه صیفی‌کار بادنجان‌فروش» نمونه‌ای از این شعارهای ساخته بی ی‌سی در آن زمان است.

روزنامه اطلاعات بعدها در مورد حملات تبلیغاتی بی بی‌سی بر ضد رضاشاه نوشت: «نقطه‌‌ ضعف رضاشاه به دست رادیو لندن افتاد. آن را گرفت و هرشب ساعتی پیرامون آن حرف زد؛ حرف‌هایی که به‌ دل می‌نشست، در افکار مردم رخنه و نفوذ می‌کرد، معایب و مضار ملک‌داری رضاشاه را می‌گفت، ساختمان‌های بزرگ و عالی مهمانخانه‌ها را تشریح می‌کرد، از کاخ‌ها و عمارت‌هایی که در تمام طول شمال ساخته شده بود، صحبت می‌کرد و در دنبال آن از گرسنگی و فقر و بدبختی و بیماری مردم بحث می‌کرد... حرف‌های رادیو لندن با حقیقت وفق می‌کرد و در مقابل این حملات هم هیچ گونه دفاعی نمی‌شد. یعنی فقط معایب زیر ذره‌بین گذاشته می‌شد و بزرگ می‌گردید، بدون این که کمترین ذکری از محسنات دیگر و خدماتی که رضاشاه در راه ترقی و تکامل کشور انجام داده، شود.» (مکی، ۱۳۸۰، ص ۲۶۸)

در این میان گزارشگران ایرانی بی ی‌سی فارسی، صرفا آلت فعل وزارت امور خارجه انگلیس بودند. «عباس دهقان» از نخستین گزارشگران این رادیو در این باره می‌گوید: «ما دقیقا همان چیزی را می‌خواندیم که برای خواندن به ما داده می‌شد. ما حق نداشتیم هیچ دگرگونی در آن ایجاد کنیم. دو انگلیسی‌زبان در کنار ما بودند که بر کار ما نظارت می‌کردند. آنان به فارسی سخن‌ می‌گفتند و به دقت به ما گوش می‌کردند.»

رادیو لندن با پخش مطالبی علیه رضاشاه زمینه اشغال ایران را فراهم می کردو روس‌ها نیز با اعلامیه‌های فارسی که توسط هواپیماهای جنگنده روی شهرهای شمالی می‌ریختند، وی را مورد انتقاد قرار می‏دادند

در نامه وزارت خارجه انگلیس به بولارد به تاریخ ۲۸ شهریورماه ۱۳۲۰، درباره جانشین رضاشاه اشاره شده است که «جانشین می‌تواند یکی از پهلوی‌های جوان‌تر یا بازگشت یکی از افراد سلسله قاجار باشد.» بنابراین، انگلیس برای تفهیم اصل قضیه به محمدرضا پهلوی مبنی بر این که فقط تبعیت بی‏چون و چرای وی تنها دلیل ادامه سلطنت در خانواده پهلوی می‏تواند باشد آن را از طریق بی ی‌سی طوری پوشش داد که در صدد بازگرداندن قاجارها بر اریکه سلطنت ایران هستند. بی ی‌سی برای واقعی نشان دادن این ترفند سیاسی و تبلیغاتی آنچنان جدی عمل کرد که هارولد نیکلسون ـ نماینده مجلس و سرپرست بی ی‌سی ـ نقش عامل گفت‌وگو برای بازگرداندن قدرت به دست قاجارها را بازی کرد. حتی نیکلسون با محمدحسن میرزا ـ ولیعهد احمدشاه ـ و فرزندش عبد‏الحمیدمیرزا دیدار کرد.

پارسونز در این باره می‌نویسد: «اطلاعاتی به دست شاه سابق رسید که انگلیسی‌ها در فاصله روزهای سوم تا بیست و پنجم شهریور مذاکراتی با محمدحسن میرزا ولیعهد (احمدشاه) و پسر او حمیدمیرزا، افسر نیروی دریایی انگلستان انجام داده بودند تا یکی از آن دو را دوباره به ایران بازگردانند و بر تخت سلطنت بنشانند و عامل مذاکرات هارولد نیکلسون مدیرکل بی بی‌سی بوده است، بذر رعب و هیبت بی بی‌سی را در دل شاه، خانواده او و هیات حاکمه مرعوب و مجذوب ایران پاشید.»

سرانجام بی بی‌سی توانست گام‌های موثری در ایجاد بی‌اعتمادی ایرانیان نسبت به حکومت وقت ایران بردارد. بولارد پس از این پیروزی برای شرایط تازه رادیو بی بی‌سی نسخه می‌پیچد: «حالا که شاه رفته است، فرستنده رادیویی ما (بی بی‌سی) باید درباره حکومت مبتنی بر قانون اساسی حرف بزند و روی این نکات تاکید کند.»

در مجموع اهداف و محورهای برنامه‏های بخش فارسی رادیو بی بی‌سی را در ایام اشغال ایران در شهریور 1320 می‏توان به شرح زیر جمع‏بندی کرد:

ـ شایعه‏سازی بر ضد رضاشاه و تقویت آن با مستندات تاریخی مربوط به عملکرد رضاشاه.

ـ مشروعیت بخشیدن به اشغال ایران.

ـ شکل‏دهی افکار عمومی ایرانیان درخصوص منافع متفقین و ایجاد نگاه مثبت نسبت به آنها.

ـ شکستن مقاومت ایرانیان در مقابل اشغالگران.

ـ طرح حکومت دموکراسی و مبتنی بر قانون اساسی برای فریب افکار عمومی.

اهداف کاربردی و عملکرد بی بی‌سی فارسی در سال‏های پس از جنگ جهانی دوم تاکنون:

ـ نقش اطلاعاتی در تمامی بحران‌ها و رویدادهای سیاسی ایران

ـ ایجاد اختلافات قومی و مذهبی در ایران

ـ تبدیل شدن به منبع خبری برای ایرانیان در بحران‌های سیاسی یا اجتماعی

ـ تلاش برای نشان دادن خود به عنوان رسانه بی‏طرف در رویدادهای داخلی ایران در حوزه‌های مختلف

ـ تلاش برای جذب مخاطبان تحصیلکرده جامعه ایران بویژه جوانان

نتیجه‏گیری

رادیو بی بی‌سی توانست با مهندسی افکار عمومی ایرانیان در شهریور ۱۳۲۰، با شایعه‏سازی و در هم‌آمیختن برخی واقعیت‌ها با ادعاهای غیرواقعی، موفق به شکل‌دهی یک واقعیت تاریخی یعنی پایان سلطنت رضاشاه شد.

به این ترتیب که این رادیو نقش عمده‏ای در کنار سایر عوامل در تخریب چهره رضاشاه ایفا کرد تا حدی که آن شایعات به واقعیاتی تاریخی بدل شد و تا سال‌ها بر اذهان ایرانیان سنگینی کرد. بی بی‌سی توانست با شگردهای جنگ روانی و تبلیغاتی، مقاومت ایرانیان را در برابر قوای اشغالگر بشکند و ذهن آنان را آماده پذیرش اشغال کشورشان از سوی متفقین کند. غیر از رادیو لندن که مرتبا از رضاشاه انتقاد و افکار عمومی ایران را علیه او تحریک می‌کرد، رادیو دهلی و سایر رادیوهای اقماری انگلیس نیز با رادیو لندن همصدا شده و بستر مناسب و قابل پذیرشی برای برکناری و تبعید رضاشاه فراهم آوردند.

سجاد راعی‏گلوجه

منابع:

1. استوارت ا، ریچارد، در آخرین روزهای رضاشاه، تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320؛ ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، معین، چاپ سوم، 1370؛ 2. اسنادی از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، جلد 2، به کوشش مرکز پژوهش و اسناد ریاست جمهوری، تهران، خانه کتاب، 1389؛ 3. اسنادی از تاریخچه رادیو در ایران (۱۳۴۵ ـ ۱۳۱۸ هـ .ش)، معاونت خدمات مدیریت و اطلاع‌رسانی دفتر رئیس‌جمهور، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1379؛4.بولارد، ریدر ویلیام، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، البرز، 1369؛ 5.برومند، صفورا، تاریخ‌نگاری به شیوه رادیو BBC، تهران، دفتر پژوهش‌های رادیو، 386؛ 6.پارسونز، سر آنتونی، غرور و سقوط؛ ترجمه منوچهر راستین، تهران، انتشارات هفته، 1363؛ 7. تفرشی، مجید، «دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران؛ مطالعه موردی بخش فارسی سرویس جهانی بی بی‌سی»، ایران و استعمار انگلیس (مجموعه سخنرانی‏ها، میزگرد و مقالات)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‏های سیاسی، 1388؛ 8.ذوقی، ایرج، ایران و قدرت‏های بزرگ در جنگ جهانی دوم، تهران، پاژنگ، 1372؛9.معتمدنژاد، کاظم، وسایل ارتباط جمعی، جلد 1، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، چاپ چهارم، 1383؛10. گزارش راهبردی رسانه(4)؛ بی ی‌سی فارسی در یک نگاه، تهران، دفتر مطالعات و برنامه‏ ریزی رسانه‏ها، 1389؛ 11.مکی، حسین، تاریخ 20 ساله ایران، جلد 7، تهران، انتشارات علمی، 1380؛ 12.نامه‌های خصوصی و گزارش‌های محرمانه سر ریدر بولارد، سفیرکبیر انگلستان در ایران، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، طرح نو، 1371؛13.هوشنگ‌مهدوی، عبدالرضا، انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی‌سی، تهران، طرح نو، 1372.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها