«صبحبخیر ایران» اولین تجربه برنامهسازی صبحگاهی برای صداوسیمای ملی بود. برنامهای که از شهریور 73 پخشش شروع شد و در عرض مدت کمی توانست حسابی در میان مردم جا باز کند. یکی از بخشهای جذاب این برنامه اجرای شاد و شنگول و پر از انرژی «اقبال واحدی» بود که شیوهای جدید در نوع اجرای برنامههای زنده از خودش ارائه کرد. برای مردم، بیدار شدن ساعت 5:45 صبح با صدای جیغمانند واحدی خیلی جذاب شده بود! عامیانه حرف زدن و استفاده نکردن از کلمههای قلنبه سلمبه یکی از خصوصیات اجرای او بود. از همان زمانها واحدی به عنوان مجری محبوب سیما حسابی در میان مردم جاباز کرد. همین باعث شد چند سال بعد برنامه سفرهای او با نام «سفرنامه صبا» شکل بگیرد که واحدی به همراه گروه تلویزیونی به همه نقاط ایران سفر میکرد و علاوه بر نشان دادن نقاط دیدنی ایران، بدونپرده با مردم حرف میزد، اتفاقی که برای تلویزیون بسیار بینظیر بود. خاطرات این سفرها اسفند سال گذشته با قلم خود واحدی روانه بازار کتاب شد. گرچه صبح بخیر ایران الان دیگر شباهتی به گذشتهها ندارد اما، بعد از 20 سال، واحدی دوباره به این برنامه برگشته و دارد بخشهایی از سفرهای دهه هفتادش را نشان میدهد و خاطراتش را نقل میکند! همین بهانهای شد تا سراغ او برویم و درباره زندگی کاریاش بپرسیم.
چرا دارید تکههایی از برنامههای دهه هفتاد صبح بخیر ایران را نشان میدهید و خاطره تعریف میکنید؟ اصلا ایده این کار از کجا شکل گرفت؟
مردم خیلی مشتاق هستند که فیلمهای گذشته را ببینند. مخصوصا آنهایی را که خودشان هم در آن بودند. خیلی درخواستکننده برای پخش آن برنامهها وجود داشت. خیلی از برنامههای قدیم تازگی خودش را هنوز حفظ کرده و بیننده جدید هم با آن ارتباط برقرار میکند. از طرف دیگر خود برنامهسازان خیلی دوست داشتند این برنامهها را ادامه دهیم. من هم گفتم اگر فرمش تغییر میکند این کار را انجام میدهیم وگرنه اگر فرم تغییری نکند و مثل سابق باشد مثل همان برنامههای قبل میشود. حالا هم داریم گذشته را پخش میکنیم که به جایی برسیم که با طرح جدید که یک سفر دستهجمعی است بتوانیم کار را ادامه دهیم.
پس یعنی قرار است این سفرها از سر گرفته شود؟
بله البته به صورت مشارکت با مردم؛ یعنی میخواهیم تورهای گردشگری راه بیاندازیم که در این تورها با مدیریت خود من افرادی را به گردش میبریم. مثلا مادربزرگها و پدربزرگها با نوههایشان یا مثلا زوجهای جوانی که زیر ۶ ماه است ازدواج کردهاند یا از این دست افراد. اینها را به جاهایی میبریم که آثار تاریخی دارند؛ تا هم آنها تفریحی داشته باشند و هم سفرشان به صورت گزارش تلویزیونی پخش شود.
چرا اینقدر آن سفرها برای مردم جذاب بود؟
چون جاهایی رفتیم که خیلیها نرفتهاند. مردم بدون واسطه با دوربین روبرو بودند و میتوانستند حرفهایشان را بزنند. اتفاقاتی که در شهرستانها و روستاها رخ میداد پخش میکردیم. اینها دست به دست هم میداد که برنامه جذابی تولید شود. آن زمان رقیب خاصی نداشتیم. تعداد شبکهها و برنامهها هم کمتر بود.
میگویید مردم بدون واسطه مقابل دوربین قرار میگرفتند و حرفشان را میزدند. از میان این حرف ها ممکن بود بعضیهایشان با قوانین سازمان صداوسیما نخواند و قابلیت پخش نداشته باشند ولی به هر حال پخش میشدن. چطور سازمان چنین طرحی را قبول کرد؟
معمولا مشکلی پیش نمیآمد. هیچ وقت هم اتفاقی نیفتاد و ما توانستیم ۱۰-۱۵ سال با همین سفرها در کنار مردم باشیم و هیچ کسی هم نگفت چرا!
اینها درست ولی میخواهم بدانم سازمان چطور به شما اعتماد کرد؟ چون تا قبل از آن چنین برنامهای ساخته نشده بود و این تجربه اولین بار در صبح بخیر ایران و توسط شما شکل گرفت.
بهخاطر اینکه ما شناخته شده بودیم و ضمنا سازمان به همه اعتماد میکند. البته به شرطی که فرد بتواند کار را به خوبی انجام دهد و چیزی باشد که مردم با آن ارتباط خوبی برقرار کنند. ضمن اینکه ما مردم را میشناختیم و ارتباط مردمیمان خوب بود. بعضی مواقع هم حرفی زده میشد که شاید مورد داشت ولی ما خیلی اهمیت نمیدادیم. تلویزیون هم ایراد نمیگرفت.
چطور نمیگرفت؟!
چون مشکلی پیش نمیآمد. ما هم میدانستیم دوربین را کجا ببریم. مسئولان سازمان هم میدانستند که ما حدمان را میشناختیم و میدانستیم چه کنیم. حرفهای بودن یعنی همین!
یعنی الان هرکی به سازمان وارد شود و بگوید میخواهد چنین کاری انجام دهد، راحت تلویزیون به او امکانات میدهد و اعتماد میکند؟!
اگر طرح پختهای داشته باشد و تکراری نباشد، چرا که نه.
شما خودتان چطور وارد سازمان شدید؟
من از پشت صحنه شروع کردم، فیلمبرداری و عکاسی و تدوین و کارهای فنی. برای برنامه صبح بخیر ایران هم خیلی ناخواسته به عنوان مجری وارد شدم. از افراد مختلفی تست گرفتیم ولی نتوانستیم آن چیزی را که میخواهم پیدا کنیم.
یعنی پارتی داشتید؟
نه. ولی وقتی گروهی وارد کاری میشود معمولا کسانی را که از نظر کاری میشناسد دعوت به کار میکند. الان مثلا اگر من در کارهایم فیلمبردار بخواهم، حتما از کسانی دعوت به کار میکنم که قبلا با آنها کار کردهام و کارشان را میشناسم.
پس یعنی شما هم از طریق دوستانتان وارد تلویزیون شدید!
بله. ما در جاهای دیگر با هم همکار بودیم و وقتی آنها وارد این کار شدند از من هم دعوت به همکاری کردند.
اگر اشتباه نکنم صبح به خیر ایران اولین کار اجرای شما نبود. درست است؟
بله. من قبلش در برنامه کودک کار میکردم و بعد وارد برنامه صبح بخیر ایران شدم. با بچههایی که در صبح به خیر ایران کار میکردند خیلی با هم رفیق بودیم و کار میکردیم. بعد که این برنامه طراحی شد خودمان آن را دست گرفتیم.
نظرتان درباره مجریهای جدید چیست؟ بهنظر میرسد از میان چهرههای جدید هنوز چهره ماندگاری متولد نشده است...
الان احسان علیخانی و یکی دو نفر دیگر خیلی خوب توانستهاند کار کنند و حسابی طرفدار پیدا کردهاند. ولی کلا ستارهسازی سختتر شده. چون تعداد شبکهها بیشتر شده و بیشتر افراد تازهوارد فن جدیدی برای عرضه ندارند. اگر مجریای تکنیک جدیدی ارائه کند حتما مورد قبول عام قرار میگیرد.
منظورتان این است که خیلی مقلد هستند؟
بله آفرین. دقیقا همینطور شدهاند. معمولا نمیتوانند ارتباط خوبی با بیننده برقرار کنند. یعنی بیننده فکر میکند شیوه اجرای آنها را قبلا هم دیده. ولی من فکر میکنم به هرحال باید به همینها اعتماد کرد و جا را برایشان باز گذاشت.
اما در گذشته راحتتر میشد وارد تلویزیون شد. نه؟
بله. الان مخصوصا روی مدارک خیلی حساس هستند که حتما بالاتر از لیسانس باشند. بعضیها شاید از نظر مدرک تحصیلی خیلی بالا نباشند اما از لحاظ اطلاعات عمومی و سطح معلومات خیلی بالا باشند. خیلی چیزها دست به دست هم دادهاند و کمی ورود سختتر شده. به جوانها باید اعتماد شود. آن زمان خیلی به مدرک گیر نمیدادند، بیشتر معدل کار برایشان اهمیت داشت. مثلا اگر نویسندهای قلمی خوبی داشت دیگر به مدرکش توجه خاصی نمیشد.
غیر از کار تلویزیونی بیزینس دیگری هم دارید؟ چون الان کمتر در تلویزیون دیده میشوید...
من هر وقت اراده کنم میتوانم برنامه داشته باشم منتها الان دیگر خودم خیلی توان کار کردن ندارم. من موسسه فرهنگی و هنری دارم که در آن به تولید فیلم میپردازم. با سازمانهای مختلف همکاری میکنیم. تقریبا 6-7 سال است که این موسسه را راه انداختهام.
یعنی اگر کار تلویزیونی هم نکنید از این موسسه درآمد خوبی دارید؟
بله، خوب است. من خودم تدوینگر و فیلمبردار هستم. خیلی کارها را خودم انجام میدهم. (محبوبه شعاعی/ هفته نامه تماشاگران امروز)
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛
ضرورت اصلاح سهمیههای کنکور در گفتوگوی «جامجم»با دبیر کمیسیون آموزش دیدبان شفافیت و عدالت