با دراگان اسکوچیچ، سرمربی این فصل تیم فولاد خوزستان

فوتبال ایران کار سیستماتیک کم دارد

وقتی آمد گفتند یک مربی کروات دیگر به جمع مربیان کروات ایران اضافه شد. بار این جنبه بیشتر منفی بود تا مثبت، اما اسکوچیچ ثابت کرد حضورش در فوتبال ایران فقط برای بالا بردن آمار مربیان کروات شاغل در فوتبال ایران نیست. او از تیمی کم امید، جوان و کم‌بضاعت یک تیم شگفتی‌ساز ساخت و کاری کرد که ملوان بهترین نتایج هفت فصل اخیرش را بگیرد. اوج نمایش او وقتی بود که استقلال را در هفته‌های پایانی شکست داد تا این تیم از کورس قهرمانی خارج شود. اسکوچیچ ثابت کرد به فوتبال ایران آمده تا حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. حالا اسکوچیچ سرمربی تیمی است که قهرمان لیگ شده است. عملکرد خوب او در ملوان حتی مسئولان فدراسیون فوتبال را هم بر آن داشت تا از اسکوچیچ در تیم امید استفاده کنند، اما به‌خاطر کرش، آن صندلی را به یک پرتغالی دیگر دادند تا صندلی قهرمان فصل گذشته لیگ به اسکوچیچ برسد. نشستن روی نیمکت تیمی که قهرمان شده همیشه بزرگ‌ترین ریسک است، اما این مرد کروات ترسی از ماموریت جدید ندارد.با دراگان اسکوچیچ در آستانه شروع فصل چهاردهم لیگ برتر فوتبال ایران، درباره خودش، تیم جدیدش و اهدافی که در سر دارد صحبت کردیم. با تشکر از دکتر مرادی، پزشک تیم فولاد بابت ترجمه صحبت‌های اسکوچیچ.
کد خبر: ۷۰۰۰۷۸

نشستن روی نیمکت تیمی که قهرمان شده همیشه بزرگ‌ترین ریسک برای یک مربی است و شما این ریسک را در دومین فصل حضورتان در ایران قبول کردید. چرا؟

هیچ‌گاه ترسی از پذیرش مسئولیت به خودم راه ندادم. مطمئن باشید اگر کوچک‌ترین ترس یا نگرانی از این بابت داشتم این وظیفه را نمی‌پذیرفتم. الان هم تمام تلاش من این است که بتوانم یک تیم آماده را روانه رقابت‌ها کنم. اگر در نهایت بتوانم تیمی را بسازیم که از هر لحاظ خوب باشد به هدفم رسیده‌ام.

به هر حال همیشه سخت است نشستن روی نیمکت تیمی که فصل قبل قهرمان شده است چون انتظارات در بالاترین سطح خود قرار دارد.

آیا فولاد تاکنون دو سال پیاپی قهرمان لیگ برتر شده؟ این معنایش این نیست که من در این تیم اهداف بزرگی نخواهم داشت، اما انتظارات باید معقول باشد. خود حسین فرکی در سال دوم حضورش در فولاد توانست این تیم را قهرمان کند. در ضمن فراموش نکنید این قهرمانی در رقابتی نزدیک به دست آمد. یعنی اگر فولاد بازی آخرش را نمی‌برد شاید تا رده سوم جدول سقوط می‌کرد. می‌خواهم بگویم عوامل متعددی دست به دست هم داد تا فولاد قهرمان لیگ شود. البته این چیزی از ارزش‌های آقای فرکی کم نمی‌کند، اما با وجود تمام احترامی که برای ایشان و همکارانش قائل هستم می‌خواهم تیمی بهتر از سال گذشته را روانه مسابقات کنم.

آیا در گذشته تجربه چنین ریسکی را داشته‌اید؟ این‌که روی نیمکت تیمی بنشینید که فصل قبل قهرمان شده باشد؟

نه. چنین تجربه‌ای نداشتم. البته شاید بگویید من مربی جوانی هستم، اما در کنار این جوانی از تجربه فراوانی برخوردار هستم.

قبل از این‌که به فولاد بیایید صحبت حضور شما در تراکتورسازی مطرح بود. چرا با آنها به توافق نرسیدید؟

من از تراکتورسازی پیشنهاد داشتم، اما پیشنهاد فولادی‌ها جدی‌تر بود. اگر بخواهم واضح‌تر بگویم تراکتوری‌ها 48 ساعت مذاکره با من را به تعویق انداختند و همان موضوع باعث شد من با فولاد به توافق برسم. قطعا مسئولان تراکتورسازی منظور این حرف من را بهتر می‌دانند.

در این یک ماهی که تیم زیرنظر شما تمرین می‌کند روند آماده‌سازی مطابق انتظارها پیش رفته است؟

نمی‌توانم بگویم صددرصد از روند آماده‌سازی تیم راضی هستم؛ ولی خب ناراضی هم نیستم. نکته منفی این بود که برخی بازیکنان کلیدی خیلی دیر به ما ملحق شدند؛ اما از دیدگاه تمرینی از روند آماده‌سازی تیم راضی هستم. در این برهه سعی کردم بازیکنان با نحوه تمرینات و شخصیت من بیشتر آشنا شوند و من هم به شناخت بهتری نسبت به آنها دست پیدا کنم.

چرا در کرج و تهران اردو زدید و مثل خیلی از تیم‌های دیگر به ترکیه نرفتید؟

تمرین تمرین است و فرقی نمی‌کند کجا انجام شود. البته من احترام می‌گذارم به تصمیم تیم‌هایی که ترجیح دادند در ترکیه تمرین کنند، اما به شخصه از شرایطی که در کرج و تهران در اختیار داشتم راضی بودم و این برای یک مربی کافی است.

سوشا مکانی، عبدالله کرمی، غلامرضا رضایی و لوسیانو پریرا را خیلی ​ راحت از دست دادید. درباره جدایی این بازیکنان تاثیرگذار کمی صحبت می‌کنید.

این نفرات بازیکنان آزاد بودند و با فولاد قرارداد نداشتند. شما خوب می‌دانید که در فوتبال حرفه‌ای، پول عامل تعیین‌کننده‌ای است. به عنوان مثال پیشنهاد مالی سپاهانی‌ها به لوسیانو بیشتر از پیشنهاد ما بود و او هم به‌عنوان یک بازیکن حرفه‌ای اجازه داشت ​ به بهترین پیشنهاد پاسخ مثبت بدهد. وقتی بازیکن آزاد باشد انتخابش هم آزاد خواهد بود.

اما به نظر می‌رسد هواداران فولاد از عملکرد تیم در فصل نقل و انتقالات راضی نیستند؛ آن هم در سالی که باید در سه جبهه لیگ، جام حذفی و لیگ قهرمانان آسیا بجنگید....

من احترام می‌گذارم به نظر هواداران اما آنها باید صبور باشند و نتیجه کار را ببینند. چیزی که برای من اهمیت دارد این است که آن بازیکنانی که اصرار داشتم در تیم بمانند، ماندند. منظورم بختیار رحمانی، اسماعیل شریفات، سروش رفیعی و چند بازیکن تاثیرگذار دیگر و من به آینده این تیم امیدوارم.

بازی با تراکتور در تبریز، بازی با پرسپولیس، بعد با راه‌آهن در تهران، بعد سپاهان و بالاخره دربی اهواز... درباره قرعه فولاد در شروع لیگ چه فکر می‌کنید؟ به نظر می‌رسد پنج هفته نخست برای تیم شما جهنمی باشد...

خوب بودن یا بد بودن این قرعه قابل پیش‌بینی نیست. گاهی اوقات فکر می‌کنید قرعه خوبی به شما خورده است، اما در نهایت نتیجه بد از آب درمی‌آید. برعکس آن هم صادق است. اما اگر از من بپرسید خواهم گفت دوست دارم هر هفته با تیم‌هایی مثل پرسپولیس، تراکتورسازی و استقلال بازی کنم. من زندگی می‌کنم برای بازی‌های بزرگ.

در سال‌های 2005 و 2006 دو جام قهرمانی با
ریه کای کرواسی به دست آوردید. دو بار هم در سال 2008 با اینتربلاک در اسلونی قهرمان شده‌اید. شاید وقتش رسیده باشد که بعد از شش سال با فولاد یک جام قهرمانی دیگر به کارنامه مربیگری‌تان اضافه کنید. آیا قولی به هواداران فولاد می‌دهید؟

من قولی به هواداران فولاد نمی‌دهم و اصولا معتقدم کسی که قول قهرمانی می‌دهد، آدم نرمالی نیست. البته این دلیل نمی‌شود که من بخواهم از پذیرش مسئولیت در قبال هواداران شانه خالی کنم. من با اهداف و برنامه‌های بزرگی به فولاد آمده‌ام.

شما از تیمی کم‌امید، جوان و کم‌بضاعت، یک تیم شگفتی‌ساز ساختید و کاری کردید که ملوان بهترین نتایج این هفت فصل اخیر خود را به دست بیاورد... رمز موفقیت‌تان​چه بود؟

خب عامل اول شخصیت کاری خودم بود که دوست داشتم در این تیم تاثیرگذار باشم. عامل دوم هم حضور یک عده بازیکنان مستعد و پرتلاش در ترکیب ملوان بود. همین باعث شد در همکاری مشترکمان به نتایج مثبتی دست پیدا کنیم.

هنوز هم به ملوان فکر می‌کنید؟

من روزهای خوبی را در ملوان سپری کردم و هواداران پرشور این تیم را هرگز فراموش نمی‌کنم. اتفاقا هفته گذشته برای دیدن بازی ملوان و استقلال به ورزشگاه رفتم و دقایق شیرینی را با تماشاگران ملوانی سپری کردم.

همین عملکرد خوب شما در ملوان باعث شد شایعه حضور شما در تیم امید ایران هم مطرح شود. آیا با شما صحبتی در این باره شد؟

صحبت‌هایی شد ولی دوست ندارم به عقب برگردم.

به نظر می‌رسد دلخوری​هایی در این زمینه وجود دارد...

نه! اتفاقا من خیلی خوشحال شدم از این پیشنهاد، اما پیگیری‌های فدراسیون فوتبال فقط به یک تماس خلاصه شد و بعد از آن دیگر صحبتی با من نشد. البته برای خود من هم نکته چالش‌برانگیزتر مربیگری در سطح باشگاهی است نه کار در رده تیم‌های ملی. من دوست دارم هر روز با حرفه‌ام درگیر باشم.

یک شام بحث‌برانگیز هم با امیر قلعه‌نویی خوردید که باعث شد بعدها شایعه حضور شما در استقلال هم سر زبان‌ها بیفتد...

نه هیچ کدام از آن شایعات صحت نداشت. من و آقای قلعه نویی از دوستان خوب هم هستیم طبیعی بود که من دعوت دوستم را برای صرف شام بپذیرم. اما خیلی‌ها فکر کردند ما می‌خواهیم بر سر نتیجه بازی فردایش تبانی کنیم. آن شام و البته پیروزی ملوان مقابل استقلال آن بازی فقط نشانگر این بود که ما مربیان در عین حال که با هم رفیق هستیم، رقیب هم هستیم و مسائل اخلاقی ارجحیت دارد به همه آنچه ​ دیگران فکر می‌کنند. البته می‌پذیرم که افکار عمومی در ایران هرگز آمادگی چنین مساله‌ای را نداشت که دو مربی قبل از یک مسابقه حساس با یکدیگر سر یک میز بنشینند.

برویم سراغ خودتان. اسکوکیچ اولین لژیونر تاریخ فوتبال کرواسی است و شاید یکی از معدود لژیونرهایی که بازی ملی در کارنامه‌اش ندارد... درست است؟

بله! من نه تنها اولین لژیونر فوتبال کرواسی بودم که خیلی‌ها در آن سال‌ها فوتبال کرواسی را به​واسطه حضور من در لیگ اسپانیا و تیم لاس پالماس شناختند. اما متاسفانه زمان اوج فوتبالم همزمان شد با جنگ بالکان و جداسازی کشورها. به همین خاطر نتوانستم در آن سال‌ها در تیم ملی بازی کنم. اما بعد من نسل تازه‌ای در فوتبال کرواسی ظهور کرد و توانست این تیم را به مقام سوم جام جهانی برساند. به هر حال گذشته‌ها برای من گذشته است الان دیگر به آن کاراکتر فوتبالی‌ام فکر نمی‌کنم و به دنبال آن هستم تا به عنوان یک مربی موفق، توانایی‌های خودم را به اثبات برسانم. برای این منظور هم تلاش می‌کنم از تمام تجربیات تلخ و شیرین دوران فوتبالم استفاده کنم.

اگر اشتباه نکنم پست بازی شما هافبک بود​.

بله! من هافبک نفوذی بودم و پشت مهاجم بازی می‌کردم.

بازی کدام​یک از بازیکنان فعلی فوتبال شما را یاد خودتان می‌اندازد؟

بختیار رحمانی! ما شباهت‌های زیادی به هم داریم البته باید اعتراف کنم بختیار کمی از من بهتر است.

در مربیگری چطور. سبک کدام یک از مربیان را بیشتر می‌پسندید؟

من سبک کار و مکتب مربیان هلندی و اسپانیایی را بیشتر می‌پسندم و فکر می‌کنم تلفیق این سبک با مکتب مربیان کروات همیشه میکس خوبی را تشکیل دهد. البته من همیشه سعی می‌کنم از مربیان مطرح دنیا نکات مثبتی ​یاد بگیرم و در کارم از آنها استفاده کنم.

مشخصا به کدام​یک از مربیان دنیا بیشتر علاقه دارید؟

من از کار ​اونای امری​، مربی جوان سویا که سال گذشته موفق شد جام یوفا را فتح کنم واقعا خوشم می‌آید. شیوه‌های کاری او از همان زمان که مربی والنسیا بود شباهت‌های زیادی به من داشت. با این حال من سعی می‌کنم​ خودم باشم. یکی مثل مورینیو که به آقای خاص معروف است. البته خاص بودن در عرصه مربیگری واقعا سخت است.

در این 20 سال اخیر، فوتبال ایران مربیان کروات زیادی ​ به خود دیده است، از استانکو پاپله کوویچ گرفته تا تومیسلاو ایویچ، میروسلاو بلازویچ، برانکو ایوانکویچ، ملادن فرانچیچ، وینگو بگوویچ، لوکا بوناچیچ، زلاتکو کرانچار و چند مربی دیگر. برخی از این مربیان در ایران مطرح شدند و برخی دیگر هم زمانی که قدم به ایران گذاشتند مربیان سرشناسی بودند. شما با کدام یک از این مربیان کار کردید؟

خیلی از این مربیان همدوره‌های خود من هستند اما بلازویچ مربی من بود. البته با احترام به همه مربیان کروات باید بگویم بزرگ‌ترین مربی کرواتی که به ایران آمد تومیسلاو ایویچ بود. شاید این مقایسه خوب نباشد اما بدون شک ایویچ بزرگ‌ترین مربی تاریخ فوتبال کرواسی است، اما فوتبال ایران قدر او را ندانست.

یک فلش بک هم به جام جهانی 2014 بزنیم. جامی که برای ایران و کرواسی در همان مرحله گروهی به پایان رسید و در نهایت با قهرمانی آلمان خاتمه یافت. درباره چهار بازی از این تورنمنت می‌خواهم نظر شما را بدانم. اول ایران و آرژانتین؟

یکی از بهترین بازی‌هایی که در این چند سال اخیر از فوتبال ایران دیدم همین بازی بود. تیم ملی در مقابل آرژانتین فوق‌العاده بود و واقعا اصول دفاعی را بخوبی به اجرا درآورد. همه چیز در آن بازی خوب پیش رفت جز گل دقیقه آخر لیونل مسی!

بازی دوم،کرواسی ـ مکزیک. دیداری که با شکست پرگل کرواسی و حذف این تیم از مرحله گروهی توام شد...

ما می‌توانستیم بهتر از اینها مقابل مکزیک بازی کنیم، اما باید پذیرفت که آنها به نسبت ما تیم بهتری بودند. من فکر می‌کنم دو ستاره تاثیرگذار کرواسی یعنی مودریچ و راکیتیچ در جریان جام جهانی خیلی خسته بودند و همین موضوع روی کیفیت بازی ما در طول جام تاثیر منفی گذاشت.

و بازی سوم،بازی فراموش نشدنی و عجیب آلمان ـ برزیل.

خیلی خوشحالم که توانستم چنین فوتبالی را در
جام جهانی ببینم. در این بازی آلمانی که سال‌ها در حال پیاده کردن یک کار سیستماتیک در فوتبال خود است برزیلی را در هم کوبید که فوتبالش سرشار از استعداد است، اما کار سیستماتیک در آن وجود ندارد. در ایران و کرواسی هم استعدادهای زیادی نهفته است، اما فوتبال این دو کشور هم در مقایسه با فوتبال آلمان همین کار سیستماتیک را کم دارد.

و بالاخره آلمان و آرژانتین در فینال...

به نظر من آلمان بهترین تیم حال حاضر دنیاست و شایسته این بود که در فینال پیروز شود. البته پیروزی آرژانتین هم در فینال کسی را ناراحت نمی‌کرد، چون فوتبال این کشور هم به خاطر پیشینه‌اش و جذابیت‌هایی که دارد همواره قابل ستایش است.

بزرگ‌ترین دستاوردی که جام جهانی برزیل برای شما به عنوان یک مربی حرفه‌ای داشت چه بود؟

تنها درسی که من از این جام جهانی گرفتم این بود که با یک کار سیستماتیک و طولانی مدت می‌توانیم به بزرگ‌ترین اهداف برسیم. من دوست دارم این اتفاق در باشگاه‌های ایران و بخصوص در تیم فولاد خورستان هم بیفتاد و ما بتوانیم سال به سال موفقیت‌هایمان را تداوم ببخشیم. این‌که فولاد بتواند چهار سال متوالی قهرمان شود یا در جمع مدعیان قهرمانی باشد معنایش این است که ما در اجرای یک کار سیستماتیک موفق بوده‌ایم.

فکر می‌کنم فولاد به لحاظ زیرساخت‌ها و امکانات یکی از بهترین باشگاه‌های ایران است، شما برای اجرای یک کار سیستماتیک تیم خوبی را انتخاب کرده‌اید​.

شاید حق با شما باشد، اما هواداران هم باید صبور باشند. فوتبال پروسه‌ای است که بیشتر هواداران در آن صبر و شکیبایی ندارند و بعضا کارهای بزرگی به خاطر همین تعجیل هواداران و نتیجه گرا بودن آنها نیمه‌کاره زمین می‌ماند.

و آخرین سوال؛ به عنوان کسی که فوتبال را پیگیری می‌کند، ادامه همکاری کی روش با تیم ملی را مفید می‌داند؟

(اسکوچیچ در حالی که دست‌هایش را به نشانه تشکر از انجام این مصاحبه به سمت من دراز کرده بود با خنده گفت) کی روش مربی بزرگی است، اما این مساله ارتباطی به من ندارد!

تماشاگران استقلال؛ جرقه حضور اسکوچیچ در ایران

برای مربی​ای که چند سال در کشورهای حاشیه خلیج فارس کار کرده و اتفاقا کارنامه قابل قبولی هم داشته، انتخاب ایران به عنوان مقصد بعدی فعالیتش حتما باید دلیل خاصی داشته باشد. اینجا نه به اندازه تیم‌های عربی به مربیان پول می‌دهند و نه امکانات و زیر ساخت ورزشی ​ کشورهای عربی را دارد. اما ظاهرا برای اسکوچیچ نه پول اولویت اول است و نه امکانات. وقتی از این مربی کروات درباره دلایل انتخاب ایران برای ادامه فعالیتش می‌پرسم می‌گوید: دلایل زیادی وجود دارد و هر کدام از آنها هم برای من ارزشمند است. اول از همه این‌که مردم ایران در مقایسه با کشورهای دیگر علاقه بیشتری به فوتبال دارند و این برای من واقعا دوست‌داشتنی است. شما وقتی در امارات یا قطر بازی می‌کنید ورزشگاه‌ها اکثرا خالی هستند. بدون شک در کشورهای عربی پول بیشتری به یک مربی می‌دهند، ولی برای من همه چیز در پول خلاصه نمی‌شود. من به عنوان یک مربی دوست دارم در ورزشگاه‌هایی تیمم را به زمین بفرستم که هواداران زیادی له یا علیه تیم من حضور داشته باشند. این موضوع برای من انگیزه مضاعفی ایجاد می‌کند، چون فوتبال را با هیجانات فوتبالی‌اش دوست دارم نه برای پولی که از کنار فعالیت در آن به دست می‌آورم. به خاطر همین ویژگی و البته استعدادهای پرشماری که در فوتبال ایران وجود دارد من معتقدم لیگ ایران بسیار جالب‌تر و بهتر از لیگ کشورهای عربی است و در سطح کیفی بالاتری قرار دارد.

اسکوکیچ در ادامه به حضور مربیان کروات اشاره می‌کند و این‌که بازتاب حضور پرتعداد آنها در سطح باشگاهی و ملی فوتبال ایران باعث شد​ او شناخت بیشتری از کشور ما پیدا کند. این عوامل دست به دست هم دادند تا اسکوچیچ فعالیت در ایران را به کار در کشورهای عربی ترجیح دهد، اما جرقه اصلی حضور این مربی در ایران سه سال پیش خورد. زمانی که او برای اولین بار قدم به ورزشگاه آزادی گذاشت: من تا قبل از این‌که برای اولین بار به ایران بیایم فوتبال این کشور را با بازی‌های تیم ملی ایران در جام جهانی 98 می‌شناختم. سه سال پیش برای اولین بار همراه ​ تیم النصر عربستان برای بازی با استقلال در لیگ قهرمانان آسیا به تهران آمدم. دیدار حساسی که مشخص می‌کرد از میان النصر و استقلال کدام تیم از مرحله گروهی صعود می‌کند. همان بازی جرقه حضور من در ایران را زد به خاطر این‌که دیدم ورزشگاه آزادی مملو از تماشاگر است. در صورتی‌که جای دیگر این تماشاگر مشتاق را ندیدم بودم. آن روز حضور نزدیک به یکصد هزار تماشگر واقعا من را دگرگون کرد؛ آن‌هم در شرایطی که در بازی رفت فقط ده هزار تماشاگر عربستانی به ورزشگاه بزرگ فهد آمده بودند که البته در میان آنها تماشاگران ایرانی هم حضور داشتند. اعتراف می‌کنم وقتی برای بازی با استقلال قدم به ورزشگاه آزادی گذاشتم از خودم خجالت کشیدم که چرا درباره ایران، فوتبالش و هواداران پرشوری که دارد تا آن زمان اطلاعات زیادی نداشتم. مردم ایران واقعا با مردم دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس تفاوت دارند.

رضا پورعالی / گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها