سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
کارلوس آلبرتو سال 1994 طلاییها را قهرمان کرد و فیلیپه اسکولاری در سال 2002 و حالا هر کدام پس از سالها باردیگر به نیمکت برزیل دوخته شده بودند. این ترکیب بزرگترین نقطه اتکای یک ملت برای رسیدن به قهرمانی ششم بود، اما در میان سفیدی بزرگ آلمان محو شد. دو مربی که سبکی مشابه هم داشتند و تیمهایشان را در گذشته مانند هم قهرمان کرده بودند، نتوانستند یک آلمان متحد را که رنگ و بویی از تاریخ پرافتخار خود داشت از پیش رو بردارند، اما این آلمان با همه تیمها فرق داشت. شیلی نبود که دیرک دقیقه 120 بتواند برزیل را انجات دهد. یا کلمبیایی که شاید زمان از جامجهانی کنارش گذاشت نه برزیل. این آلمان تشنه قهرمانی بود و عطش قهرمانی را از 2006 با خود داشت.
فقط شش دقیقه کافی بود تا فیل بزرگ و همه آنهایی که او را در جام بیستم همراهی میکردند، زمین بخورند و سنگینترین شکست تاریخ فوتبال برزیل در جامجهانی آنهم در خانه رقم بخورد. اسکولاری که بعد از قهرمانی برزیل و مدتی تجربه مربیگری در پرتغال، خودش را به آسیای میانه و ازبکستان رسانده بود تا در دلارهای نفتی تیمهای فوتبال این کشور غوطهور شود، با پیشنهاد دوباره کشورش برای نشستن روی نیمکت تیم ملی وسوسه شد تا نامش را به عنوان تنها مربی تاریخ جهان ثبت کند که توانسته یک کشور را دوبار به قهرمانی جهان برساند. همه چیز هم برای این کار مهیا بود؛ هم میزبانی برزیل و هم محبوبیتی که از گذشته و قهرمانی سال 2002 با خود یدک میکشید.
او به گفته خودش این ریسک را به جان خرید و به برزیل آمد. وقتی برزیل را به قهرمانی جام کنفدراسیونها رساند محبوبیتش را بیش از گذشته کرد و دیگر به چیز دیگری جز قهرمانی جامجهانی فکر نمیکرد، اما او شاید روزی که تیمش اسپانیا را با سه گل از پیش رو برداشت، فکر نمیکرد تیکی تاکای حریفش رو به سقوط بوده قرار است در جامجهانی از آن دسته قهرمانهایی باشد که زود با جام وداع میکنند.
اسکولاری با اعتبار محبوبیت گذشتهاش به پیش رفت تا به سد آلمان رسید، اما سنگینترین باخت تاریخ برزیل مفهوم ریسک را بخوبی برای مردم این کشور تلفظ کرد. آنها در پس گریههای خود یاد روزی میافتادند که فیل بزرگ این حرفها را میزد، اما برای مردمی که فقط قهرمانی میخواستند چه اهمیتی داشت که کارلوس آلبرتو چه کرده و اسکولاری چه دستاوردی برایشان داشته و چه حرفهایی زده. آنها فقط به فینال چشم دوخته بودند.
آنها حالا تنها خاطره تلخشان از جامجهانی شکست در فینال 1950 ماراکانا نیست. یک فاجعه دیگر به تاریخ فوتبال کشورشان افزوده شده و آن هم به دست کسی که روزی شاید او را در فوتبال میپرستیدند. حالا او منفورترین است. نه حمایتی کارساز است و نه اعترافی، چون آنهایی که حمایت میکنند خود نیاز به حمایت دارند. چیزی که اهمیت دارد این است که برزیل به بدترین شکل ممکن جام را ترک کرد تا شاید اسکولاری اکنون حسرت روزهایی را بخورد که با آرامش در ازبکستان پولش را میگرفت و کارش را میکرد.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد