پاییز سال 1307 خورشیدی، کوه‌های آرارات! اولین خیزش دلاوران کرد آناتولی با رهبری احسان نوری پاشا در برابر نظامیان ترک رقم می‌خورد. در این میدان کردها احساس می‌کنند پرده‌ای از تاریخ جنگ‌های ایران و توران بار دیگر در حال رقم خوردن است. در رابطه با قیام کردهای ترکیه از 1307 تا 1309، نوشته‌هایی از کتاب خاطرات وقایع آرارات توجه هر خواننده‌ای را به خود جلب می‌کند:
کد خبر: ۶۹۵۴۵۹
رجعت به هویت در واقعه آرارات

از حیث تعداد نفر و نوع اسلحه قوای ترک برتری داشت و از لحاظ موقعیت هم مواضع خوبی داشتند زیرا در پشت تپه‌ها و داخل روستا موضع گرفته بودند. درحالی‌که آراراتی‌ها در زمین مسطح و بدون پناهگاهی قرار داشتند. ولی در مقابل تمام این برتری‌ها مجاهدین کُرد تصمیم راسخ داشتند، گویی ارواح پهلوانان باستانی ایرانی در کالبدشان دمیده شده و در این مسابقه جان بازی هر یک می‌خواست گوی سبقت را از دیگری برباید. (خاطرات احسان نوری پاشا وقایع آرارات، نشر شیرازه، صص 62 ـ61)

آنچه در این سطرها خواننده را شگفت‌زده می‌کند، تجلی روح اساطیر و پهلوانان و قامت هویتی ـ تاریخی ایرانی در میان مبارزان کُرد در صحنه نبرد است. نیرویی که غرنده از درون می‌جوشد و حتی خودشان را نیز غافلگیر می‌کند و گویی در آن معرکه، یک خودآگاهی تاریخی رقم می‌خورد و این خودآگاهی و آگاهی به وجود چنین واقعیتی در ناخودآگاه‌شان است که جلوه‌ای دیگر را در صحنة نبرد می‌آفریند؛ خودآگاهی‌ای که در یک واقعه و «برشی تاریخی» به وجود می‌آمد.

در تحلیل این جریان هویتی که ورای نبرد و مصادیق تاریخی آن رقم خورده است، منظر آزمایش‌های نقض‌کننده در روش‌شناسی مردم‌نگارانه، اشاره‌های ارزشمندی به دست می‌دهد. روش‌شناسی مردم‌نگارانه، خود از جامعه‌شناسی پدیدارشناختی با اصل یافتن واقعیت اجتماعی در دل جریان روزمره و عادی اجتماعی فراتر از یک امر ظاهری با تکیه بر عنصر آگاهی، منشعب شده است.

روش‌شناسی مردم‌نگارانه به معنای شیوه‌هایی است که مردم هر روزه به کار می‌‌برند و آزمایش‌های نقض‌کننده در این نوع تحقیق، روشی است که در آن، واقعیت اجتماعی نقض می‌شود تا اصول بنیادی ساخت بی‌وقفه واقعیت اثبات شود. فرض بنای این تحقیق که هارولد گارفینگل از مبتکران آن است، نه تنها این است که ساخت اجتماعی واقعیت پیوسته در جریان است، بلکه این نکته را نیز در برمی‌گیرد که مشارکت‌کنندگان، در این جریان عموماً نمی‌دانند که چنین جریانی وجود دارد. هدف آزمایش نقض‌کننده، ایجاد اختلال در رویه‌های عادی است تا از این طریق بتوان آن جریانی را که واقعیت طی آن ساخته یا بازسازی می‌شود، مورد مشاهده قرار دارد.

به بیان دیگر این روش، تحلیل و شناخت نیروهای اجتماعی را در شکستن و برش نیرو به مثابه واقعیت اجتماعی یافته است. به طریقه‌ای که خلق یک رویارویی اجتماعی به گونه‌ای غافلگیر کننده و خارج از معمول، واکنش‌هایی را برمی‌انگیزد که در آن می‌توان ماهیت و کیفیت نیروهای فرهنگی درون آن جامعه، اعم از باورها، ارزش‌ها، هنجارها و نمادها را شناسایی کرد.

اگرچه تعمیم قواعد علوم دقیقه به حوزة نامتعینی همچون تاریخ و اجتماع روشی نا متعارف است، ولی شاید ذکر این نکته جالب باشد که در شناسایی برخی نیروهای نهفته در طبیعت نیز از چنین روشی استفاده می‌گردد. چنان‌که در علوم دقیقه‌ای همچون تحلیل سازه‌ها، راه‌حل یافتن نیروها(F)، ترسیم برش‌هایی فرضی روی اعضای سازه می‌باشد.

براین اساس، رخداد تاریخی آرارات، برشی تاریخی ـ اجتماعی محسوب می‌شود. برشی که به خروج و نمایان گشتن نیروهای قدرتمند نهفته در فرهنگ این اقلیم منجر شد. هویت ایرانی به سان یک ناخودآگاه تاریخی آنچنان که هگل می‌گوید، در قامت نیرویی تاریخی سر برآورد و به خلق یک خودآگاهی تاریخی در آرارات انجامید. هویت ایرانی به مثابه نیرویی در برش آرارات آزاد شد و در پی آن، دلاوران کُرد، خود را در آن ممزوج یافتند و حماسه‌ای ایرانی آفریدند.

با آن که فرهنگ در گستره سرزمین‌ها، طیفی به هم پیوسته است و یافتن مرزها از این منظر دشوار است، اما یک حادثه، رویارویی یا برخورد به همان سرعت که به ظهور غیریت منجر می‌شود، خود را نیز بیدار می‌سازد.

کرد‌ها که از دیرباز دارای ریشه هم بسته و هم پارچه فرهنگی و سرزمینی با ایرانیان بوده‌اند، در واقعه آرارات در برابر غیریت علم شده ترک در بستری از نقض پیوستگی، در حین یافتن خود، با پشتیبانی و نمایانی نیروهای هویتی اساطیری ایرانی مواجه می‌شوند. این پشتیبانی آنجا رقم می‌خورد که این مبارزان در صحنه نبرد چنین احساس می‌کنند که ارواح پهلوانان باستانی ایرانی در کالبدشان دمیده شده است.

در این روایت، هویت ایرانی کردها، ساخت و واقعیت پیوسته اجتماعی و فرهنگی‌ای است که همواره جریان داشته و دارد، در حالی که ممکن است کنشگران و مشارکت‌کنندگان این جریان، از وجود آن اطلاع چندانی نداشته باشند و تنها در برش‌هایی خاص، دامان هویتی خویش را یافته و نیروهای پشتیبانش را لمس نمایند. این، کشف دامان امن هویتی است که به دریافت خود در مقام بازگشت به خویشتن می‌انجامد.

سینا صابریان

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها