روایت مولف کتاب «فرهنگ رجال و خاندان‌های معاصر عراق» از دلایل حمایت‌های اطلاعاتی و لجستیک بیگانگان از تروریست‌ها

داعش، پرده‌ای از ​یک نمایشنامه بزرگ

بحران‌آفرینی تروریست‌های بعثی ـ تکفیری داعش در عراق و مقاومت آنها در برابر ارتش این کشور، بیش از هر زمان دیگری این پرسش را در اذهان عمومی ایجاد کرده است که دلیل موفقیت‌های یک گروهک کوچک تروریستی در کشوری که در ظاهر دارای دولتی مستقر و ارتشی حرفه‌ای است، چیست؟ هرچند برخی تلاش می‌کنند آشوب‌های کنونی در عراق را به یک جنگ مذهبی میان شیعه و سنی تقلیل دهند، اما به‌نظر می‌رسد اهداف پنهان مدیریت داعش فراتر از آنچه تاکنون مطرح شده، ثبات خاورمیانه را هدف قرار داده است. به‌منظور تحلیل و بررسی دقیق‌تر فتنه بعثی ـ تکفیری در عراق، با سیدعلی موجانی، دانش آموخته تاریخ و مولف کتاب «فرهنگ رجال و خاندان‌های معاصر عراق» درحوزه تاریخ روابط خارجی ایران که سابقه ایجاد و هدایت اداره کل اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه را نیز در کارنامه خوددارد، به گفت‌وگو نشسته‌ایم. وی در این گفت‌وگو تاکید می‌کند داعش، پرده‏ای کوچک از نمایشی بزرگ برای تجزیه عراق است و روند طی شده در بحران داعش، حکایت از حمایت‌های جدی از تروریست‌ها دارد.
کد خبر: ۶۹۱۸۱۸

با این‌که کشورهای غربی و بویژه آمریکا در ظاهر بر ضرورت جنگ با داعش تاکید می‌کنند، به‌نظر می‌رسد تروریست‌های داعش بدون حمایت این کشورها قادر به پیشروی در خاک عراق نبوده و نمی‌توانستند برخی موفقیت‌های میدانی کنونی را کسب کنند. به‌نظر شما این حمایت‌ها در چه سطحی صورت می‌گیرد؟

البته حمایت از داعش مگر در چند مورد خاص، به‌صورت آشکار اتفاق نمی‌افتد، اما برنامه‌ای در حال اجراست که داعش نیز پرده‌ای از اجرای صحنه‌های آن نمایش به‌شمار می‌رود. این برنامه بسیار گسترده‌تر از نقش‌آفرینی داعش است و هدف از آن ایجاد تغییرات ژئوپلتیک در منطقه است. همان‌طور که اشاره کردید، داعش یک گروه کوچک چند هزار نفری است که در درون خود دارای اختلافات قومی، فرهنگی و حتی زبانی است. اعضای این گروه را هم عناصری آسیایی و قفقازی تشکیل می‌دهند و هم اروپایی‌ها. بنابراین چنین گروهی روشن است که انسجام کافی ندارد و حتی برخی از آنها نمی‌توانند با یک زبان مشترک با هم ارتباط برقرار کنند. با وجود این آنچه طی هفته‌های اخیر شاهد آن هستیم، سرعت این گروه در انجام عملیات، توان بالا در تغییر موضع و پشتوانه‌های لجستیک است که خود را نمایانده است. چنین تحرکاتی بدون یک دامنه جمع‌آوری اطلاعاتی بالا، حمایت‌های نرم‌افزاری و لجستیک پنهان، از یک گروه کوچک بعید است.

دقت کنید که این گروه در منطقه‌ای عملیات خود را انجام می‌دهد که وقتی غبار آن بلند می‌شود، زندگی در برخی شهرهای مرکزی ما را هم مختل می‌کند. بنابراین از شیوه عملیات‌ این گروه در یک منطقه صحرایی می‌توان دریافت که کدهای اطلاعاتی دقیقی به آنها منتقل شده و ظرفیت‌های طرف مقابل شناسایی شده و به این وسیله در اختیار این گروه قرار گرفته است. این گروه براساس اطلاعات دریافتی می‌داند نقاط کور کجاست، چه زمانی باید حرکت کند، اطلاعات مسیر را دارد، داده‌های هواشناسی را به دست آورده و بر این اساس، چینش نیروهایش را برنامه‌ریزی می‌کند. بنابراین با وجود چنین حمایت‌هایی، می‌بینیم که داعش برخی مواقع در عرصه میدانی موفق عمل کرده و توانسته به ارتش عراق ضربه ‌بزند.

این نمایش وسیعی که مطرح می‌کنید، همان طرح تغییر مرزهای خاورمیانه و طرح تجزیه عراق است؟

این بحث تازه‌ای نیست. آمریکا پس از اشغال عراق در سال 2003 شورایی 25 نفره تشکیل داد تا زمینه را برای تدوین قانون اساسی، شکل‌دهی به قانون انتخابات و طراحی ساختارهای حکومتی، مهیا کند. بنابراین تا سال 2004 استراتژی کاخ سفید این بود که از طریق کمیته منصوب خود، ساز و کارهای حکمرانی در عراق را در اختیار بگیرد. با وجود این به دلیل کاریزمای مرجعیت شیعه و مخالفت حضرت آیت‌‌الله سیستانی و تاکید بر این‌که حکومت و قوانین باید برپایه رأی مستقیم مردم به منتخبانشان باشد نه شورای منصوب یک کشور اشغالگر، عملا شورای منصوب آمریکا راه به جایی نبرد و با دخالت سازمان ملل و تعیین نماینده ویژه، عملا منطق مرجعیت شیعه مبتنی بر انتخابات آزاد، مورد قبول جامعه جهانی قرار گرفت و از اینجا به بعد بود که نوع نگاه واشنگتن به عراق تغییر کرد.

بر همین اساس بیست و ششم سپتامبر 2007 اولین قطعنامه غیرالزام‌آور سنا درباره عراق صادر شد. پیش‌نویس این قطعنامه را جوزف بایدن، معاون کنونی ریاست جمهوری آمریکا، باراک اوباما تهیه کرده بود. در این قطعنامه تصریح شده بود که آمریکا از تجزیه عراق به سه کشور حمایت کند. هرچند در آن دوره این قطعنامه، غیرالزام‌آور بود، اما به‌نظر می‌رسد اکنون با استفاده ابزاری از داعش، زمینه‌های اجرای آن در حال مهیا شدن است. یعنی این تئوری پس از بحث‌های فراوان، حالا به‌طور جدی‌تر مورد توجه قرار گرفته و با این حال حرف بر سر این است که در تقسیمات جدید احتمالی، توازن در توزیع منابع نفتی، منابع انسانی و... چگونه صورت می‌گیرد؟ تکلیف شیعیان در اقلیم کُردها چه می‌شود؟ اگر جمعیتی از اهل سنت در اقلیم شیعه قرار بگیرد، چه باید کرد؟

در عراق سال‌هاست که اقوام و مذاهب به‌گونه‌ای در هم‌تنیده زندگی کرده‌اند. آنها با وجود تنوع افکار و فرهنگ‌ها، هیچ‌گاه برادرکشی نکرده‌اند؛ مگر مقاطعی که دسایس و دخالت خارجی باعث آن شده باشد، جنگ داخلی وجود نداشته است. پیش از این نیز در سال‌های 1919 و 1920 که بریتانیا عراق را اشغال کرد، شاهد این نوع درگیری‌ها بودیم یا حزب بعث که مردم خود را قتل‌عام می‌کرد براساس همین دخالت‌ها یا چراغ سبزها بود که رفتارمی‌کرد و حالا نیز داعش با ایجاد نفرت و ترتیب دادن سلسله عملیات‌ سریع، سعی می‌کند نفرت را توزیع کرده و زندگی مسالمت‌آمیز اقوام و طوایف، مذاهب و ادیان را دستخوش تنش کند.

فکر می‌کنید در صورت تجزیه عراق و تشکیل مثلا یک دولت سنی‌نشین، داعش قدرت را در این کشور در دست گرفته و همچون طالبان در افغانستان، دولت تشکیل می‌دهد؟

گروه داعش برخلاف القاعده، حرف از اقلیم می‌زند. این درست شبیه وضع افغانستان است. در افغانستان پیش از سال 2001، دو گروه وجود داشت؛ یکی عرب ـ افغان‌هایی بودند که ارض جهاد خود را افغانستان تعریف کرده بودند، بنابراین برای آنها جنگیدن با دیگران در کشورهای مختلف از قفقاز گرفته تا افغانستان فرقی نداشت، اما گروهی دیگر چون طالبان از تشکیل امارت اسلامی در افغانستان صحبت می‌کردند. یعنی یک اقلیم مشخص را نشانه گرفته و تلاش می‌کردند تا دولتی اسلامی تشکیل دهند. بنابراین برای آنها مساله اقلیم مهم بود. الان هم داعش برخلاف گروه‌های دیگر جهادی سلفی، از اقلیم سخن می‌گوید، یعنی می‌خواهد در یک سرزمین معین تشکیل دولت بدهد و این نقطه تمایز آن با دیگر جریان‌هایی است که رویه‌های خشونت‌آمیز و اعمال تروریستی را دنبال می‌کنند. بنابراین در پاسخ به پرسش شما باید بگویم داعش در صورت امکان تجزیه عراق، حسب آن نمایش وسیع‌تری که اشاره شد، می‌خواهد اقلیمی را در این کشور در دست بگیرد.

برخی معتقدند تضعیف ایران نیز یکی از اهداف این نمایش است. حمایت آمریکا و برخی کشورهای منطقه از داعش و تلاش برای تجزیه عراق، چقدر می‌تواند برای ایران نگران‌کننده باشد؟

به این نکته توجه کنید ایران، کشوری است که عمق استراتژیک تمام همسایگان خودش است. همسایگانی که هرچند بعضا از نظر قومی، نژادی، فرهنگی، مذهبی و زبانی چه بسا پیوستگی با ایران ندارند، اما ما عمق استراتژیک آنها هستیم. شما ارامنه را ببینید، اینها نه اشتراک دینی با ما دارند، نه قومی و نه زبانی، اما یک رابطه فرهنگی دارند. با این حال ایران برای ایشان یک عمق استراتژیک است، یا مثلا عمان را نگاه کنید. طی 200سال اخیر این کشور سه بار از ایران خواسته تا مورد حمایت نظامی با اعزام نیرو قرار گیرد. دو بار در دوره قاجار و یک بار هم در دوره پهلوی دوم. دلیل این نگاه به ایران چیست؟ به نظرم مهم‌ترین دلیل این است که ایران پس از کمک به همسایگانش، هیچ‌گاه از موضع برتر یا هژمون با آنها برخورد نمی‌کند. ایران به عمان نیرو فرستاد و پس از برقراری ثبات، بازگشت اما طی این دوره نه مانند یک کشور اشغالگر رفتار کرد و نه هژمون. جز چند مزار درجه‌دار و سربازی که در جنگ عمان کشته شدند، دیگر اثری از این حضور نظامی ما باقی نماند. چرا؟ چون ایران به مرزها، تاریخ و هویت پیرامون خود احترام می‌گذارد و فارغ از تفاوت‌های متعدد به جهت همانندی‌های فرهنگی ـ تمدنی به حفظ هویت آنها دلبستگی دارد. برای همین است که هم‌اکنون در میان برخی همسایگان ما که تجربه این تعامل با ایران را به دست آورده‌اند، نگاه متفاوتی به ایران وجود دارد.

همین موقعیت باعث می‌شود وضع عراق برای ایران معنایی دیگر داشته باشد. هرچند بی‌ثباتی کشور همسایه برای هر کشوری تهدید به‌شمار می‌رود، اما با توجه به ویژگی‌های هویتی که اشاره شد، تهدید داعش برای دو کشور یکی مثل کویت و عربستان و دیگری ما یکسان نیست. برای کویت و عربستان این تهدید می‌تواند بسیار نگران‌کننده باشد چون شالوده هویت معاصر آنها را تهدید می‌کند، اما برای ما، حداکثر قابل ملاحظه خواهد بود. با این همه به‌نظر می‌رسد حفظ ثبات این منطقه به‌عنوان مجموعه‌ای ازکشورهای مسلمان و به‌هم پیوسته از نظر فرهنگی، باید برای همه دنیا در اولویت باشد.

مصطفی انتظاری هروی‌ /‌ گروه سیاسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها