زندگی در اردوگاه به شکل شهر بود که شهردار و مسئول فرهنگی، ورزشی، نظافت،و ... داشت و هرکس مسئول کاری بود تا به نحو احسن انجام شود.
کد خبر: ۶۹۰۲۶۶
گرم کردن افطاری با پتو!

خاطرات اسارت در کنار همه سختی ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می خوانید بخشی از خاطرات آزاده سیدحمزه اکوانی است:

نعمتی که در اسارت نصیب اسرا شد حاج آقا ابوترابی بود که باعث شد اعتقاد، وحدت، ایثار، گذشت، اخوت، مهربانی و ... در بین اسرا دو چندان شود و همچنین توصیه های ایشان در مورد ورزش که البته خودشان هم ورزشکار بودند و در یک ورزش باستانی یک نفس بیش از 150 شنا رفت همچنین در کشتی گرفتن مهارت خاصی داشت. بچه ها نگهبان مشخص می کردند و ساعتی را به ورزش اختصاص می دادند. در کل زندگی در اردوگاه به شکل شهر بود که شهردار و مسئول فرهنگی، ورزشی، نظافت،و ... داشت و هرکس مسئول کاری بود تا به نحو احسن انجام شود.

ماه مبارک رمضان که هوا خیلی سرد بود غذا را ساعت 4 می گرفتیم و دور سطل غذا پتو می پیچاندیم که تا افطار سرد نشود و برای سحر هم بایستی چندین پتو دور سطل می پیچاندیم که تا سحر مورد استفاده قرار بگیرد.

آب هم داخل حلب های روغنی بود و مقدار گونی دور آن می پیچاندیم و آن را خیس می کردیم تا کمی خنک شود و موقع افطار بتوانیم از آن استفاده کنیم. سال های اول بسیار سخت بود حتی آب به حدی نبود که هنگام افطاری سیر بخوریم.

در اردگاه موصل چند نفری از نگهبانان و افسران عراقی که بچه‌های نجف اشرف بودند و بعضی موقع می آمدند داخل آسایشگاه و صحبت می کردند و می گفتند: ما به مشهد به زیارت امام رضا(ع) و شیراز به زیارت شاه چراغ آمده‌ایم.(سایت جامع آزادگان»

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها