پرسش و پاسخ دینی

آیا اکثریت مردم جهان، به جهنم می‌روند؟

اگر اسلام، تنها دین حق است آیا اکثریت مردم جهان، به جهنم می‌روند؟ آیا اکثر مردم جهان، جاهل قاصرند یا مقصر؟
کد خبر: ۶۸۸۷۸۵
آیا اکثریت مردم جهان، به جهنم می‌روند؟

اگر گفته شود هرگاه رستگاری فقط از آن آخرین آیین ها باشد لازمه آن این است که اکثریت مردم جهان در روز رستاخیز معاقب و معذب بوده، و از رحمت الهی دور باشند در حالی که رحمت حق گسترده تر از آن است که این همه انسانها را در آتش دوزخ بسوزاند.

در پاسخ می گوییم: خود قرآن کریم پاسخ این پرسش را به نحو روشنی داده است. زیرا عذاب از آن کافران مقصر است که در عین دسترسی به حقیقت، تسلیم هوا و هوس شده و از پیروی فرمانهای خدا سرباز زده اند، و امّا انسانهای قاصر که به عللی احتمال وجود دین حقی دیگر، در ذهن آنها نقش نمی‌بندد و یا در صورت نقش بستن هیچ نوع وسیله برای تحقیق ندارند، مسلماً این گروه از عذاب الهی مستثنی هستند.

در قرآن و روایات موضوعی بنام «مستضعف» هست که محققان اسلامی درباره آن بحثهای مفصلی انجام داده اند، این گروه که شاید بیشتر کافران روی زمین را در بر می گیرد از عذاب الهی بخشوده شده، و سرنوشت مقصر را نخواهند داشت.

قرآن آنگاه که درباره کافران سخن می گوید، یادآور می شود که جایگاه آنان دوزخ و چه جایگاه بدی است سپس مستضعفان را استثنا کرده است.

می فرماید «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّئهُمُ الْمَلَئکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمْ قَالُواْ کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فیِ الْأَرْضِ قَالُواْ أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتهَُاجِرُواْ فِیهَا فَأُوْلَئکَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیرًا(97) إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لَا یهَْتَدُونَ سَبِیلًا (98) فَأُوْلَئکَ عَسیَ اللَّهُ أَن یَعْفُوَ عَنهُْمْ وَ کاَنَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا(99)


کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [فرشتگان‏] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند. (97) مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که براستی تحت فشار قرار گرفته‏اند (و حقیقتاً مستضعفند) نه چاره‏ای دارند، و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) می‏یابند. (98) امید است خداوند، آنها را مورد عفو قرار دهد و خداوند، عفو کننده و آمرزنده است. (99)» (نساء – 97 تا 99)


و در آیه دیگر کار همین گروه را به رحمت حق واگذار شده چنانکه می فرماید: «وَآخَرُونَ مُرْجَوْنَ لأَمْرِ اللّهِ إِمّا یُعَذّبَهُمْ وإمّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ واللّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» (توبه/106). و عده ای دیگر کارشان موقوف به فرمان خداست، یا آنان را عذاب می کند و یا توبه آنهارا می پذیرد وخدا دانای سنجیده کار است.

می توان مستضعفان را در چند گروه خلاصه کرد:

1. در سرزمینی دیده به جهان بگشایند که امکان آموزش دین صحیح فراهم نباشد.

2. در سرزمینی زندگی کنند که به خاطر نبودن دانشمند، انجام وظیفه ممکن نباشد.

3. در خانواده هایی تربیت یابند که آیین موروثی خود را آنچنان محکم و استوار بدانند که تو گویی آن را از سرب ریخته اند که خراش بر نمی دارد، مانند بودایی ها و برهمن‌ها که در شرق آسیا به سر می برند و احتمال نمی دهند که آیین حقی خارج از این محدوده وجود داشته باشد.

4. انسانهای ناتوان از نظر فکری که خود آن نیز قسمی از مستضعفان می باشد.

و ....

حضرت امام خمینی (قدس سره) نیز بیان بسیار مهم و زیبایی در این باره دارد و می فرماید: اکثر کفار، جاهل قاصرند نه مقصر. [1] (دقت کنید)

مرحوم شهید آیت الله مطهری نیز می نویسد: ما معمولا وقتی می‌‏گوییم فلان کس مسلمان است یا مسلمان نیست نظر به واقعیت مطلب نداریم. از نظر جغرافیایی، کسانی را که در یک منطقه زندگی می‏‌کنند و به حکم تقلید و وراثت از پدران و مادران، مسلمانند، مسلمان می‏‌نامیم و کسانی دیگر را که در شرایط دیگر زیسته‏‌اند و به حکم تقلید از پدران و مادران، وابسته به دینی دیگر هستند، یا اصلا بی‏‌دینند، غیر مسلمان می‏‌نامیم.

باید دانست این جهت ارزش زیادی ندارد، نه در جنبه مسلمان بودن و نه در جنبه نامسلمان بودن و کافر بودن. بسیاری از ماها مسلمان تقلیدی و جغرافیایی هستیم، به این دلیل مسلمان هستیم که پدر و مادرمان مسلمان بوده‏‌اند و در منطقه‏‌ای به دنیا آمده و بزرگ شده‏‌ایم که مردم آن مسلمان بوده‏‌اند. آنچه از نظر واقع با ارزش است اسلام واقعی است و آن این است که شخص قلبا در مقابل حقیقت تسلیم باشد، در دل را به روی حقیقت گشوده باشد تا آنچه که حق است بپذیرد و عمل کند و اسلامی که پذیرفته است بر اساس تحقیق و کاوش از یک طرف، و تسلیم و بی‏‌تعصبی از طرف دیگر باشد. (مجموعه‏‌آثاراستادشهیدمطهری ج‏1 ص 293)

اگر کسی دارای صفت تسلیم باشد و به عللی حقیقت اسلام بر او مکتوم مانده باشد و او در این‏باره بی‏‌تقصیر باشد، هرگز خداوند او را معذّب نمی‏‌سازد، او اهل نجات از دوزخ است. خدای متعال می‏‌فرماید: «و ما کنّا معذّبین حتّی نبعث رسولا» ما چنین نیستیم که رسول نفرستاده (حجّت تمام نشده) بشر را معذّب کنیم.

یعنی محال است که خدای کریم حکیم کسی را که حجت بر او تمام نشده است عذاب کند. (همان)

به نظر حکمای اسلام از قبیل بو علی سینا و صدر المتألّهین شیرازی، اکثریّت مردمی که به حقیقت اعتراف ندارند قاصرند نه مقصّر؛ چنین اشخاصی اگر خداشناس نباشند معذّب نخواهند بود- هر چند به بهشت هم نخواهند رفت- و اگر خداشناس باشند و به معاد اعتقاد داشته باشند و عملی خالص قربة الی اللّه انجام دهند پاداش نیک عمل خویش را خواهند گرفت. تنها کسانی به شقاوت کشیده می‌‏شوند که مقصّر باشند نه قاصر.

دقت شود که این مساله را درباره غیر شیعیان نیز می توان مطرح کرد.


(منبع: کتاب تحلیل و بررسی پلورالیزم دینی، نوشته وحید واحدجوان)

[1] . امام خمینی در کتاب مکاسب محرمه به مناسبتی در این باره می نویسد: أنّ أکثرهم (کفار)- إلّا ما قلّ و ندر- جهّال قاصرون لا مقصرون:

أمّا عوامّهم فظاهر، لعدم انقداح خلاف ما هم علیه من المذاهب فی أذهانهم، بل هم قاطعون بصحّة مذهبهم و بطلان سائر المذاهب، نظیر عوامّ المسلمین؛ فکما أنّ عوامّنا عالمون بصحّة مذهبهم و بطلان سائر المذاهب، من غیر انقداح خلاف فی أذهانهم لأجل التلقین و النشو فی محیط الإسلام، کذلک عوامّهم من غیر فرق بینهما من هذه الجهة، و القاطع معذور فی متابعة قطعه و لا یکون عاصیاً و آثماً و لا تصحّ عقوبته فی متابعته.

و أمّا غیر عوامّهم فالغالب فیهم أنّه بواسطة التلقینات من أوّل الطفولیّة و النشوء فی محیط الکفر صاروا جازمین و معتقدین بمذاهبهم الباطلة، بحیث کلّ ما ورد علی خلافها ردّوها بعقولهم المجبولة علی خلاف الحقّ من بدو نشوئهم.

فالعالم الیهودی و النصرانی کالعالم المسلم لا یری حجّة الغیر صحیحة و صار بطلانها کالضروری له، لکون صحّة مذهبه ضروریة لدیه لا یحتمل خلافه.

نعم فیهم من یکون مقصّراً لو احتمل خلاف مذهبه و ترک النظر إلی حجّته عناداً أو تعصّباً، کما کان فی بدو الإسلام فی علماء الیهود و النصاری من کان کذلک.

و بالجملة، إنّ الکفّار کجهّال المسلمین منهم قاصر، و هم الغالب، و منهم مقصّر. و التکالیف أصولًا و فروعاً مشترکة بین جمیع المکلّفین عالمهم و جاهلهم، قاصرهم و مقصّرهم. و الکفّار معاقبون علی الأصول و الفروع لکن مع قیام الحجّة علیهم لا مطلقاً، فکما أنّ کون المسلمین معاقبین علی الفروع لیس معناه أنّهم معاقبون علیها سواء کانوا قاصرین أم مقصّرین کذلک الکفّار طابق النعل بالنعل بحکم العقل و أصول العدلیّة. (مکاسب محرمه، ج 1 ص 200)

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین وحید واحدجوان (vahedjavan.ir).

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها